کد خبر: 151061                      تاريخ انتشار: 1404/10/07 - 09:41
چادر فاطمه(س)؛ پرچم تمدنی زن مسلمان در برابر امپراتوری دروغ
 
در نبردی که امروز بر سر هویت زن مسلمان جریان دارد، حجاب دیگر صرفاً یک حکم فردی نیست، بلکه به پرچمی تمدنی و سنگری فرهنگی در برابر پروژه‌های سیاسی–رسانه‌ای غرب تبدیل شده است؛ چادر فاطمه(س) نماد مقاومت، کرامت و ایستادگی زنی است که نه ابزار قدرت، بلکه سازنده تمدن اسلامی است.
 
در روزگاری که رسانه‌ها با رنگ و لعاب آزادی، مرزهای هویت را در هم می‌کوبند، و در بزنگاه‌های اجتماعی، «زن» را نه به‌عنوان انسان، بلکه به‌مثابه ابزار سیاست و اقتصاد به میدان می‌آورند، حجاب دیگر فقط یک پوشش نیست؛ بلکه پرچم مقاومت است. چادر فاطمه (س)، آن پارچه‌ای که در میان آتش و دود، میراث خاکی شد، امروز سنگر ماست؛ سنگری برای حفظ کرامت، برای صیانت از عقلانیت، و برای ایستادن در برابر امپراتوری دروغ شده است.
حجاب در ایران، دیوار برلین انقلاب اسلامی است؛ این جمله شاید در نگاه اول اغراق‌آمیز به نظر برسد، اما وقتی اسناد مراکز استراتژی غرب را ورق می‌زنیم، درمی‌یابیم که آن‌ها دقیقاً همین را می‌خواهند: فروپاشی دیوار حجاب، به‌مثابه آغاز فروپاشی ولایت، استقلال، و امنیت کشورمان است. پروژه «زن، زندگی، آزادی» نه یک جنبش اجتماعی، بلکه عملیات روانی-امنیتی بود؛ تلاشی برای سیاسی‌سازی بدن زن، برای تبدیل او به میدان نبردی که در آن، فرهنگ برهنگی غرب بر تمدن اسلامی غلبه کند.
در این میان، دوگانه‌سازی جامعه به «با حجاب» و «بی‌حجاب»، نه از سر دغدغه فرهنگی، بلکه با هدف تضعیف امنیت ملی صورت گرفت. وقتی نافرمانی در مسئله‌ای چون حجاب عادی شود، نافرمانی در سایر قوانین نیز مشروع جلوه می‌کند. دشمن می‌داند که اگر غیرت مرد ایرانی را بگیرد، اگر عفت زن مسلمان را در هم بشکند، دیگر چیزی از ستون‌های تمدن اسلامی باقی نمی‌ماند.

اما پاسخ ما چیست؟ آیا باید با خشونت و پرخاش، با تحقیر و طرد، به میدان بیاییم؟ نه. سردار دل‌ها گفت: «این‌ها دختران ما هستند.» اکثریت بدحجاب‌ها، دختران نجیب ما هستند که فریب امپراتوری دروغ را خورده‌اند. راه مواجهه با این‌ها، «تذکر لسانی دلسوزانه» و «تبیین منطقی» است. باید با زبان محبت، با منطق قرآن، با روایت فاطمه (س)، دل‌ها را بیدار کرد.
در این مسیر، حجاب دیگر یک انتخاب شخصی نیست؛ بلکه یک پوشش همسان تمدنی است. زنی که حجاب دارد، با زبانی بی‌زبانی می‌گوید: «من تحت سلطه فرهنگ برهنگی و سرمایه‌داری غرب نیستم.» این زن نه در کنج خانه، بلکه در قلب اجتماع، با چادرش فریاد می‌زند. همان‌گونه که حضرت زهرا (س) با حجاب کامل وارد مسجد شد و سیاسی‌ترین و خطبه تاریخ را خواند. حجاب، مانع فریاد زدن بر سر ظالم نیست؛ بلکه مصونیتی است برای زن مسلمان تا در اجتماع با امنیت فعالیت کند و کسی نگاه ابزاری به او نداشته باشد.

شبهه‌ها فراوان‌اند: «دل آدم باید پاک باشد، ظاهر مهم نیست» یا «حجاب مسئله‌ای شخصی است». اما مگر کسی پاک‌تر از حضرت زهرا (س) وجود دارد؟ اگر دل پاک کافی بود، چرا ایشان این‌قدر بر پوشش حساس بود؟ ظاهر، آینه باطن است. نمی‌شود دل پاک باشد اما رفتار برخلاف دستور خدا باشد. مگر جامعه کشتی نیست؟ سوراخ کردن کشتی، مسئله شخصی نیست. رعایت قانون پوشش، حق‌الناس است؛ چون بر فضای روانی و اخلاقی جامعه اثر می‌گذارد.
در این میدان، غیرت علوی و عفت فاطمی باید دوباره معنا شود. مرد مسلمان، نمی‌تواند نسبت به پوشش همسر و دخترش بی‌تفاوت باشد. این بی‌تفاوتی، خلاف سیره امیرالمؤمنین (ع) است. همان‌گونه که امام حسین (ع) حتی در گودال قتلگاه، نگران حمله دشمن به خیمه ناموسش بود. فاطمه (س)، در بستر مرگ، نگران حجم بدنش پس از شهادت بود. این‌ها نشانه‌اند؛ نشانه‌هایی از اهمیت حجاب، از جایگاه آن در منظومه فکری اسلام است.
امروز، چادر فاطمه (س)، همان تابوت یمنی است که اسماء ساخت تا حجم بدن مادر دیده نشود. لبخند حضرت، لبخند رضایت از حفظ کرامت بود. ما، وارثان آن لبخندیم. باید چادر را نه به‌عنوان محدودیت، بلکه به‌مثابه مصونیت، به نسل جدید معرفی کنیم. باید روایت کنیم که حجاب، نه مانع رشد، بلکه زمینه‌ساز تعالی است. باید بگوییم که زن مسلمان، با حجابش، با علمش، با حضورش، تمدن می‌سازد؛ نه با برهنگی، نه با تقلید از مدل‌های غربی.
حجاب؛ نه فقط به‌عنوان یک حکم فقهی، بلکه به‌مثابه یک بیانیه فرهنگی، یک سنگر اجتماعی، و یک پرچم تمدنی است. چادر فاطمه (س)، امروز سنگر ماست؛ سنگری برای حفظ هویت، برای دفاع از استقلال، و برای ساختن آینده‌ای که در آن، زن مسلمان ایرانی، با افتخار، با عزت، و با حجاب، در قلب تمدن نوین اسلامی بدرخشد.

✍ نسیم شجاعی