|
هدف، تلاش و توکل، 3 مولفه تربیتی یک معلم نمونه به دانش آموزان |
|
یک معلم نمونه گفت: همیشه به دانش آموزانم می گویم سه چیز را سرلوحه زندگیشان قرار بدهند. هدف، تلاش و توکل. می گویم شما چه بخواهید چه نخواهید جامعه را به دست می گیرید پس باید بتوانید حرفی برای گفتن در هر حیطه ای که ورود می کنید داشته باشید. شماها هدف دارید. تلاش، برنامه ریزی منظم و پشتکار قوی هم دارید پس مابقی را به خدا بسپارید. توکل یعنی صبر داشته باشید تا به آن چیزی که می خواهید برسید. |
|
از خوزستان، نرگس ذاکرزاده با 8 سال سابقه کار در حیطه آموزش و پرورش در دبیرستان غیر دولتی پژوهش از آن دسته معلمان نمونه ای است که با یک روانشناسی کارآمد، چگونگی ارتباط موثر و انتقال مفاهیم به دانش آموزان را آموخته است. به زعم وی، تحصیل در حیطه روانشناسی در افزایش مهارت ارتباطی و رویارویی دلسوزانه و مسئولانه در برابر چالش های اجتماعی و اعتقادی دانش آموزان تاثیر به سزایی داشته است. طی گفتگوی صمیمانه ای که با این بانوی متعهد و پر تلاش داشتیم از تجربیاتشان بیشتر خواهیم گفت.
- طی دوران معلمی چه چیزی را سرلوحه کار خود قرار دادید؟
در طول حرفه معلمی که داشتم و ان شاء الله ادامه خواهم داد، همیشه سعی کردم اعتماد دانش آموزان را به خودم جلب کنم. سرلوحه کار من این است که اول اعتمادسازی و ارتباط نزدیک و دوستانه با بچه ها برقرار کنم. ما خانواده دوم دانش آموزان هستیم. محبت و احترام به شخصیت و شان آنها خیلی برای من اهمیت دارد. در مدت خدمتم هیچ وقت برخورد یا کلام نامناسبی نداشتم و همه دانش آموزان را مثل دختر خودم در نظر گرفتم.
همچنین مطالب کتاب درسی را منطبق با مسائل روز برای دخترها مطرح می کنم و فقط به پرسش و پاسخ کتاب بسنده نکرده ام مثل بحث حجاب، جهاد و نماز که با ذکر مثال برایشان توضیح می دهم تا تاثیر و کاربرد آن در زندگی را به خوبی متوجه شوند.
- از بهترین خاطرات دوران مدرسه برایمان تعریف کنید.
بهترین خاطره دوران معلمی من وقتی است که می بینم دانش آموزم یا تغییر کرده یا مسیرش را پیدا کرده باشد. وقتی این اتفاق می افتاد به خودم می گفتم که من حجت را تمام کردم و وظیفه ام را به خوبی انجام دادم. همانطور که در قرآن گفته شده اگر یک نفر را زنده کنی مانند آن است که همه جامعه را زنده کرده ای.
یک دانش آموز پایه هفتم داشتم که ضعف بینایی داشت و به تبع آن سطح تحصیلی قابل قبولی هم نداشت. همیشه می گفت که به رشته چشم پزشکی علاقه دارد و می خواهد چشم پزشک شود ولی اطرافیان می گفتند چون هم بینایی و سطح تحصیلت پایین است نمیتوانی به آرزویت برسی. من هم شروع کردم و چند جلسه انگیزشی با او ترتیب دادم. با خانواده اش ارتباط گرفتم و گفتم که اطراف فرزندشان موج منفی ایجاد نکنند. طی جلساتی که با هم داشتیم اعتمادش جلب شد و آخر سال با نتیجه درسی خیلی خوبی فارغ التحصیل شد. مادرش تعریف می کرد که دخترم اسم همه معلمانش را نوشته و کنار آن ها برای هر کدام یک شکلک انتخاب کرده اما مقابل اسم شما یک ردیف طولانی قلب و گل اضافه کرده بود. من هم از این اتفاق خیلی خوشحال شدم.
- خانوم شما با من و مادرم چه کردی؟!
یک محصل پایه نهم دارم که درگیر مشکلات خانوادگی زیادیست. بعد از گذشت چند جلسه تعامل و دوستی به شخصیت من علاقمند شد و درد دل هایش را با من درمیان می گذاشت. می خواستم که به مشاور مدرسه ارجاعش بدهم اما می گفت که خانم با شما راحت ترم. من هم با آغوش باز پذیرفتم. به مرور زمان این علاقه و شیفتگی بیشتر شد و هنوز هم با هم در ارتباطیم. سعی می کنم که قدم به قدم به او انگیزه بدهم. دوس دارد رشته ریاضی بخواند و خلبان شود اما به دلیل ناسازگاری های پدر از نظر روحی تحت فشار است. پدر و مادرش هم در جلسات مشاوره حاضر نمی شوند و تمام تلاش من این است که امید را در این دختر بالا ببرم. مادرش مسلمان نیست . در ارمنستان زندگی کرده ولی محب اهل بیت است و به آنها ارادت دارد به خاطر همین اسمش را به فاطمه تغییرداده بود. دخترشان در حال گذران یک دوره بیماری است. این دختر به شدت با محبت و مهربان است و فقط نیاز بود که کسی دستش را بگیرد و در مسیر درست قرار دهد چون اطرافیانش هیچ گونه کمکی نمی توانستند به او بکنند و شاید خودشان نیاز به کمک داشته باشند.
برای عید فطر عازم کربلا شدم و از بین الحرمین برایش فیلم گرفتم و فرستادم. پیام دادم و گفتم اگه دوس داشتی حرم امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) را ببین و حست را به من بگو. زمانی که برگشتم و به مدرسه رفتم او را دیدم. گفت خانوم شما با من و مادرم چه کردی؟ ما این فیلم ها را می بینیم و فقط اشک می ریزیم. گفتم من هم می خواستم تلنگر بخوری و کمی حالت دگرگون شود. همین برای من کافیست و می دانم که کارم را درست انجام دادم.
- رمز موفقیتتان در حیطه معلمی را چه می دانید؟
همیشه سعی کردم روی پرورش فکری بچه ها کار کنم. اینکه بچه ها راه درست زندگی و ارزش وجودی خودشان را بدانند. در حال حاضر در جامعه ما با توجه به اتفاقات اخیری که در فضای مجازی رخ داد متاسفانه دخترها کمتر ارزش وجودیشان را می دانند. اگر من روی اصالت و هویت یابی دانش آموزان تمرکز داشته باشم خودشان مسیر درست را قطعا پیدا می کنند.
کار دیگری که در حیطه آموزش انجام دادم این بود که سعی کردم سبک زندگی اسلامی را در قالب مثال به بچه ها یاد بدهم نه به صورت تحمیل یا اینکه شخصیتشان را پایین بیاورم. به منطق دانش آموز توجه می کنم و از آنها می پرسم که شما چه چیزی را قبول دارید؟ با همان خط فکری خودشان می رویم جلو و به سوالاتشان پاسخ می دهم. از دل منطق خودشان جواب را پیدا می کنم و با استدلال و منطق برایشان موضوع را جا می اندازم. احساس می کنم که در این زمینه هم تاکنون موفق بوده ام.
دانش آموزی داشتم که به خدا اعتقادی نداشت و می گفت که من خدا را قبول ندارم و خیلی هم روی مواضعش سرسخت بود. بچه ها سر کلاس به نظراتش اعتراض می کردند . به آنها می گفتم که آرام باشند. او هم حق دارد که به عنوان یک انسان نظراتش را بیان کند. همانطور که داشتم قدم می زدم و به دخترها درس می دادم بازویش را فشردم. گفت آخ خانم دستم درد گرفت. گفتم درد چیه؟ با لبخند و شوخی گفتم درد را به من نشان بده. گفت حسش می کنم اما نمی توانم آن را به شما نشان بدهم. گفتم خدا را هم باید حس کنی و آثار و برکاتش را بفهمی. از آن روز به بعد متوجه شدم که آرام آرام دارد در مسیر درست قرار می گیرد تا جایی که می خواست به او کتاب معرفی کنم و خدا را شکر توانستم این کار را بکنم.
- نقش معلمین در پرورش و تربیت نسل ها چیست؟
زن ها نیمی از جامعه را تشکیل می دهند و اسلام هم همیشه حامی زن ها بوده است. طبق سخنان امام خمینی (ره) زن مسلمان آزاده است و باید آزادانه هم فکر کند بنابراین تربیت و پرورش نسل ها از وظایف مهم یک زن آزاده می باشد البته تربیتی که خالی از هر گونه عیب و نقص و مطابق با زندگی اسلامی بوده و در اصل، آن چیزی که رضایت خداوند در آن نهفته باشد.
نسل جدید به خصوص دختران نوجوان و جوان ما به اقتضای شرایط خانوادگیشان نیاز به محبت و توجه دارند و اگر این محبت را از من معلم دریافت کند برای آینده جامعه هم بهتر خواهد بود چون این دختر قرار است که یک روزی مادر خانواده شود و مدیریت یک خانواده را برعهده بگیرد و اگر این محبت و فرهنگ را از معلم یاد بگیرد آن را در آینده نثار همسر و فرزندانش می کند و این چرخه ادامه پیدا کرده و سال های بعد شاهد جامعه زیبا، سالم تر و بهتری خواهیم بود..
همیشه به دانش آموزانم می گویم بچه ها شماها همه جهادگرید. می پرسند یعنی چه خانم؟ می گویم از وقتتان می زنید و به اینجا می آیید، پدرانتان کار می کنند و هزینه تحصیل شما را می دهند، خیلی از بچه ها در مناطق محروم زندگی می کنند و خانواده شرایط مالی برای حمایت از آنها را ندارد. پس از این موقعیت و شرایطی که در اختیارتان قرار داده شده نهایت استفاده را بکنید.
- سخن پایانی شما را می شنویم.
با توجه به اتفاقات اخیری که در فضای مجازی کشور رخ داد و موجی که به تبع آن ایجاد شد، ضرورت برگزاری دوره های عقیدتی و مهارتی از سوی متولیان امر برای معلمین به وضوح احساس می شود و لازم است در حیطه پرورش، برای آنها دوره های آموزشی در نظر گرفته شود. یکی از مواردی که اسلام را زنده نگه داشت ثروت حضرت خدیجه(س) بود . باید در این راه هزینه کنیم. این نظارت و دوره ها برای ساختن فرهنگ و هویت آینده سازان جامعه تاثیر به سزایی خواهد داشت.
فائزه دوس علیوند
انتهای پیام -*/ |