کد خبر: 199022 تاريخ انتشار: 1403/07/23 - 07:54
وقتی حافظ به یزد تبعید شد
ماجرای سکونت حافظ در محله شیخداد یزد
داستانی که در مورد تبعید حافظ به یزد نقل شده است، مربوط به این بیت است
گر مسلمانی از این است که حافظ دارد
آه اگر از پسِ امروز بوَد فردایی
این بیت باعث می شود که برخی با توجّه به معنیِ همین بیت (یعنی اقرارِ خودِ حافظ به اینکه مسلمانِ خوبی نیست) حکم کافرشدن او را صادر کنند و «شاه شجاع»، حاکم وقت شیراز را زیر فشار قرار دهند تا حافظ را از شهر بیرون کند.«شاه شجاع»که منتظر فرصت مناسبی بود تا حافظ را تنبیه کند ـ و نیز برای دلجویی از برخی علماءِ قشری دستور تبعیدِ حافظ به شهر یزد را صادر می کند.با این خبر، حافظ نگران می شود و نزد «مولانا زین الدّین ابوبکر تایبادی» ـ که در راه سفر حج به شیراز آمده بود می رسد و شرح حال باز می گوید.«مولانا زین الدّین» به حافظ سفارش میکند: با توجّه به این که؛ نَقلِ کُفر، کُفر نیست، بهتر است بیتی را قبل از این بیت در غزل خود بگنجاند به نحوی که مفهومِ این بیت به صورت نقلِ قول درآید.حافظ این راهنمایی را می پذیرد و بیت زیر را به غزل اضافه می کند:
این حدیثم چه خوش آمد که سحرگه می گفت
بر درِ میکده ئی با دف و نی ترسایی
گر مسلمانی از این است که حافظ دارد
آه اگر از پسِ امروز بود فردایی...!
این راهِ چاره ظاهراً یکی دو تَن از مخالفان حافظ را آرام می کند، امّا بیشترِ آن ها بازهم بر بیرون راندن او از شیراز پافشاری می کنند و حتّی خود در صَددِ دستگیری اش بر می آیند!«شاه شجاع»، حاکم شیراز که مخالفین حافظ را سرسخت و اوضاع را بسیار بد میبیند، سرانجام با هماهنگی وزیر خود «توران شاه» تصمیم میگیرد حافظ را به شهریزد تبعید کند تا با این تنبیه، هم دوست دیرین خود(حافظ) را از دست دشمنان برهاند، هم با دورشدن او از شیراز، سر و صداي مخالفین خاموش گردد (بیرون راندن حافظ از شیراز و سفر اجباريِ او به یزد، بین سال هاي 770 تا 772 هجري قمري بوده است).
حافظ به یزد می رود:
وقتی حافظ وارد یزد می شود، یکراست به خانقاه شیخ تقی الدین محمد دادا می رود.
«شیخ تقی الدین محمد دادا» عارف کامل و از مشایخ زمان خود بود، اما در زمان تبعید حافظ این خانقاه توسط پسرِ شیخ اداره میشد، زیرا خود شیخ، مدتها پیش از این فوت کرده بود.حافظ تقریباً 2 سال در این خانقاه و زیر نظر «شاه یحیی» که پسرِ برادرِ «شاه شجاع» و حاکم محلّی یزد بود، به سربرد.
حافظ به قدرشناسی از مردم یزد یاد می کند:
ای صبا با ساکنان شهر یزد از ما بگو
کای سر حق ناشناسان گوی چوگان شما
گر چه دوریم از بساط قرب همت دور نیست
بنده شاه شماییم و ثناخوان شما
اگرچه امروزه از خانقاه «شیخ تقی الدین محمد دادا»(تبعیدگاه حافظ در یزد) اثري باقی نمانده، اما محلّه اي که خانقاه در آن بوده است، هنوز در یزد محل زندگی مردم است و در بین یزديها به محلّۀ «شیخ داد» معروف است.
منبع: کتاب حافظ شیرین سخن، به کوشش حسین معلم و آزاد معلم و شرح جلالی بر حافظ، دکتر عبدالحسین جلالیان