کد خبر: 199177                      تاريخ انتشار: 1403/07/25 - 11:32
چگونه به سیره پیامبر اکرم(ص) عمل کنیم؟
 
در قرآن پیامبر رحمت(ص) به عنوان اسوه و الگو معرفی شده و این اسوه بودن راه را برای شبیه پیامبر شدن باز می‌کند. در واقع این شبیه شدن نه تنها یک خواسته الهی از مسلمین جهان است، بلکه یک خواسته فطری است که در نهان همه انسان‌ها می‌باشد.
 
مهم‌ترین مسئله در ارتباط با پیامبر الگوگیری و الگو پذیری از اوست، مگرنه صِرف ادعای ادعای مسلمانی کارساز واقعی برای رسیدن به کمالات نیست.
امام صادق و امام باقر (علیهماالسلام) در دو حدیث جداگانه فرمودند «رسول‏ خدا پس از تسلط بر شهر مکه خویشاوندان خویش را از بنی‏ هاشم و بنی‏ عبدالمطلب در کوه صفا جمع کرد و خطاب به آنان فرمود: من پیامبر خدا هستم در میان شما و به شما دلسوزم و از روی دلسوزی می‌‏گویم که عمل من برای خودم و عمل شما برای خودتان خواهد بود. چنین تصور (غلط) نکنید که بگویید: محمد از ما است و ما هم با او خواهیم بود. سوگند به خدا من از شما جز پرهیزگاران را نمی‌‏گزینم، و چنانچه در فردای قیامت شماها با گناه و دیگران با عمل صالح بیایند، اصلا شماها را نخواهم شناخت. بدانید که من با این سخنان اتمام حجت نموده و گفتنی‌ها را گفتم. من در گرو اعمالم و شما نیز در گرو اعمالتان خواهید بود؛ - لما فتح رسول‏اللَّه صلی اللَّه علیه و آله مکه قام علی الصفا فقال: یا بنی‌ هاشم! یا بنی عبدالمطلب! انی رسول‏اللَّه الیکم، و انی شفیق علیکم و ان لی عملی و لی رجل منکم عمله، لاتقولوا: ان محمدا منا و سندخل مدخله، فلاو اللَّه ما اولیائی منکم و لامن غیرکم الا الممتقون. الا فلا اعرفکم تاتونی یوم القیامه تحملون الدنیا علی رقابکم و یاتی الناس، یحملون الاخره، الا و انی قد اعذرت الیکم فیما بینی و بینکم، و ان لی عملی و لکم عملکم». (کافی ۸ ح ۲۰۵ )
منطقه ممنوعه در شبیه پیامبر شدن
بله در شبیه شدن، تمام مسیر تا انتها برای افراد عادی باز نیست. اموری مانند مقامات الهیه که خاص رسول الله بوده و یا اموری که طبق نصوص دینی از مختصات نبی اکرم (ص) است، راه بسته است و حتی برای برخی پیامبران هم مقدرو نیست، در روایت داریم خدا متعال به موسی(ع) که درخواست مقامات رسول الله را داشت، فرمود «مگر نمیدانی محمد از شما در نزد من افضل است، اما علمت ان محمدا افضل عندی!». ( الشافی / ۲۶۸)
راز رمز مسئله را باید در جای دیگری یافت، آنجا که پیامبر رحمت مستقیم تحت تربیت رب العالمین بوده، چنانچه کلینی در کافی می‌نویسد امام صادق (ع) می‌فرماید «ان تعالی ادب نبیه فاحسن ادبه فلما اکمل له الادب. قال الله، انک لعلی خلق عظیم. پس هیچ موجودی در مرتبه او نیست» و این حقیقت بصورت آشکارا در صحیفه سجادیه از زبان مبارک امام سجاد (ع) رسیده که در دعا فرمود «هیچ کسی در رتبه با او برابری نمی‌کند و در مقام همانند او نمی‌باشد و هیچ فرشته عالی مقام و پیامبر مرسلی همپایه او نمی‌باشد، حتی لا یساوی فی منزله و لا یکافا فی مرتبته و لا یوازیه لدیک ملک مقرب و لانبی مرسل». (صحیفه دعای ۲)
بله تلاش انبیاء در الگوگیری و بهرمندی از نور نبوت حضرت خاتم الانبیاء است و عارفان از این شواهد دینی استفاده کردند و نوشتند همه انبیاء بهره‌مند از کمالات رسول الله (ص) هستند. صاحب فصوص در فص شیثی می‌نویسد «ما یراه احد من الانبیا و الرسل الا من مشکاه الرسول الخاتم .. و ان تاخر وجود طینته فانه بحقیقته موجود و قوله (ص) : کنت نبیا و آدم بین الماء و الطین».
اگرچه ما را شبیه شدنِ به آن حضرت فرا خوانده‌اند اما باید بدانیم به صِرف شباهت کمرنگ و البته و بسیار دورادور نباید برای خود در این موضوع حسابی باز کنیم. در واقع شباهت ما به پیامبرمان مانند کودکی که کنار پدر که در حال نماز است در حرکات پدر از او تقلید می‌کند!
شباهت در محبت و رحمت
پیامبر محبت و رحمت برای عالمین بود؛ "ماارسلناک الا رحمه للعالمین". (انبیا/۷۷) این دعوت از ما هم شده که به اندازه مقدوریت محبت و رحمت برای کل جامعه باشیم.
شباهت عاطفی
مهم‌ترین محبت، آنجایی است آدمی به تمام انسانها محبت داشته باشد و بلکه حیوانات هم از محبت و رحمت او بی سهم نمانند.
در کتاب المغازی نقل می‌کند، در مسیر گذر سپاه اسلام در جریان فتح مکه، چند توله از مادر شیر می‌خوردند که تا صدای همهمه سربازان را شنیدند ترسیدند .. تا پیامبر اسلام متوجه شد و یکی از اصحاب را فرمود تا پیاده شود و جلو این سگ‌ها بایستاد تا توله‌های سگ شیر بخوردند.
شباهت در محبت به مخالفان
در رفتار پیامبر با مخالفان و معصیت کاران، جای وسیعی برای شباهت است، در خطبه ۱۲۷ نهج البلاغه امام علی (ع) گزارش می‌کند پیامبر (ص) بر مجرمان اخلاقی حدشرعی جاری می‌کرد ، اما خودش بر آنان نماز می‌خواند. همچنین در تاریخ نقل شده است که عبدالله بن اُبی که سردسته منافقین است بیمار می‌شود و پیامبر(ص) به عیادتش می‌رود و بعد از مرگ او، چون پسرش مسلمان است پیامبر(ص) از او احترام می‌کند.
شباهت به پیامبر در گفت‌وگو، مذاکره و پیمان با دشمن
امروز ما مسلمین نتوانستیم جهانی فکر کنیم و از پیامبر خدا در باب مذاکره و پیمان درس بگیریم و شباهتی با ایشان داشته باشیم !
پژوهشگران می‌گویند؛ پیامبر اسلام بالای ۱۳۰ پیمان و قرارداد دارد که سه مورد آن بسیار مشهور است، قراردادی ۴۸ ماده‌ای که اساس دولت مدینه را به صورت دموکراتیک شکل می‌دهد. در آن آمده، چه مسلمان و غیرمسلمان که قرارداد بسته‌اند امت واحد هستند. پیامبر(ص) نه‌تنها اصرار نمی‌کرد که آن‌ها مسلمان شوند، بلکه آزادی مذهبی آن‌ها را به رسمیت می‌شناخت. در بند ۲۵ این قرارداد می‌گوید: یهود امتی هستند به همراه مؤمنان؛ یعنی آن‌ها شهروندان مدینه هستند و تفاوت مذهب آن‌ها هیچ ربطی به حقوق شهروندی آن‌ها ندارد. آزادند که عرف و دین خودشان را داشته باشند. پیامبر(ص) می‌گوید هیچ‌کس حق ندارد به دین دیگری تعرض کند. هیچ‌کس حق ندارد اختلاف خود را با شمشیر حل کند و باید از طریق داوری حل کند».
حضور مستقیم و کریمانه در جامعه
پیامبر رحمت یک حضور مستمر در جامعه خود دارد و از خوبی‌ها و ناخوبی‌ها، خوشی‌ها و ناخوشی‌های مردمان جامعه غفلت ندارد. این یکی از بهترین جایگاه‌هایی که می‌توانیم به پیامبر رحمت در وجود خویش شبیه‌سازی داشته باشیم. به نقل زیبا که توسط امام حسین (ع) است توجه کنید که می‌فرماید «در باره خروج رسول اکرم(ص) و این‌که پس از خارج شدن چه می‌کردند، از پدرم سؤال کردم. فرمودند: رسول اکرم(ص) زبان خود را، جز در مواردی که به ایشان مربوط می‌شد، حفظ می‌کردند، در میان مردم تحبیب قلوب می‌کردند و آنان را از خود نمی‏راندند، کریم و بزرگ هر قومی را رئیس آنان قرار می‌دادند، از مردم بر حذر بودند بدون این‌که خوشرویی خود را از آنان دریغ کنند، از اصحاب خود سراغ می‌گرفتند و تفقّد می‏فرمودند و از مردم در مورد مسائلی که بین خود مردم بود سؤال می‌کردند، بدون افراط و تفریط، نیکی را تحسین و تأیید، و بدی را تقبیح و بی‏ارزش می‌کردند. میانه‏رو و یکسان بودند، هیچ گاه غفلت نمی‌کردند مبادا که مردم غفلت کنند یا خسته‏ شوند، در حقّ کوتاهی نمی‌کردند، و از حقّ تجاوز نمی‌کردند، و اطرافیان حضرتش از بهترین مسلمانان خیّر بودند، و برتر و بالاتر از همه نزد آن حضرت کسی بود که خیرش به همه می‌رسید، و هرکس نسبت به دیگران بهتر همدردی و کمک می‌کرد نزد آن حضرت مقام و منزلتی بزرگ‌تر داشت. کَانَ رَسُولُ‌اللهِ«ص» یَخْزُنُ لِسَانَهُ إِلَّا عَمَّا یَعْنِیهِ وَ یُؤْلِفُهُمْ وَ لَا یُنَفِّرُهُمْ وَ یُکْرِمُ کَرِیمَ کُلِّ قَوْمٍ وَ یُوَلِّیهِ عَلَیْهِمْ وَ یُحَذِّرُ النَّاسَ وَ یَحْتَرِسُ مِنْهُمْ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَطْوِیَ عَنْ أَحَدٍ بِشْرَهُ وَ لَا خُلُقَهُ وَ یَتَفَقَّدُ أَصْحَابَهُ وَ یَسْأَلُ النَّاسَ عَمَّا فِی النَّاسِ وَ یُحَسِّنُ الْحَسَنَ وَ یُقَوِّیهِ وَ یُقَبِّحُ الْقَبِیحَ وَ یُوهِنُهُ مُعْتَدِلَ الْأَمْرِ غَیْرَ مُخْتَلِفٍ لَا یَغْفُلُ مَخَافَةَ أَنْ یَغْفُلُوا أَوْ یَمِیلُوا وَ لَا یَقْصُرُ عَنِ الْحَقِّ وَ لَا یَجُوزُهُ الَّذِینَ یَلُونَهُ مِنَ النَّاسِ خِیَارُهُمْ أَفْضَلُهُمْ عِنْدَهُ وَ أَعَمُّهُمْ نَصِیحَةً لِلْمُسْلِمِینَ وَ أَعْظَمُهُمْ عِنْدَهُ مَنْزِلَةً أَحْسَنُهُمْ مُوَاسَاةً وَ مُوَازَرَةً.»(بحار ج ۱۶ ص ۴۲۳ از عیون و مکارم الاخلاق)
شباهت در اخلاق
در شباهت‌های اخلاقی دو مرحله مطرح است، مرحله در آنچه باید داشته باشیم چون پیامبر دارد و مرحله دوم در آنچه از اخلاقیات نباید داشته باشیم چون پیامبر ندارد.
در مورد مرحله اول که اصطلاحا امور ایجابی گفته می‌شود عبارت است از این روایت رسول گرامی خدا(ص) فرمودند «آیا شما را از شبیه ترینتان به خودم با خبر نسازم؟ گفتند: آری ای رسول خدا! فرمودند: هر کس خوش اخلاق تر، نرم خوتر، به خویشانش نیکوکارتر، نسبت به برادران دینی اش دوست دارتر، بر حق شکیباتر، خشم را فروخورنده تر و با گذشت تر و درخرسندی و خشم با انصاف‌تر باشد. ألا اُخْبِرُکُمْ بِاَشبَهِکُم بی؟ قَالوا: بَلی یا رَسولَ اللّه ِ. قالَ: اَحسَنُکُم خُلقا وَاَلیَنُکُم کَنَفا وَ اَبَرُّکُم بِقَرَابَتِهِ وَ اَشَدُّکُم حُبّا لاِِخوانِهِ فی دینِهِ وَ اَصبَرُکُم عَلَی الحَقِّ وَاَکظَمُکُم لِلغَیظِ وَ اَحسَنُکُم عَفْوا». (الشافی،ص۶۱۸ ، نقل از اصول کافی ج ۲ ص ۲۴۰)
در مورد مرحله دوم که سخن در این است چه اخلاقی را پیامبر رحمت از او کاملا مبرا بود که اصطلاحا امور سلبی گویند از این قرار است؛ آن رسول بزرگوار خدا(ص) فرمود «آیا شما را از کم شباهت ترینتان به خودم آگاه نسازم؟ عرض کردند: آری، ای رسولخدا! فرمودند: زشتگویِ بی آبرویِ بی شرم، بخیل، متکبر، کینه توز، حسود و سنگدل که هیچ امیدی به خیرش و هیچ امانی از شرش نیست. اَلا اُخْبِرُکُمْ بِاَبْعَدِکُمْ مِنّی شَبَها؟ قَالُوا: بَلی یا رَسولَ اللّه ِ. قالَ: اَلْفاحِشُ الْمُتَفَحِّشُ الْبَذی ءُ، اَلْبَخِیلُ، اَلْمُخْتَالُ، اَلْحَقودُ، اَلْحَسُودُ، اَلْقاسِی الْقَلْبِ، اَلْبَعِیدُ مِنْ کُلِّ خَیْرٍ یُرْجی، غَیْرُ المَامُونِ مِنْ کُلِّ شَرٍّ یُتَّقَی». (کافی؛ ج ۲ ص ۲۹۱)
ایسنا
انتهای پیام/ن