کد خبر: 146725                      تاريخ انتشار: 1402/01/22 - 21:02
شه قدس،
روایتی از حضور احیا نشینان کوچک در آستان مقدس امامزادگان حضرتین(ع)
 
مادری جوان را در حال خواندن دعای جوشن کبیر کنار ضریح امامزاده دیدم . به سراغش رفتم . نوزادش را به آغوش کشیده بود و اشک می ریخت . از او پرسیدم سخت نیست که با نوزاد در این مراسم شرکت کردی با همان چشمان اشک آلود گفت : « نه هرگز ، من برنامه دارم اگر خدا بخواهد و عمری باشد هر سال شبهای قدر به همراه فرزندم در مراسم احیا شرکت کنم چون هدفم این است که خاطره معنوی خوبی از شبهای قدر در ذهن فرزندم ثبت کنم . »
 
پریسا کسائی: شب نوزدهم ماه رمضان است. وارد آستان امامزادگان حضرتین ابوالحسن و ابوالحسین(ع) می شوم. موکب های پذیرایی همچنان پابرجاست. پدران و مادران به همراه فرزندانشان برای شرکت در مراسم شب قدر وارد امامزاده شده و به سمت صحن اصلی حرکت می کنند . برایم عجیب بود که کودکان 5 تا 10 سال چگونه با اشتیاق دست در دست پدر و مادر برای عزاداری آمده اند. کنجکاو شدم تا با چند نفر از مادران درباره این موضوع گفت و گو کنم.

لبخند مهربانی روی لب داشت با چهره ای گشاده از من استقبال کرد . پسر 5 ساله ی پرشوری به اسم علی دارد که در حیاط آستان به این سو و آن سو می دود از سختی های شرکت در مراسم احیا به همراه فرزند سخن به میان می آورم . بلافاصله می گوید چیزی جز لذت نمی بینم .من فرزندم را از حضرت علی (ع) گرفته ام از اینکه فرزندم در رکاب اهلبیت (ع) باشد خوشحال می شوم . چندسالی هست که به همراه پسرم در مراسم های احیا شرکت می کنم از انجام این کار آرامش می گیرم . نمی گویم که کار راحتی است اما عشق به اهلبیت (ع) مرا صبورتر می کند . اگر برای کودکان سرگرمی هایی متناسب با مناسبت ها فراهم کنیم کار مادران هم راحتتر می شود.

به سوی مادری می روم که خوراکی های مختلفی را داخل ظرفی ریخته و به دختران خود می دهد و دخترانی که با مهربانی آنها را میان کودکان دیگر تقسیم می کنند . از دلایل حضور در مراسم به همراه فرزندانش پرسیدم با اشتیاق پاسخ داد : « لذت حضور در این مراسم به همراه دخترانم برای من دو چندان می شود برای همین تمام تلاشم را می کنم تا این فضا را دوست داشته باشند . بچه ها باید سرگرم شوند تا بتوانیم عزاداری کنیم . »

مادری جوان را در حال خواندن دعای جوشن کبیر کنار ضریح امامزاده دیدم . به سراغش رفتم . نوزادش را به آغوش کشیده بود و اشک می ریخت . از او پرسیدم سخت نیست که با نوزاد در این مراسم شرکت کردی با همان چشمان اشک آلود گفت : « نه هرگز ، من برنامه دارم اگر خدا بخواهد و عمری باشد هر سال شب های قدر به همراه فرزندم در مراسم احیا شرکت کنم چون هدفم این است که خاطره معنوی خوبی از شبهای قدر در ذهن فرزندم ثبت کنم . »

از صحن خارج شدم به سمت حیاط رفتم پدر و مادری را به همراه فرزندان دو قلویشان دیدم از من درخواست کردند تا عکسشان را ثبت کنم با اشتیاق پذیرفتم عکس زیبایی شد.
با خودم که کمی تنها شدم بیشتر به حضرت علی (ع) و محبانش دراین شهر فکر کردم . چقدر لذت بخش است که عاشق مردی باشی که کریم است و بخشنده ، مهربان است و نجات دهنده ، عاشق علی (ع) بودن لذت‌بخش‌ترین کار برای یک شیعه است.
شب از نیمه گذشت ، بالاخره نوبت توسل به چهارده معصوم رسید . قرآن ها را روی سر گذاشتیم و خدا را به تک تک معصومینش قسم دادیم تا در این دنیا رهایمان نکند، دنیایی که اگر عشق به خدا و فرستادگانش را نداشت دنیای پوچ و بی هدفی می شد.
انتهای پیام/*