|
راهیابی دو بانوی نویسنده همدانی به مرحله پایانی جایزه بینالمللی شهید قاسم سلیمانی لبنان |
|
مونا اسکندری و رقیه کریمی، نویسندگان توانای استان همدان، در جمع ۱۰ برگزیده و منتخب سومین دوره جایزه بین المللی شهید قاسم سلیمانی لبنان شدند. |
|
مونا اسکندی در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری زنان ایران در همدان، با بیان اینکه متولد اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۱ در یک خانواده همدانی انقلابی به دنیا آمدم، اظهار کرد: پدر و مادرم هر دو شاغل بودند و مادر به حمایت پدرم از فعالان فرهنگی و اجتماعی و جزء معتمدین استان همدان بودند.
وی با بیان اینکه در یک برهه ای که خیلی به خانم ها اعتمادی نمیشد و به آنها مسئولیت نمیدادند مادر من خانم ایمانی توانستند اعتماد شش استاندار را به خود جلب کنند و مشاور شش استاندار در امور بانوان و خانواده شدند، گفت: انتصاب این معاونت به وزارت کشور از سوی مادر بنده خانم ایمانی به کمک یکی از استانداران همدانی بود.
این بانوی نویسنده همدانی افزود: معاونت امور بانوان و خانواده استانداری با هدف توجه به خانواده و بانوان شکل گرفت
وی با اشاره به اینکه ما که شش فرزند هستیم پدر بنده فرصت کافی و وافی برای همه فرزندانش میگذاشت و مادر بنده با همه حجم کاری که داشتند امور منزل و خانواده مشکلات کمتری بروز پیدا میکرد، مطرح کرد: با توجه به اینکه مادرم همیشه در کنار ما نبود اما در وقت حضور با کیفیت بیشتری حضور داشتند و با تمام مشغلههایش عضو انجمن اولیاء و مربیان تمام فرزندانش بود
مادر بنده از استراحت خود کم میکرد و سعی میکرد تمام امورات منزل با نظم انجام شود.
اسکندری با بیان اینکه مادرم طوری امورات را بین فرزندان تقسیم میکردند که آنها هم در اداره خانه و زندگی مشارکت داشته باشند، تصریح کرد: همین نبود مادر و محول شدن برخی از امورات منزل به فرزندان باعث شد نسبت به دیگران که مسئولیتی نگرفته بودند در بزرگ سالی خود بهتر عمل کنیم.
وی با بیان اینکه پدر بنده بسیار خوش ذوق بودند و خطاطی و نقاشی روی بوم انجام میدادند و اهل خوانش کتاب برای ما بودند، ابراز کرد: مادرم همه ما را کتابخانه پستی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان عضو کرده بودند و ما هر هفته منتظر بودیم پستچی برای ما کتاب بیاورد.
این بانوی نویسنده همدانی با بیان اینکه پدرم شبها برای ما قصه میگفتند و دامنه تخیل و تفکر ما را دائم گسترش میداد و پای حرفهای خیالی ما مینشستند و حتی به آنها دامن میزدند و همین کار باعث پرورش تخیل ما میشد، عنوان کرد: بنده داستان نویسی را به صورت جدی از دوران دانشجویی شروع کردم و در جشنواره مختلف شرکت کردم و بیش از ۴۰ رتبه بینالمللی، کشوری و استانی دارم.
وی با تأکید بر اینکه در مقوله هنرم خودم را به داستان محدود نکردم و بخشی از این رتبه ها در زمینه کاریکاتور، قصهگویی، فیلمنامه، نمایشنامه نویسی و نصر ادبی هم هست، ادامه داد: بعد از اینکه ازدواج کردم مربی کانون پرورش فکری کودک و نوجوانان شدم و باعث شد که میل و رغبتم با کودکان و نوجوانان آشنا شوم و در حوزه ادبیاتی تخصصی وارد شوم بیشتر شد.
اسکندری با اشاره به اینکه دورههای مختلفی را باید میگذراندیم و این دورهها باعث شد که من با قشر کودک و نوجوان به لحاظ روانشناسی و روانشناختی بیشتر آشنا شوم، بیان کرد: حدود ۱۷ سال عضو هیئت تحریریه مجلات و نشریههای مختلف کودک و نوجوان بودم و در بخشهای مختلف نثر ادبی معرفی کتاب داستان خبر کار کردهاند و خیلی خوشحال بودم که کودکان و نوجوانان کشورم نوشتههای من را میخوانند و با آن ارتباط میگیرند.
وی با بیان اینکه از دیگر رتبههای برگزیده که خیلی برای من شیرین است نهمین جشنواره جوان سوره بود که در ایلام برگزار شد و به عنوان مهد پایداری و در سه بخش ویژه، نوجوان و بزرگسال رتبه اول داستان نویسی را کسب کردم اما به لحاظ قوانین جشنواره فقط در بخش نوجوان معرفی کردند دیپلم افتخار و همچنین تندیس زرین بسیار فاخری را دریافت کردم، افزود: در بخشهای مختلف این جشنواره که از سراسر کشور کشور شرکت کرده بودند توانستم موفق شوم.
این بانوی نویسنده همدانی با بیان اینکه در جشنواره داستان انقلاب در بخش نوجوان باز هم من رتبه نخست را دریافت کردم عنوان کرد: در جشنواره بینالمللی حقوق بشر آمریکایی، جشنواره بینالمللی حضرت زینب، جشنواره بینالمللی عفاف رسانه و ... برگزیده شدم که همه اینها برای من خاطرات بسیاری را رقم میزند.
وی با بیان اینکه با توجه به اینکه من در جشنوارههای مختلفی شرکت کردهام و مهمان بسیاری از شهرها شدهام و در حال حاضر به عنوان داور در جشنوارهها حضور پیدا میکنم، ابراز کرد: اولین کتاب بنده پنجره نزدیک سقف که بازنویسی خاطرات شهدا بود که با خانم کریمی و آقای سلیمانی بعد از بانویسی نقد و بررسی میکردیم که بعدها خانم ضرابیزاده و دوستان دیگر هم اضافه شدند انجمن دفاع مقدس هم تشکیل شد و آن جلسات نقد شروع موفقیت اعضای انجمن شد.
اسکندری یادآور شد: یکی دیگر از کتابهای بنده کتاب اشک جمعه که رمانی با محوریت ۱۷ شهریور و میدان ژاله است که سوره مهر چاپ کرد و مورد توجه قرار گرفت.
وی با تأکید بر اینکه کتاب زنی از تبار الوند به سفارش استانداری همدان که در ابتدا قرار بود آن بخش از زندگی خانم دباغ که به عنوان سفیر حضرت امام خمینی (ره) و ابلاغ پیام تاریخی به آقای گورباچوف نوشته شود که در حین کار باید به همه جوانب زندگی خانم دباغ پرداخته شد، مطرح کرد: این کتاب در دوران حیات خانم دباغ گردآوری و تنظیم شد که ساعتها با خانم دباغ گفتگو کردم چون قبلا سه کتاب از خانم دباغ نوشته شده بود دوست داشتم کتاب من متفاوت باشد که در این کتاب از دریچه زنانه و مادر به کتاب نگاه کردم و سعی کردم خاطراتی را انتخاب کنم که در کتابهای قبل قید نشده باشد.
اسکندری بیان کرد: برخی از خاطرات را خانم دباغ حذف کردند و یکی از علتهای آن این بود که خاطراتی که احساس میکردند بزرگمنشی و صفات زیبای ایشان را نشان میدهد را شاید برای تنبیه نفس خود حذف کردند و یا ملاحظه افرادی را میکردند که خط و مش سیاسشان فرق کرده بود و از انقلاب و امام فاصله گرفته بودند تمایل نداشتند نام آن افراد در خاطرات ایشان بیان شود بنابراین ما چندین بار کتاب را از ابتدا تا انتها را خواندیم.
وی با بیان اینکه من برای این کتاب بسیار استرس داشتم چراکه یک خانم بزرگی در مقابل من قرار گرفته بود که حماسهها آفریدند و من بسیار مراقب بودم که قلم من نارضایتی ایشان را در پی نداشته باشد، ادامه داد: بعد از خوانش کتاب لبخند رضایت ایشان را میدیدم و همچنین باعث آرامش من شد.
این بانوی نویسنده همدانی با اشاره به اینکه آقای مهدی استعدادی مجموع عکسی از وقایع قبل انقلاب همدان داشت که قرار بود برای عکسها حاشیه نوشته شود که افتخار این کار به دعوت حوزه هنری استان همدان به بنده داده شد، عنوان کرد: کتاب «زمستان گذشت» چاپ و منتشر شد که کتاب جذابی برای همدانیها است.
وی با بیان اینکه من سعی کردم در حوزه فعالیت خودم قدم بردارم که در حال طی کردن دورههای آموزشی رمان نویسی و سرگرم خوانش رمان بودم که شهید خوشلفظ که شوهر خاله من بود و من را مانند دختر خودش بسیار دوست داشتند در اواخر عمرشان به من توصیه کردند تاریخ شفاهی را جدی بگیرم و به بنده میگفتند در حال حاضر وظیفه شما نوشتن خاطرات شهدا است و در مقابل قامت مسئول هستید، گفت: من خیلی دوست نداشتم وارد این حوزه شوم و میدانستم که تاریخ شفاهی و خاطرهنگاری بسیار انرژی میخواهد و همه پیشنهادات ارگانها در این حوزه را رد میکردم تا اینکه شهید خوشلفظ به شهادت رسیدند و در شب چهلم شهید با تعریف خاطرهای از ایشان متوجه شدم ایشان پیشنهاد داده بودند من خاطرات را بنویسم و من احساس کردم شهید خوشلفظ در مراسم چهلمشان یک نسخه برای من پیچیده است و باید شروع به کار کنم که فردای آن روز به همسر شهید سلگی زنگ زدم و با موافقت ایشون کار را شروع کردیم.
اسکندری با بیان اینکه حدود ۸۰ ساعت مصاحبه گرفتم و چون آن زمان ساکن بروجرد بود رفت و آمد می کردم و یک دختر دو ساله و یک پسر شش ساله داشتم که متوجه شدم مبتلا به سرطان سینه هستم که تقریبا همه استخوانهای بدنم را درگیر کرده است، ابراز کرد: این قضیه درد جانکاهی داشت و نیازمند این بود که خیلی سریع شیمی درمانی میشدم و من در خیال خودم نگران مصاحبههایم بودم که در این مدت زحمت کشیده بودم و اعتماد خانواده شهید را داشتم و در ذهنم به دنبال یک نویسنده بودم که کتاب را در دست بگیرد.
وی با تأکید بر اینکه از همان ابتدا به بیماری یک نوع مرحله ای از زندگی نگاه کردم و به هیچ عنوان ناامید نشدم و حتی نترسیدم و همه خانواده و اطرافیانم را به آرامش دعوت میکردم، افزود: دوران بیماری من یک دوران طلایی بود که تجربه کردم چرا که نگاهم به جهان پیرامونم تغییر کرد و در آن زمان قدر لحظههایی که پشت سر گذاشته بودم را حس می کردم و شاید حسرت میخوردم که چرا از فرصتهایم به درستی استفاده نکردم.
این بانوی نویسنده همدانی در زمان بیماری فعالترین زمان عمرم را تجربه کردم و سعی میکردم که از فرصتهایی که حالم خوب است بهترین استفاده را کنم، ادامه داد: بعد از اتمام دوره شیمی درمانی به سراغ همسر شهید رفتم و متوجه شدم از مصاحبهها چیزی در خاطرم نیست مصاحبهها را دوباره تکرار کردم و مشغول پژوهش شدم و برای ادامه روند کار خاطره نگاریهای جهانی را مطالعه کنم تا بتوانم کتاب را بنویسم.
وی با بیان اینکه به تشخیص خودم به این نتیجه رسیدم کتاب با گویشها بومی باشد و از نثر کامل دوری کنم بنابراین برای خودم چالش عظیمی ایجاد کردم چون به زبان نهاوندی نوشتن سخت بود، مطرح کرد: سعی کردم مستند بودن کتاب کامل باشد و افراد زیادی مانند خواهرم که دوران دفاع مقدس علاقمند بودند و چون مدرس درس دفاع مقدس در دانشگاه هستند با نگاه علمی به قضیه نگاه میکردند، من را کمک کردند.
اسکندری با بیان اینکه کتاب«عشق هرگز نمیمیرد» که نام آن را هم راوی انتخاب کردند به دست انتشار سپرده شد اما در این بین شهید سلگی را از دست دادیم و کتاب را از انتشارات پس گرفتم و دو فصل شهادت شهید را هم اضافه کردم، مطرح کرد: کتاب در اسفندماه ۱۴۰۰ رونمایی شد و در میلاد حضرت زهرا(س) سال ۱۴۰۱ مورد تحسین و تقدیر مقام معظم رهبری قرار گرفت که در من انگیزه بیشتری ایجاد کند.
وی افزود: استقبال خوب از کتاب «عشق هرگز نمیمیرد» باعث شد که همراه با راوی به مشهد مقدس سفرهایی داشته باشیم باوجود اینکه کتاب در دوران کرونا منتشر شد خوب معرفی نشد اما با پویشهایی که در کشور به صورت مردمی معرفی شد.
این بانوی نویسنده همدانی با بیان اینکه کتاب بعدی که در دست گرفتم به پیشنهاد انتشارات روایت فتح بود که روایت همسر «شهید سردار سعید اسلامیان» بود، ابراز کرد: شهید اسلامیان از بزرگان استان همدان بودند.
وی همچنین با بیان اینکه قرار بود در دوران کرونا پای صحبتهای همسر شهید اسلامیان بنشینم که به دلیل شرایط کرونا به صورت مجازی با هم در ارتباط بودیم، ادامه داد: مهرماه سال جدید این کتاب رونمایی شد.
اسکندری با بیان اینکه در سال ۱۴۰۱ به من پیشنهاد داده شد که در حوزه دفاع مقدس برای کودکان و نوجوانان کتاب نوشته شود، عنوان کرد: با علم به اینکه کودکان و نوجوانان امروز خیلی به خواندن علاقمند نیستند و باید روشی را انتخاب میکردم تا مخاطب را جذب کنم تا به هدفم برسم بنابر این با توجه به مطالعات میدانی مخاطب نوجوان و ژانر رمان را انتخاب کردم.
وی یادآور شد: برای شهدا نوشتن آن هم رمان برای من یک سری محدودیت ایجاد می کرد چرا که شخصیت من حقیقی بودند و اما جنس رمان بر مبنای خیال و خیالپردازی است که با پژوهشها و مصاحبهها با خانواده چند شهید نوجوان به خصوص شهدای مدرسه علوی همدان توانستم رمان را بنویسم.
اسکندری با اشاره به اینکه با توجه به اینکه سالها در حوزه کودک و نوجوان کار کرده بودم و نوجوان را میشناختم اما دوست داشتم دانش خودم را به روز رسانی کنم، گفت: یک دوره تخصصی رمان نوجوان با استاد شاهآبادی گذراندم و از خود شهدا به خصوص شهید جلیل شرفی و اسماعیل اکبری استعانت گرفتم و طرح این رمان چندین بار نوشته شد و با بن بست مواجه میشد و کار را دوباره شروع میکردم و احساس می کردم خود شهدا رضایت ندارند در موردشان نوشته شود.
وی با بیان اینکه بعد از توسل به شهدا رمان «بهشت کبوتر میخواهد» نوشته شد، افزود: بر اساس عادت کتاب را قبل از چاپ مورد نقد قرار دادم و کتاب را برای دارای تخصص فرستادم و چون گویش این کتاب گویش همدانی بود اما طوری نبود که اگر یک غیر همدانی آن را میخواند دچار مشکل شود.
این بانوی نویسنده همدانی با بیان اینکه کتاب نثر روان با لهجه همدانی دارد که توسط انتشارات جمکران چاپ شد و مهرماه سال جاری رونمایی شد که منتظر واکنش مخاطبین هستیم، ادامه داد: این کتاب در فروشگاههای آستان قدس، فروشگاههای حرم حضرت معصومه(س) و ... عرضه سده است که برای من بسیار خوشحال کننده است.
وی با اشاره به اینکه در سال جاری دومین کنگره ۸ هزار شهید استان همدان که برگزار شد افتخار این را داشتم که سردبیر فصلنامه کودک و نوجوان «زنگ حماسه» با موضوع دفاع مقدس باشم، تصریح کرد: این فصلنامه با ده هزار جلد تیراژ منتشر شد و ۹۹ درصد هنرمندانی که در این مجله قدم برداشتند همدانی بودند که جای مباهات دارد که استان همدان از این لحاظ غنی میباشد.
اسکندری در بخش دیگری از صحبتهایش با اشاره به اینکه همسر بنده عضو هیئت علمی دانشگاه بوعلی همدان هستند و با توجه به بیماری که داشتم فقط توانستم دو فرزند داشته باشم، یادآور شد: در دوران بارداری از شغل خود استعفا دادم و آن زمان احساس کردم ابتدا مادر خوبی باشم تا اینکه انرژی خود را در خارج از منزل مصرف کنم.
وی با بیان اینکه با استعفا از کار فعالیتهای اجتماعی من خاتمه پیدا نکرد چرا که کار کردن در کانون پرورش فکری تنها بخشی از فعالیتهای من بود، افزود: در حال حاضر بیشتر از یک خانم شاغل برای تعالی فرهنگ استان همدان تلاش میکنم و با ایده دادن به ارگانها به امید هستم که برای شهروندان ما اتفاقات خوبی بیفتد.
این بانوی نویسنده همدانی با اشاره به اینکه سومین دوره جایزه بینالمللی شهید قاسم سلیمانی یک جشنواره فاخر و بزرگی است که کشورهای مختلف میتوانند در آن شرکت کنند، تصریح کرد: این جشنواره در کشور لبنان در حوزه ادبیات مقاومت و پاسداشت شهید سلیمانی برگزار می شود.
وی با بیان اینکه بنده و خانم رقیه کریمی از استان همدان به عنوان نماینده ایران نامزد دریافت «سومین دوره جایزه بینالمللی شهید قاسم سلیمانی» شدیم، خاطرنشان کرد: خانم کریمی قبلا هم در دومین جشنواره چ برگزیده شدند در این جشنواره در بخش فیلمنامه و من در بخش داستان نامزد دریافت جایزه شده ایم که در چند روز آینده برگزیدهها مشخص می شود.
اسکندری با بیان اینکه اختتامیه سومین دوره جایزه بینالمللی شهید قاسم سلیمانی در بیروت برگزار خواهد شد، گفت: این مهم باعث خوشحالی من است چرا که عرب زبانان با قلم بنده آشنایی دارند و سالها به لطف هنرمندان لبنانی مطالب و کتابهای من به صورت قطعه قطعه و کوتاه ترجمه میشود و منتشر میشود.
وی با بیان اینکه در طی این مدت یک عکس برای من ارسال شد که یکی از خوانندگان لبنانی که من ایشان را نمیشناختم به نام من و صندوق حمایت از مقاومت کمک مالی کرده بود و اسم من را در قبض پرداخت کمک نوشته بود که باعث اقبال بنده است که مورد دعای مردم قرار بگیریم، خاطرنشان کرد: امیدوارم در این دوره نیز ایران بدرخشد و مانند همیشه ما صادر کننده ادبیات مقاومت و آداب و رسوم مقاومت که یادگار رزمندههای ما است باشیم. |