کد خبر: 199111 تاريخ انتشار: 1403/07/23 - 14:46
بازی آتش و خاکستر در شادآباد فقط در ۱۰ دقیقه!
گزارش میدانی روزنامه هممیهن از وضعیت بازار آهن شادآباد یک روز پس از آتشسوزی را بخوانید.
گزارش میدانی روزنامه هممیهن از وضعیت بازار آهن شادآباد یک روز پس از آتشسوزی را بخوانید.
این گزارش را بخوانید:
* همه کسبه بازارآهن شادآباد عصر شنبه آن ابر سیاه متراکم را دیده بودند، حتی ساکنان یک محله دورتر هم اگر روی پشتبام میایستادند، میدیدند که آن دود غلیظ و سیاه از جایی در جنوب غرب تهران بلند میشود: «یک لحظه فکر کردیم میخواهد باران ببارد.»
* جرقه فرزکاری به بار تینر، چسب و اسپری رنگ میرسد و بعد کمکم باقی مغازهها هم شعلهور میشوند؛ ۱۰ دقیقه زمان لازم بود که فروشگاههای چسب، رنگ، تینر، مواد شیمیایی و پشم شیشه در این سه کوچه در آتش بسوزند
* وقتی آتشسوزی شروع میشود، این کارگران میروند داخل مغازه و کرکره را پایین میدهند که آتش از مغازههای کنار به داخل سرایت نکند. همزمان همه برق را قطع میکنند و این سه نفر پشت کرکره میمانند.
* کاسبان میگویند، مغازهها و داربستهای متراکم دلیل گیر افتادن ماشینهای آتشنشانی در ترافیک بازار آهن بود.
* آتش به ساختمان اداری مجتمع پارسیان هم رسیده و نیمی از دیوارهای آن سیاه شده است. یک ساختمان بلند که حالا روبهروی آن پر از لاشه خودروهای سوخته و ماشینهای آتشنشانی است.
* یکی از مغازهدارها تعریف میکند یک فروشنده ۴۰۰ میلیون پول را گذاشته بود روی میز، ظرف دو دقیقه که آتش گرفت، همه پولهایش سوخت. او هم تمایلی ندارد نامش برده شود: «آتشنشانی میآمد و درباره ناایمن بودن تذکر میداد. وقتی میآمدیم که باراندازها را جمع کنیم، شهرداری میگفت یک پولی به من بدهید، من ردش میکنم و میتوانید بارها را همینجا (روبهروی مغازهها) نگهدارید. من شنیدم هشت نفر را تا امروز صبح پیدا کردند. به نظر بیشتر است؛ چون دارند آواربرداری میکنند.
* شهرداری کاری ندارد به این جنسها در پیادهرو. خیابان خراب است، آسفالت را درست نمیکند.» آخرین آمار رسمی از فوتیهای حادثه سه نفر است؛ همان سه کارگر افغانستانی که پشت کرکرههای مغازه ماندند و دیگر بیرون نیامدند. همه فروشگاههای بازارآهن وضعیت مشابهی دارند: «اینجا سیستم اطفای حریق ندارند. یک شیر هیدرانت آتشنشانی اینجا نیست.
* دیروز آتشنشانی از شیر هیدرانت بیرون بازار استفاده کرد، اما آب نداشت. از پاساژ آوا جنرال – ۵۰۰ متر بالاتر از این کوچه - شلنگ کشیدند تا اینجا. آب رسید اینجا اصلاً فشار نداشت. آب ماشینهای آتشنشانی تمام شده بود، مدتی هم آب قطع بود. چسبهایی که سوختند اصلاً با آب خاموش نمیشوند. باید بگذارند خودش خاموش شود. شاید یک ساعت طول بکشد.»
* شهرداری به کسبه فرصتی برای جمعآوری بارها داده بود که زیرساختها، آسفالت کوچهها و... درست شود، برخی کسبه موافقت کردند، گروهی دیگر مخالفت. مغازهدار میگوید که من ماهی ۷۰ میلیون اجاره میدهم، اجناسم را کجا بارگیری کنم و انبار کنم؟ نمیتوانند اجناس را به سولههای سرباز ببرند. شهرداری بارها برای جمعآوری بارها از مسیرهای تردد درخواست کرده بود، اما همکاری نشد و به ساختوساز ادامه دادند.»
برترین ها
انتهای پیام/م