کد خبر: 144701                      تاريخ انتشار: 1401/11/03 - 10:23
گفت وگوی صمیمانه با مادر جوان موفق و مبلغ توانمند کرمانشاهی
 
در این گفت وگو با مادری جوان و دارای 4 فرزند آشنا می شوید که علاوه بر موفقیت در عرصه خانواده بانوی فعال اجتماعی، مبلغی توانمند و معلمی مهربان است .
 
کرمانشاه: فائزه رضایی، مبلغ، استاد توانمند و مادری موفق است . متولد سال ۶۰ در کرمانشاه است و بعد از ازدواج از از همان سال های اول ورود به حوزه علمیه در فعالیت‌های تبلیغی به همراه همسرش به شهرهای مختلف از جمله شیراز و کرمان و لرستان و .....سفر کرده است. فائزه خانم در استان کرمانشاه نیز قریب به بیست و چند سال است در فعالیت های تبلیغی به عنوان مبلغ جامعه الزهرا و همچنین سازمان تبلیغات اسلامی استان در پایگاه ها و هیئت ها و مساجد خوابگاه های دانشجویی مشغول به فعالیت می کند و با وجود 4 فرزندی که دارد به عنوان مربی تعیین در مدرسه طرح امین در مدارس مشغول فعالیت است . خبرنگار طنین یاس پای گفت وگوی صمیمی با این مادر جوان و تحصیل کرده و بانوی فعال اجتماعی رفته است که خواندن آن خالی از لطف نیست.
وی به خبرنگار ما می گوید: در زمستان سال ۶۰ در خانواده مهربان و صمیمی به عنوان سومین دختر خانواده به دامن پاک مادری مهربان و صبور و با ایمان و به قول سهراب مهربان تر از برگ گل و پدری که صورت و سیرتش مایه ی آرامش روح و روانم بود به دنیا آمدم.
با تولد برادرانم و خواهر کوچکترم خانواده ما به یک خانواده ۱۰ نفره و بسیار صمیمی تبدیل شد. دوران دبستان در مدرسه دانش و عصمتیه با فضل خدا با معلم های بسیار ارجمند و مهربان سپری کردم و معمولاً تا پایان مقطع راهنمایی همیشه جز نفرات برتر مدرسه از لحاظ درسی و فعالیت‌های فرهنگی در مدرسه بودم.
چون اندک بهره ای از خط و نقاشی داشتم معمولاً در هر مناسبتی مشغول درست کردن روزنامه دیواری و بروشور بودم و بسیار شرکت در این فعالیت ها برایم لذت بخش بود.
این بانوی مبلغ ادامه می دهد: به مطالعه بسیار علاقه داشتم همیشه پول تو جیبی هایم را جمع می‌کردم تا بتوانم کتاب بخرم و لذت بخش تر از آن مجله های کیهان بچه ها بود که حتی پول خرجی و خوراکیهایم را نیز پس انداز می‌کردم تا بتوانم تمام مدل هایش را بخرم.
زمان ما مثل الان نبود که همه چیز به راحتی در دسترس باشد.ما هم در خانواده‌هایی مرفه زندگی نمی کردیم که همه چیز در دسترس مان باشد و هنوز هم حلاوت خرید آن مجلات و بوی ورقه های کاهی شان را فراموش نمی کنم چقدر لذت بخش بود پول جمع کنید تا بتوانید در نمایشگاه کتاب چند کتاب بخریم.

با عنایت مدیر راهنمایی مان خانم اسکندری عزیز که همیشه مدیون و ممنون او هستم من به دبیرستان نمونه مردمی جلال آل احمد که حقیقتا همه دانش آموزان نخبه بودند رفتم در آنجا با دوستان بسیار عالی که هم از لحاظ درسی و هم اخلاقی و ایمانی آشنا شدم و خدا را شکر الان هم جز بهترین دوستانم هستند که رفت و آمد خانوادگی داریم و همچنان پاک و زلال اند مثل نور.
از همان دوران نوجوانی به فعالیت های بسیج علاقمند بودم و در انجمن اسلامی دانش آموزان بسیار فعالیت داشتم، سفر راهیان نور و سفر به مشهد مقدس به همراه انجمن اسلامی دانش آموزی یکی از شیرین ترین دوران زندگی من بود آشنایی با شهیدان و زندگی نامه هایشان و مطالعه کتابهای مذهبی و ادبی در آن زمان جز علایق وجودی من بودند به خاطر همراهی با دوستان هر چند بسیار علاقه نداشتم من وارد رشته تجربی شدم ولی علاقه ای اصلی من رشته ریاضیات و ادبیات فارسی بود.
فائزه خانم یکی از لذت بخش ترین زمان های دوران مدرسه را که اصلاً متوجه گذر نمیشد، زمانی می داند که مشغول حل کردن مسائل ریاضی بود . حل ریاضی برایم بسیار شیرین بود آن هم آموزش گرفتن از مهر استادان بزرگی چون سید مرتضی حسنی نسب و استادان بزرگوار بود.
مادر جوان دارای 4 فرزند ادامه می دهد: به هرحال دبیرستان هم گذشت و من وارد پیش دانشگاهی شدن در همان سال من با یکی از اقوام که طلبه بودن نامزد شدم و پس از گذراندن پیش دانشگاهی برای زندگی به شهر کریمه اهل بیت مهاجرت کردیم. زندگی در قم برایم به مثابه وارد شدن به بهشتی بود که قابل وصف نیست در آنجا همزمان در رشته ادبیات فارسی دانشگاه و تحصیلات حوزه جامعه زهرا ادامه تحصیل دادم .

وی ادامه داد: زندگی و درس خواندن در جامعه الزهرا و معنویت و نورانیت این محیط و نفس کشیدن در فضای آنجا و بهره بردن از نفس استادانی همچون استاد مومنی و دیگر عزیزان در این محیط فاطمی یکی دیگر از ناب‌ترین لحظات زندگی من بود که همیشه خداوند را به خاطر آنها شاکرم .این بانوی مدرس با بیان اینکه متاسفانه من به علت همین درس خواندن ها یک مقدار فرزند آوری را به تعویق انداختم که قطعاً اشتباه بود در سال ۸۵ فرزند اول سقط شد و خداوند متعال در سال ۸۷ آقا محمد حسین را به من عطا کرد و در سال ۹۲ فرزتد دومم آقامهدی نیز وارد زندگیم شد، گفت: پس از تولد ایشان به خاطر شرایط کاری همسر مجبور شدم باز به کرمانشاه برگردیم در سال ۹۴ فرزند سومم آقا محمد علی به دنیا آمد همزمان با تولد ایشان من در مقطع ارشد رشته کلام قبول شدم و به همراه فرزند یک ماه ام برای مصاحبه راهی دیار غم شدم با عنایت خداوند متعال سال بعد یعنی سال ۹۵ نیز فرزند چهارمم آقا محمد جواد به دنیا آمد .

وی ادامه داد: چون فرزندانم فاصله زمانی خیلی کمی داشتند و همسرم هم معمولا به علت شرایط کاری در منزل نبودن تا بتوانند روی کمکشان حساب کنم و درس خواندن همزمان یک مقدار از این شرایط برایم سخت بود که با بزرگ شدن بچه ها این سختی هایم به مرور زمان کمرنگ و کمرنگ تر شدند و از همان سالهای ورود به حوزه در فعالیت‌های تبلیغی به همراه همسرم به شهرهای مختلف از جمله شیراز و کرمان و لرستان و .....حضور داشتم و در استان کرمانشاه قریب به بیست و چند سال در فعالیت های تبلیغی به عنوان مبلغ جامعه الزهرا و همچنین سازمان تبلیغات اسلامی استان در پایگاه ها و هیئت ها و مساجد خوابگاه های دانشجویی مشغول به فعالیت هستند.
خانم رضایی درباره فعالیت هایش با اشاره به اینکه اکنون به عنوان مربی تعیین در مدرسه طرح امین در مدارس مشغول فعالیت و انجام وظیفه هستم ، افزود: خداوند را بسیار شاکرم بخاطر وجود همه مهربانی ها و فرزندان عزیزم هرچند من حس می کنم بسیار بیشتر از این می‌توانستم موثر باشم .

این بانوی مبلغ و مادر جوان 4 فرزند گفت: هم در جامعه هم در حوزه خانواده کم کاری های داشته‌ام ولی خواهشی که از همه خواهران عزیز دارم این است که در این شرایط که یکی از دغدغه‌های ولی فقیه و امام و رهبر مان مسئله فرزندآوری است آستین همت را بالا زده و به این مهم بپردازند و قطعاً اگر با انگیزه الهی باشد خداوند متعال هم اسباب کمک‌ها و نورانیت اش را بر زندگی آنها نازل می کند.
وی ادامه داد: من در زندگی هم با بدنیا آمدن هر کدام از فرزندانم متوجه ورود این رحمت ها و آثار و برکات در زندگی شده ام و این مسئله اصلا منافاتی با ادامه تحصیل و حضور در فعالیت‌های اجتماعی زنان و مادران نمونه نداشت و نخواهد داشت فقط مقداری توکل و جدیت و صبوری می طلبد که با وجود زنان سرزمین من به وفور یاد می شود.
انتهای پیام/*