کد خبر: 211418                      تاريخ انتشار: 1403/09/26 - 11:36
آوازه‌خوانی با چاشنی سیاسی و تن نمایی/ جنجالی که مانند یک کبریت زود خاموش می شود
 
چه می شود که یک تیم از نوازندگان و یک خواننده زن با لباس نیمه برهنه در شب سرد و سخت در فضایی صحرا هیچ کس جز چند دوربین در آن نیست اقدام به این اجرای ترانه های قدیمی می کنند. ترانه هایی که پیشترها بارها و بارها از سوی خوانندگان مختلف اجرا شده است و اجرای این خواننده دسته چندمی که اثر مستقلی از خود ندارد در میان این موارد گم است.
 
اخیرا یک ویدئو از زنی آوازه خوان به همراه چند نوازنده که در لوکیشن و محیط یک کاروانسرای قدیمی ایرانی در یک شب سرد و سخت اجرا می‌کنند در شبکه تصویری یوتیوب منتشر شد. این موضوع با آب و تاب فراوان از سوی ضدانقلاب مورد توجه قرار گرفت و برای این فرد که ترانه‌های قدیمی را اجرا می کند تبلیغ فراوانی کردند. فعالان رسانه‌ای این موضوع را به عنوان یک پروژه ضدحجاب در کشورمان توصیف کردند.
چه می شود که یک تیم از نوازندگان و یک خواننده زن با لباس نیمه برهنه در شب سرد و سخت در فضایی صحرا هیچ کس جز چند دوربین در آن نیست اقدام به این اجرای ترانه های قدیمی می کنند. ترانه هایی که پیشترها بارها و بارها از سوی خوانندگان مختلف اجرا شده است و اجرای این خواننده دسته چندمی که اثر مستقلی از خود ندارد در میان این موارد گم است.
به هر جهت این رانت رسانه‌ای که ضدانقلاب به آوازه خوانان زن می دهد برای بسیاری از این افراد به عنوان یک تبلیغ رایگان مورد استفاده قرار می گیرد. به نظر می رسد این فرد نیز با استفاده از همین فضای کلاسیک ایرانی و همچنین آگاهی از خوراکی که ضدانقلاب برای آن سرو دست می شکند، برای جلب توجه بیشتر اقدام به این موارد کرده است. البته وبسایت یوتیوب نیز از لحاظ دلاری این اقدامات را بدون اجر و پاداش نمی گذارد اما آنچه پیداست برای فردی که تازه کار است و سودای مشهور شدن دارد و از لحاظ هنری نیز اثر مستقلی برای خود ندارد که مورد توجه قرار بگیرد و هنوز در سطح بازخوانی اثار دیگران قرار دارد که اغلب خوانندگان از همین جا شروع کرده‌اند قطعا این نوع برنامه ریزی می تواند برای وی آورده ای در حیطه شهرت داشته باشد.
وی که هنوز در سطح بازخوانی آثار دیگران قرار دارد در این حیطه سعی کرده جلب توجه کند اما این تلاش برای دیده شدن ها چندان در دورهای بعدی نمی تواند برای وی آورده ای داشته باشد. چراکه فضای هنری و موسیقی به اثار مستقل نیاز دارد. همواره که با جنجال سازی نمی توان دیده شد. بسیاری از افرادی که سعی کردند درحوزه خوانندگی خودی نشان دهند از همین بازخوانی شروع کرده اند اما تا آثار مستقلی که مورد طبع و نظر مردم نباشد ارائه ندادند نمی توانند موفق باشند. بسیاری از خوانندگان زن ایرانی حالا در پلتفرم های استامبولی که جای خوانندگان لس آنجلسی را تا حدود زیادی گرفته است و تنه به تنه آن می زند با همین شیوه ها رفته‌اند اما نه تنها مورد توجه قرار نگرفتند بلکه حالا مورد نکوهش بسیاری نیز هستند.
بنابراین دیده می‌شود که یک فردی که گفته شده از اتباع کشورهای همسایه است و به راحتی می تواند به همین پلتفرم های کشورهای خارجی که بر حسب اتفاق حالا خیلی هم نزدیک و در همسایگی ایران هستند بروند، به جای راه بازی که وجود دارد سعی در ایجاد خلل در فرهنگ کشورمان می کند. همه این موارد به خوبی نشان می دهد که این افراد سعی دارند با هنجارشکنی و اقدامات ساختارشکنانه با چاشنی اقدامات سیاسی راه خود را بروند. ضعف هنر و رقابت به خوبی در این کار مشهود است. وگرنه کمپانی های ایرانی خارج از کشور که برای این افراد فرش قرمز پهن کرده اند می توانند آنان را یاری کنند.منتها این فرش قرمزها نیز برای اوائل کار است و بعد از مدتی این افراد در رقابت با همجنسان دیگر باید اقدام کنند. با این اوصاف انجام کارهای ساختارشکنانه که با رانت و تبلیغات رایگان ضدانقلاب همراه است کار آسانتری به نظر می رسد که برای جلب توجه نیز تا جای ممکن می تواند کمک کند.
هر چند که این نوع رفتارهای ساختارشکنانه نیز بعد از مدتی هم از چشم ضدانقلاب می افتد و هم مردم دیگر تره‌ای برای این موارد خرد نخواهد کرد. با این حال این موارد در تاریخ کشورمان به عنوان نوعی از ساختارشکنی باقی می مانند و فراموش می شوند. پیشتر نیز در حوزه مد و تن نمایی نیز یکی از زنان با تیم تصویربرداری در تکیه‌ای تاریخی مذهبی در کرمانشاه برای جلب توجه دست به چنین اقدامی زده بود. با این حال این موارد نه تنها مورد قبول جامعه ایرانی نیست بلکه با نگاهی منفی به این موارد نگریسته می شود و جایگاهی در فرهنگ عامه مردم ایران ندارد.
البته برخی نیز عنوان می کنند که این ساختارشکنی‌ها که با تبلیغات ضدانقلاب همراه است با هماهنگی و برنامه ریزی آنان برای از بین بردن عفت عمومی انجام می شود؛ وگرنه ضدانقلاب تبلیغات رایگان خود را برای هر کسی صرف نمی کند. منتها همه این موارد در انتهای خود یک بحث مبنایی را پیش می کشد آن که اگرچه این موارد در حیطه فضای مجازی و شبکه های اجتماعی با چاشنی جنجال سازی سیاسی خودنمایی می کند اما رفتارهای اثرگذاری نیست که در نگرش عمیق فرهنگی ایرانی اسلامی تغییراتی ایجاد کند و با توجه به هنر و فرهنگ اصیل ایرانی به محاق می رود.