به مناسبت روز معلم؛
پای مکتب استاد امین آموخت آنچه که راهش را شهدایی کرد |
نگاهی به زوایایی از زندگی معلم انقلابی اصفهانی، شهیده سیده بتول عسگری/ اردیبهشتی که نوید بهشت آورد |
|
سیده بتول عسگری در تاریخ 1321 در اصفهان دیده به جهان گشود و در اردیبهشت 1361 به جمع یاران شهیده اش پیوست و چه گرامی که امروز به نگارش در می آوریم سرگذشت معلمی را که در اردیبهشت بهشتی شد. |
|
از اصفهان، در آستانه روز معلم، تلفن به دست سراغ افرادی میرفتم که در معرفی معلمی الگو برای مصاحبه به من کمک کنند، از ریاست اموزش و پرورش گرفته تا بسیج فرهنگیان و مدیران بازنشسته مدارس؛ همه و همه از جمله افرادی بودند که اسامی معلمین فرهیخته که برای مصاحبه روز معلم مناسب و الگو بودند معرفی کردند. برای ساعتی مروری بر ویژگی ها و شاخصه های معلمین داشتم و مصمم بودم تا با همه آنها تدارک مصاحبه را فراهم کنم، از مریم خانم، معلم بازنشسته تا خانم احمدی معلم جوان شهرستانی و ......
قبل از مصاحبه تصمیم گرفتم به گلستان شهدا سری بزنم و به تبرک این مکان نورانی، قلم را به حرکت درآورم؛ مثل همیشه از ابتدای گلستان با سلامی به آیت الله شمس آبادی به سمت قبور مطهر شهدا حرکت کردم و عرض ارادتی به بانوی شهیده ای که در ابتدا همیشه از کنار مزار مطهرشان رد می شوم، داشتم.
خیره به تمثال شهید بتول عسگری شدم و با زمزمه به ایشان گفتم، بانو جان دستمان را بگیر؛ دلمان به شما گرم است.
هنوز کلمه خداحافظ به دهانم نیامده، خانمی که در گوشه دیگر مزار شهیده ایستاده بود به فرزندش گفت: محمدجان این شهیده را میبینی، ایشان معلم بوده اند و برخی می گویند که بعدها پاسدار شده اند.
نمی دانم فرزندش متوجه صحبت های مادر شد یا نه ولی برای من این گفته؛ مقدمه و پایان مصاحبه روز معلمم بود و سریع گوشی به دست در کنار مزار مطهر شهیده زانو زدم و در اینترنت به جستجوی شغل شهیده برآمدم.
مصاحبه من امروز یک مصاحبه بهشتی بود زیرا مصاحبه شونده بانوی شهیده ای از دیار نصف جهان و مصاحبه گر باید با پای دل به سراغشان می رفت.
سال 1321 در خانواده مذهبی و در محله سرچشمه دیده به جهان گشود، خودش بود و چهار برادرش، در چهارسالگی راهی مکتب شد و قرآن یاد گرفت و بعدها از هنرستان دیپلم خانه داری گرفت و در سال 1344 وارد دانش سرای راهنمایی تحصیلی اصفهان شد.
چند سال بعد، پای جلسات حاج خانم امین، آقای پرورش، حجت الاسلام اژه ای و سالک، درس های تازه ای از ارتباط دین و مسئولیت های اجتماعی گرفت. سال های میانی دهه چهل و اوایل دهه پنجاه، معلم مدرسه بانو امین بود. در دبیرستان پروین اعتصامی به عنوان دبیر دینی و عربی مشغول تدریس شد و رفتار و گفتار شهیده در دوران دانشسرا و چه در دوران تدریس تاثیر بسزایی در علاقمند کردن جوانان به اسلام داشت.
این معلم شهیده در تداوم فعالیت و جهادش خود را محدود به جا و مکان خاص نکرده و جهت تدریس به نقاط دور دست و روستاهای محروم می رفت؛ جلسات درسش رونق داشت و کلامش برای بسیاری از دانش آموزان و دانشجویان که احتمالا با دیدن تبلیغات رژیم شاهنشاهی از گرایش به اسلام و دینداری محروم مانده بودند، راهگشا بود.
* پای مکتب استاد امین آموخت آنچه که راهش را شهدایی کرد
دیری نگذشت که شهیده عسگری با حاجیه خانم امین آشنا شد و با درک جلسات آن عالمه ربانی، نسبت به اسلام معرفت بیشتری یافت و پای درس استاد علی اکبر پرورش و حجت الاسلام احمد سالک نیز بهره های فراوانی برد به نحوی که آموخت سیاست ما عین دیانت ما است و پس از آن فعالیت های مذهبی اش، آهنگ سیاسی یافت و به مبارزه علیه رژیم منحوس پهلوی پرداخت.
این بانوی بزرگوار با نقد الگوهای غربی و شرقی در تمامی ابعاد، افشای توطئه های صهیونیستی و کمونیستی با نقاب برداری از چهره کریه شاه معدوم، بیان خیانت های رژیم حاکم و نمایاندن جو خفقان و شکنجه های ساواک، جامعه زنان را روز به روز آگاه تر می کرد و موجب حرکت شان در مسیر انقلاب اسلامی و خط امام گشت.
*تاثیرگذاری گفتار معلم شهیده به مناطق محروم نیز رسید
تاثیرگذاری رفتار و کردارش در علاقه مند کردن جوانان به اسلام و دین بسیار زیاد بود و باتوجه به نیاز جامعه به مناطق دور افتاده هجرت کرد تا بتواند به بهترین شکل، کلام دین و اسلام را با زبان علم و دیانت به همه منتقل کند.
هدایت خانواده زندانیان سیاسی رژیم منحوس پهلوی و تحصن در منزل آیت الله خادمی از رهبران مبارز اصفهانی، و جهت دادن به مبارزات سیاسی و انقلابی علیه رژیم، فعالیت در آموزش و پرورش به عنوان دبیر دینی و عربی، از جمله اهداف و مبارزات قبل از انقلاب این استاد شهیده بود.
*معلمی که لباس سپاه پوشید
فعالیت در زمینه تفسیر موضوعی قرآن، مامور شدن از اداره آموزش و پرورش به سپاه منطقه سیدالشهداء اصفهان و تلاش در جهت راه اندازی و تشکیل سپاه خواهران با همکاری همسرشان که در آن زمان قائم مقام فرماندهی سپاه اصفهان بودند، تشکیل و راه اندازی بسیج خواهران در شهر باختران(کرمانشاه) و هجرت از اصفهان به غرب کشور جهت بسط و گسترش فعالیت های فرهنگی اجتماعی در غرب کشور، از او معلم پاسداری ساخت که عاقبتش جز با شهادت معنا پیدا نمی کرد.
سرانجام این بانوی مبارز همراه با همسر و دو فرزندش در روز پنج شنبه 22 اردیبهشت 1361 جهت انجام ماموریت از شهر باختران و حضور در نماز دشمن شکن جمعه عازم شهر اصفهان شدند. در طول راه در یک حادثه تصادف ولی در واقع تروریستی او و همرش حبیب خلیفه سلطانی و یکی از فرزندانش به نام روح الله به شهادت رسیدند.
به گزارش زنان نیوز، زیبا بود مصاحبه امروزم که با عطر شهادت همراه بود و در زمزمه عاشقانه های معلم شهیده، آنهم از دیار اصفهان، به زیبایی نوشتار شد.
انتهای پیام/ زهرا شجاعی |