کد خبر: 177765                      تاريخ انتشار: 1402/09/28 - 18:21
مروری بر «روح نماز»؛
پیوند لایه ظاهر و باطن در انسان/سجده باعث حالت خضوع در قلب می‌شود
 
خدا انسان را طوری آفریده که بین لایه ظاهر و باطن یک پیوند متناسب برقرار است و حالات بدن در قلب و حالات قلب در بدن، اثرگذار است. مثلاً وقتی انسان به سجده می‌رود حالت خضوع در او پیدا می‌شود.
 
کتاب «روح نماز» که توسط گروه محتوایی مؤسسه جوانان آستان قدس رضوی بر اساس آداب الصلاه امام خمینی (ره) نوشته شده، سال ۱۳۸۸ منتشر و روانه بازار نشر شد.
توجه به عز ربوبیت و ذل عبوبیت، مراتب مقامات اهل سلوک، معنای خشوع، ادب طمانینه و اثر تکرار عبادات و تکثار اذکار در تحصیل آن، محافظت عبادت از تصرف شیطان، نشاط و بهجت، تفهیم، حضور قلب، روایاتی راجع به حضور قلب و مراتب آن، دعوت به تحصیل حضور قلب، دوای هرزه گردی خیال و طریقه تحصیل حضور قلب و حب دنیا باعث تشتت خیال است نام دوازده فصل این کتاب است.
در «ادب طمانینه» فصل چهارم این کتاب، طمانینه، از آداب مهم قلبیه در عبادات خوانده شده است. طمانینه یعنی اینکه انسان در هنگام نماز قلبش آرام بوده و از اضطراب، تزلزل و اختلال حواس در امان باشد. معنای طمانینه در علم فقه، آرامش بدن است؛ یعنی اعضای بدن باید در هنگام تلفظ اذکار آرام باشد و از نظر فقها اذکار نماز در حال حرکت مورد قبول نیست.
به همین دلیل در هنگام قرائت حمد و سوره، طمانینه بدن شرط است. بعد از رکوع نیز باید ایستاد و هنگامی که قامت راست شد و آرام گرفت، الله اکبر گفت و به سمت سجده رفت. بعد از انجام سجده نیز باید به طور کامل نشست، سپس الله اکبر گفت، و بعد از گفتن ذکر استغفار و الله اکبر دوم، به سجده دوم رفت. تنها ذکری که می‌توان در حین حرکت تلفظ نمود ذکر شریف «بحول الله و قوته اقوم و اقعد» است که بعد از سجده دوم و تشهد گفته می‌شود اما بقیه اذکار همه باید در حال سکون و آرامش بدن بیان شود.
در ادامه فصل به تعریف طمانینه در علم اخلاق پرداخته شده است. طمانینه در علم اخلاق، مربوط به آرامش قلب است،. طمانینه در نماز، مقدمه حضور قلب است و بیشتر جنبه قلبی دارد. یعنی انسان باید قبل از اینکه حضور قلب پیدا کند، فکر و ذهن و خاطرش را در یاد خداوند متعال متمرکز نماید
طمانینه در علم اخلاق، مربوط به آرامش قلب است،. طمانینه در نماز، مقدمه حضور قلب است و بیشتر جنبه قلبی دارد. یعنی انسان باید قبل از اینکه حضور قلب پیدا کند، فکر و ذهن و خاطرش را در یاد خداوند متعال متمرکز نماید
.
نمازگزار ابتدا باید ذهن خود را از تشویش و اضطراب خالی کرده و مسائلی که باعث درگیری ذهن می‌شود را کنار بگذارد تا بتواند بر یاد معبود تمرکز کرده و حضور قلب پیدا کند.
در فصل چهارم این کتاب، حضور قلب فایده طمانینه پیدا کردن دانسته شده و مطرح شده است که صرف داشتن طمانینه به تنهایی اثری ندارد؛ بلکه طمانینه مقدمه‌ای برای کسب حضور قلب است.
این سوال پیش می‌آید که فایده حضور قلب چیست؟ در «ادب طمانینه» در پاسخ به این سوال آمده است: عبادت به معنای اظهار عبودیت بوده و غرض نهایی آن، رسیدن به مقام عبدیت است. عبودیت و اعتقاد به بنده بودن در قلب همه انسان‌ها وجود دارد، ولی عبودیت در وجود آدمیان کم رنگ و مخفی است و برای آنکه این حقیقت آشکار و اثربخش شود باید آن را همیشه به یاد داشت و ابراز نمود تا روز به روز در وجود انسان بیشتر تثبیت شود.
برای تثبیت این حقیقت در قلب، باید آن را بیان نمود و تکرار کرد تا با مرور دائم آن در قلب، عبودیت در جان و دل آدمی جای بگیرد. حال که حقیقت عبادت، ابراز عبودیت و یادآوری این بندگی به قلب است، طبیعتاً در هنگام عبادت، انسان باید آرامش و طمانینه داشته باشد تا بتواند به عبودیت و بندگی توجه کند و این موضوع را در قلبش تثبیت کند و تمام توجه اش در بندگی خداوند متعال متمرکز شود.
ذهنی که درگیری و مشغولیت دارد و از اول نماز به فکر خرید و کسب و کار ی به فکر درس و بحث و امثال این مشغولیات روزمره است، به طور طبیعی به دنبال تمرکز بر یاد خداوند سبحان نیست لذا حقیقت عبادت که تثبیت عبودیت و بندگی در قلب است، در وجود او محقق نمی‌شود.
شاید پرسیده شود چرا برای تثبیت حقیقت عبادت و بندگی در قلب، باید یک سری الفاظ را با حرکاتی مثل خم و راست شدن بدن انجام داد؟ برخی می‌گویند اگر نماز برای یاد خداست، ما در گوشه‌ای خلوت می‌نشینیم و با خداوند ارتباط قلبی برقرار می‌کنیم و برای به یادخدا بودن نیازی به رکوع و سجده رفتن نداریم!
در فصل چهارم کتاب روح نماز در پاسخ به این پرسش آورده شده است: این الفاظ و حرکات فواید متعددی دارد. یکی از فواید مهم آن، به ویژه برای افرادی مبتدی تسلط و احاطه بر قلب است.
انسان مبتدی توانایی مدیریت قلب خود را ندارد و اگر بخواهد قلبش را بر چیزی متمرکز کند ابتدا باید از یک کانال مخصوص به قلب خود نفوذ کند تا بعد بتواند مدیریت قلب را در دست بگیرد. آن کانال نفوذی، همان اجزای بدن است که در اختیار و دسترس ما است
انسان مبتدی توانایی مدیریت قلب خود را ندارد و اگر بخواهد قلبش را بر چیزی متمرکز کند ابتدا باید از یک کانال مخصوص به قلب خود نفوذ کند تا بعد بتواند مدیریت قلب را در دست بگیرد. آن کانال نفوذی، همان اجزای بدن است که در اختیار و دسترس ما است. مثلاً در وقت پریشانی و اندوه، فکر و قلب از اختیار ما خارج است و نمی‌توانیم آن را مدیریت کنیم اما زبان در اختیار انسان است و انسان می‌تواند با کنترل آن، الفاظ مدنظر خود را تلفظ نماید، و در حقیقت اینگونه نیست که شخص با پریشانی ذهن و درگیری خاطر، قادر به سخن گفتن و تکلم نباشد، به همین منوال، اعضای بدن هم در اختیار ماست و با همه غم و غصه‌ها باز هم می‌توانیم بدن خود را خم و راست کنیم. برخلاف قلب که اختیار آن در دست انسان نیست، اجزای بدن از جمله زبان تحت مدیریت شخص است. حال اگر کسی بخواهد در گوشه‌ای از اتاق بنشیند و فرضا پنج دقیقه فقط در یاد خداوند تمرکز کند و چیزی غیر از خدا را در خانه دل خود راه ندهد، معمولاً بعد از چند ثانیه، خواطر پشت سر هم به ذهن او هجوم می‌آورند و حتی اگر بخواهد این خواطر را دفع کند و عملاً باز هم از یاد خدا غافل می‌ماند.
از طرف دیگر خداوند انسان را به گونه‌ای آفریده که بین لایه ظاهر و لایه باطن یک پیوند متناسب برقرار است. طوری که حالات بدن در قلب و بالعکس حالات قلب در بدن، اثرگذار است. مثلاً هنگامی که انسان به سجده می‌رود خود به خود حال تواضع در قلبش ایجاد می‌شود اما هنگامی که با یک لباس فاخر در صدر مجلس و در جای بزرگان می‌نشیند، حال تواضع قلبی اش از دست می‌رود. با اینکه آن تواضع مربوط به قلب است و لباس فاخر و بر صدر مجلس تکیه زدن، مربوط به بدن است؛ اما از آن جایی که مراتب وجود انسان همه به یکدیگر پیوسته‌اند، ظاهر در باطن و باطن در ظاهر تأثیر می‌گذارد.
سیره حضرت رسول اکرم (ص) برای تثبیت تواضع در قلب رفتارهایی مانند پیشی گرفتن در سلام، اجابت دعوت دیگران (حتی اگر شخص فقیر باشد) و با نشستن در پایین مجلس بود. این رفتارهای ظاهری سبب می‌شود که حال تواضع در قلب به وجود آید و آهسته آهسته تثبیت شود.
در صفحه ۱۶ و ۱۷ کتاب آداب الصلاه امام خمینی (ره) آمده است: «و از آداب مهمه قلبیه عبادات، خصوصاً عبادات ذکریه، طمانینه است. و آن غیر از طمانینه ای است که فقها رضوان الله علیهم در خصوص نماز اعتبار کرده اند و آن عبارت است از آن که شخص سالک عبادت را از روی سکونت قلب و اطمینان خاطر به جا آورد، زیرا اگر عبادت را با حال اضطراب قلب و تزلزل به جا آورد، قلب از آن عبادت منفعل نشود و آثاری از عبادت در ملکوت قلب حاصل نشود و حقیقت عبادت صورت باطنیه قلب نگردد.»
مهر
انتهای پیام/م