کد خبر: 199092                      تاريخ انتشار: 1403/07/23 - 08:12
سفری سخت و پر امید؛ روایت سفر حضرت معصومه (س) به ایران
 
فاطمه معصومه (س) برای زیارت برادر بزرگوارش امام رضا (ع) سفری طولانی و پر مخاطره را از مدینه به سوی مرو آغاز کرد. این سفر که با سختی‌ها و بیماری همراه بود، نشان از عشق و ارادت عمیق ایشان به اهل بیت دارد. در این یادداشت، به روایت این سفر پرماجرا و دلایل آن پرداخته‌ایم.
 
از فارس : با آن که هنوز مذهب شیعه در ایران رواج نداشت؛ اما به دلیل مهاجرت اعراب اشعری از کوفه به «قم»، این شهر، شهری شیعه نشین بود و گروهی از عاشقان و دوستان اهل بیت(س) در آن زندگی
می کردند. اشعری ها، سال ها پیش بر اثر ظلم و ستم کارگزاران بنی امیه که در دشمنی با خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله و ارادتمندان امیرمؤمنان(ع) حد و مرزی نمی شناختند از کوفه به قم آمده بودند و مدتها بود که در آن جا اقامت داشتند.
خبر آمدن حضرت فاطمه معصومه (س) به ساوه و بیماری آن بانوی بزرگوار، به شهر قم رسید. اهالی شهر یکدل و یک رأی تصمیم گرفتند
نزد آن بزرگوار بروند و از ایشان تقاضا کنند که مدتی در «قم» بمانند. «موسی بن خزرج» به نمایندگی از مردم قم نزد دختر گرامی امام کاظم (ع) رفت و درخواست اهالی شهر را با آن حضرت در میان گذاشت. حضرت معصومه عليها السلام درخواست آنان را پذیرفت و کاروان به طرف قم حرکت کرد. «موسی بن خزرج» خود افسار شتر حضرت معصومه(علیها السلام) را به دست گرفت و با افتخار آن را به سوی شهری که برای پذیرایی از خواهر امام رضا (عليه السلام) لحظه شماری میکرد راند. ساعاتی بعد کاروان به دروازه شهر قم رسید.
او هم چنان که افسار شتر حضرت معصومه(س)» را در دست داشت، آن را به سوی خانه خود راهنمایی کرد موسی بن خزرج با خوشحالی زیاد به خدمتگزارای مسافران خسته مدینه مشغول شد و به سرعت وسایل مورد نیاز آنان را برایشان فراهم کرد.
بیماری و وفات دختر امام کاظم(س) حضرت معصومه (س) و همراهان آن بزرگوار، در ۲۳ ربیع الاول سال ۲۰۱ هجری قمری وارد شهر قم شدند و مورد استقبال گرم اهالی شهر قرار گرفتند. مردم از ورود دختر امام هفتم (س) به شهر خود، بسیار خوشحال شدند. «موسی بن خزرج مأمور پذیرایی از حضرت فاطمه معصومه(س) و همــراهـانـش شـــد. او مـــــرد ثروتمندی بود و خانه بزرگی نیز در اختیار داشت از این رو با کمال میل مسئولیت پذیرایی از میهمانان را به عهده گرفت. حضرت معصومه (علیها السلام) در خانه «موسی بن خزرج» عبادتگاهی برای خود آماده کرد تا در آن جا با خدای بزرگ راز و نیاز کند و دردهای جانسوز خود را با معبود خویش در میان بگذارد این عبادتگاه هنوز باقی مانده و «بيت النور» نام گرفته است. بیماری دختر گرامی امام کاظم(ع) همراهان ایشان و اهالی قم را سخت ناراحت کرده بود. آنان از هیچ کوششی برای مداوای میهمان عزیز خویش کوتاهی نمی کردند؛ اما حال او روز به روز بدتر می شد؛ چراکه بیماری در جسم شریفش ریشه کرده بود.
سرانجام زائر خسته امام رضا (ع) در دهم ربیع الثانی ۲۰۱ هجری قمری چشم از جهان فرو بست و در حالی که اشک در دیده و غم دوری برادر را به دل داشت از دنیا رفت.
مردم «قم» در این مصیبت عزادار شدند و در اوج ناباوری از درگذشت مظلومانه بانو، به سو گ نشستند.
مراسم خاک سپاری
شیعیان و ارادتمندان اهل بیت پیکر مطهر حضرت معصومه(س) را با احترام ،بسیار غسل دادند و کفن کردند.
چون زمان دفن فرا رسید بزرگان اشعری تصمیم گرفتند پیکر پاک آن بانو را در جای مناسبی غیر از گورستان عمومی شهر به خاک بسپارند. دلیل این تصمیم احترام ویژه ای بود که برای دختر امام کاظم(س) قائل بودند.
«موسی بن خزرج» در این کار خیر نیز پیشقدم شد. او باغ بزرگ خود را که در منطقه بابلان محدوده فعلی حرم مطهر قرار داشت، برای دفن آن پیکر پاک معین کرد دیگر همه چیز آماده شده بود؛ اما چه کسی باید پیکر حضرت معصومه علیها السلام را به خاک می سپرد؟ در این مورد گفت و گویی میان جمعیت در گرفت و سرانجام توافق کردند که پیرمرد نیکوکاری به نام «قادر» عهده دار این کار شود. کسی را به دنبال «قادر» فرستادند؛ اما هنوز او نیامده بود که ناگهان دو سوار نقابدار از طرف رودخانه شهر به محل خاک سپاری نزدیک شدند. چون به پیکر مطهر بانو رسیدند از مرکب فرود آمدند و بر جنازه او نماز خواندند. سپس جسم پاکش را با احترام در دل خاک قرار دادند و آنگاه ، در میان ناباوری حاضران بر مرکب نشستند و به سرعت از آن جا دور شدند.
مراسم دفن حضرت معصومه (س) باشکوه بسیار و در میان اشک و اندوه شیعیان پایان پذیرفت و شهر قم که به حق آشیانه آل محمد(ص) نامیده شده است مزار پاره تن امام کاظم (س) شد. «موسی بن خزرج »نیز به احترام مزار پاک بانو باغ خود را وقف مسلمانان کرد تا از آن پس، شیعیان علی (علیه السلام) را در اطراف آن قبر مطهر به خاک بسپارند.
مزار شریف حضرت معصومه (س) از گذشته تاکنون
مردم قم ابتدا بر بالای آرامگاه حضرت فاطمه‌معصومه(س) سایه بانی از حصیر ساختند؛ تا آن که پس از حدود پنجاه سال به همت زینب دختر امام جواد (ع) نخستین بارگاه بر روی تربت پاک آن بانو برپا شد.
ارادتمندان اهل بیت به تدریج ساختمان حرم مطهر را بازسازی کردند و توسعه دادند تا به شکل امروزی در آمد.
چند سال پس از رحلت حضرت معصومه(س) امامزادگان دیگری نیز در کنار مزار شریفش به خاک سپرده شدند که بیش از پیش بر اهمیت این خاک پاک افزوده شد.
در طول تاریخ بارگاه نورانی حضرت معصومه (س)» همواره مایه خیر و برکت برای مردم قم و پناهگاهی برای شیعیان بوده است. چه بسیار حاجتمندانی که از این خانه حاجت روا بازگشتند و چه بسیار بیمارانی که با عنایت این بانوی گرامی شفا یافتند. در روز رستاخیز نیز حضرت از ارادتمندان خود دستگیری خواهد کرد. امام صادق(ع) در اینباره می فرماید: «با شفاعت او حضرت معصومه همه شیعیان ما وارد بهشت می شوند».
به برکت این مزار مطهر روز به روز بر اهمیت و رونق شهر قم افزوده شد و بیش از پیش مورد توجه شیعیان جهان قرار گرفت. عالمان و مجاهدان فراوانی در این دیار پرورش یافتند که هر کدام منشأ آثار ماندگار و با ارزشی در جهان اسلام شدند. از جمله باید از عالم مجاهد، بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران، حضرت امام خمینی (ره) یاد کرد که در جوار همین حرم پاک، تربیت شد و قیام الهی و مبارزه حق طلبانه خود را از این سرزمین مقدس آغاز کرد. هم اکنون نیز بارگاه ملکوتی خواهر گرانقدر امام رضا(ع) چون نگینی در میان شهر می درخشد همه روزه زائران فراوانی از نقاط مختلف ایران و جهان به زیارتش میشتابند و با زیارت حرم مطهرش، نسبت به پیامبر و فرزندان او ابراز علاقه می‌کنند.
پاداش زیارت حضرت فاطمه معصومه(س)
پیشوایان ما زیارت این بانوی بزرگوار را به شیعیان خود سفارش کرده اند و برای آن پاداش و ثواب بسیاری بیان فرموده اند در این زمینه توجه شما را به سه حدیث از سه امام معصوم (س) جلب میکنیم
امام صادق (ع): به زودی بانویی به نام «فاطمه» از خاندان من در قم دفن می شود. هر کسی او را زیارت کند بهشت بر او واجب خواهد شد .»
امام رضا (ع): «هر کسی او را زیارت کند، بهشت از آن اوست.
امام جواد (ع): «هر کسی عمّه مرا در قم زیارت کند، بهشت از آن اوست.»
هجرت خواهر امام رضا (ع) از مدینه به سوی مرو
یک سال از سفر امام هشتم(ع) به مرو گذشت. خاندان پیامبر (ص) در مدینه از دیدار آن عزیز محروم بودند و چیزی جز زیارت سیمای‌نورانی ،حضرت دل غمدیده آنان را آرام نمی کرد. فاطمه معصومه(س) نیز کاسه صبرش لبریز شده بود و مانند خواهران و برادران خود از دوری برادر بزرگوارش امام رضا(س) ،
بی تابی می کرد.
می گویند در همان روزها، امام رضا (علیه السلام) نامه ای خطاب به فاطمه معصومه (س) نوشت و آن را به وسیله یکی از خدمت کارانش به مدینه منوره فرستاد. امام به آن نامه رسان دستور داد که در هیچ منزلی توقف نکند تا در زمان کوتاهی نامه را به مدینه برساند. آن بزرگوار همچنین نشانی خانه پدرش را که خواهر گرامی اش هم در آن جا زندگی می کرد به خدمت
کار داد تا او از کس دیگری سراغ خانه امام کاظم(علیه السلام) را نگیرد. فرستاده حضرت خود را به سرعت به شهر پیامبر(ص)
رساند و براساس دستور ،ایشان نامه را به فاطمه معصومه(س) داد. اگر چه از محتوای آن نامه با ارزش اطلاعی در دست نیست؛ اما هر چه بود شوق دیدار امام رضا(ع) را در دل نزدیکان ایشان بیشتر کرد. فاطمه معصومه(س) و گروهی از برادران و برادرزادگان امام، تصمیم
گرفتند تا به مرو بروند و به محضر امام(ع) شرفیاب شوند. آنان به سرعت بار سفر بستند و با دنیایی از ،امید مدینه را به قصد مرو ترک
کردند.
در میان قافله، فاطمه معصومه (س) چون گوهری می درخشید. آن بانوی عزیز را پنج تن از برادرانش به نامهای ،فضل جعفر، هادی، قاسم، زید و نیز عده ای از برادر زادگان و گروهی از خویشان و بستگان همراهی می کردند. کاروان عاشقان امام رضا (ع) به پیش میرفت و جز برای نماز و غذا و استراحت لحظه ای از حرکت باز نمی ایستاد این کاروان تپه ها، کویرها و ریگزارهای حجاز را یکی پس از دیگری پشت سر می گذاشت و از مدینه
دورتر و دورتر میشد. در آن زمان سفر کردن در بیابان های حجاز آن قدر دشـــــــوار بـــود که گاه حتی شتران پرتوان را هم به زانو در می آورد تا چه رسد به
مسافرانی که باید تا مرو میرفتند؛ اما نور امیدی که در دل اهل کاروان تابید آنان را به ادامه سفر دلگرم می کرد.
در آن روزگار، خطر حمله راهزنان نیز مسافران را تهدید می کرد و آنان را با مشکلات فراوانی رو به رو می ساخت. اگر راهزنان به کاروانی حمله می کردند؛ دیگر امیدی به ادامه سفر نبود کمترین آسیبی که به مسافران می رساندند غارت اموال آذوقه و حیوانات آنان بود و در بعضی موارد هم مسافران را می کشتند. این خطر فاطمه معصومه علیها السلام)» و همراهانش را نیز تهدید می کرد؛ ولی آنان با توکل بر خدای بزرگ به راه خود ادامه می دادند و گام به گام به مقصد نزدیک تر می شدند.
روزها و شبها یکی پس از دیگری میگذشت و کاروان زائران امام رضا (ع) کویر بی آب و علف حجاز را پشت سر می گذاشت و لحظه به لحظه به خاک ایران نزدیک تر می شد.
کند.
رنج سفر، «فاطمه معصومه(س)را بسیار آزار می داد. برای بانوی جوانی مانند او پیمودن این مسیر طولانی بسیار سخت و طاقت فرسا بود. با این همه دیدار برادر آن قدر برایش ارزش داشت که حاضر بود حتی صدها برابر این سختی را هم تحمّل در طول راه، حضرت معصومه (س) مدام چهره زیبای امام رضا (ع) و حوادث تلخ و شیرین روزهای حضور ایشان در مدینه را به یاد می آورد و از اینکه میدید به زودی چشمش به جمال برادر روشن خواهد شد، بسیار خوشحال بود. مرحله دشوار سفر پایان یافت و کاروانیان به سرزمین ایران رسیدند. آنان روزهایی را نیز در خاک ایران بـه سفـر خـود ادامه دادند و شهرها و روستاهای آن را پشت سر گذاشتند.
کاروان زائران امام هشتم(ع) در ساوه سرانجام کاروان به شهر ساوه» رسید. در آن جا بود که فاطمه معصومه (س) دچار بیماری سختی شد؛ آن چنان که دیگر توانایی ادامه سفر را نداشت.
سفر طولانی «مدینه» تا «ساوه اگر چه حضرت معصومه (س) را ضعیف و ناتوان کرده بود؛ اما ،بیماری جسم شریفش را به مشتی پوست و استخوان تبدیل کرد.
آیا خواهر امام رضا (علیه السلام) میتوانست با چنین حالی، بقیه راه را ادامه دهد و برادر عزیزش را در مرو زیارت کند؟ آیا می توانست باز بر رکب بنشیند و سفر خود را با دیدار امام هشتم(علیه السلام) تمام کند؟ این
پرسشها، دختر امام کاظم علیه السلام را سخت نگران کرده بود. به هر حال وقتی آن بانو حال و روز خود را چنین دید، تصمیم گرفت به شهر قم برود. برای همین از همراهان خود پرسید: «تا قم چقدر راه است؟» آنان گفتند: «ده فرسخ». آنگاه آن حضرت (ع) فرمان داد تا به طرف «قم» حرکت کنند. شهر «قم» از آن روزگار پناهگاه ارادتمندان خاندان پیامبر(ص) بود.
انتهای پیام/*