کد خبر: 209488 تاريخ انتشار: 1403/08/12 - 16:21
پشتپرده اقدام مرموز و هماهنگ رانندگان اسنپ
پیش آمده که در تجربه چندین سفر با تاکسیهای اینترنتی، ترانههای تکراری به گوشمان بخورد و خب واقعا چرا و چگونه این روند ادامه پیدا کرده؟
به تازگی توئیت یک کاربر با این مضمون مورد توجه قرار گرفته: "چطوریه این اسنپیها از جوون بگیر تا پیر و از زن بگیر تا مرد یه سری آهنگ یکسان گوش میکنن؟ فلش سازمانی بهشون میدن؟" کمی فکر کردیم و دیدیم که این کاربر پر بیراه هم نمیگوید. پیش آمده که در تجربه چندین سفر با تاکسیهای اینترنتی، ترانههای تکراری به گوشمان بخورد و خب واقعا چرا و چگونه این روند ادامه پیدا کرده؟ موسیقی دریایی بیانتهاست و کمی تنوع هم شاید بد نباشد. برای همین به سراغ تیم تحریریه برترینها رفتیم و تجربیاتشان را در ادامه آوردهایم. با ما همراه باشید.
آیدا فلاحیان نوشت:
من فکر میکنم همهی این ماجرا حاصل یک شناخت غلط از سلیقهی عام مردم باشد. چند وقت پیش که سوار اسنپ شده بودم، راننده بلافاصله بعد از سوار شدن شروع کرد به گذاشتن آهنگهای پاپ امروزی که سر و تهشان معلوم نیست. منتظر دیدن نشانههایی از احساس رضایت در چهره من بود که به نظر میرسید داشتم ناامیدش میکردم. به سن خودش هم نمیآمد چنین آهنگهایی گوش کند و از آنها لذت ببرد. دست آخر بعد از چند دقیقه پرسید: آهنگها چطوره؟ برای شما جوونها باید از اینا بذاریم تا خوشتون بیاد. گفتم: راجع به نسل ما دچار سوتفاهم بزرگی شدید. از آهنگهای زمان خودتون بذارید ما هم فیض ببریم. راننده هم خوشحالتر از من تا رسیدن به مقصد آلبوم آهنگهای دهه پنجاهش را پلی کرد و باهم لذت بردیم.
سعید خرمی:
یکی از عجیبترین تجربه های من در اسنپ که شاید عنوان «سمیترین» براش مناسب باشه این بود که با ترند شدن آهنگ علیرضا طلیسچی (تو رفتی ولی فکر تو تو سر من موند) تقریبا حدود دو ماه سوار هر خودروی اسنپی که میشدم این ترانه پلی میشد که دیگه واقعا داشتم شک میکردم که بخشنامه زدن شرط فعالیت تو اسنپ برای رانندگان پخش این آهنگ در 24 ساعت شبانه روز هست! فرقی نمیکرد از تهران به کرج و بالعکس و حتی سفرهای کوتاه، دو ماه با علیرضا طلیسچی زندگی کردم! دیگه رفیق فاب شده بودیم. کار تا جایی پیش رفت که اگر یک بار این ترانه تو اسنپ پخش نمیشد حالم خراب بود و تا مرز افسردگی پیش رفته بودم!
حسن قربانی کمی متفاوتتر روایت میکند: اصولا رانندههای مسافرکش حالا چه تاکسی چه اسنپ، مدلهای مختلفی نسبت به ساعات شبانهروز دارند، طبق تجربیاتی که به دست آوردم، رانندههای اول صبح عموما رادیو گوش میکنند، رانندههای وسط روز بسته به سلیقه آهنگهای امروزی گوش میکنند، اما رانندههای شب همون باعشقهایی هستند که آهنگهای قدیمی گوش میکنند و پلیلیستشون حال شما را دگرگون میکند. اون آهنگها یک جوری حالت را عوض میکنه که دوست نداری به مقصد برسی و فقط بشینی تو ماشین آهنگ گوش کنی و خیابانهای شهر را ببینی.
ایمان عبدلی با این توضیح که این یک خاطره اسنپی نیست، همردیف آن است، نوشت:
ارنجمنتبای، ااااامین حبیییبی، برای بار پانصدم در یک ساعت، چنین صدایی میشنیدم، در جاده پرپیچ و خمی که استان گلستان را به استان سمنان متصل میکند، با آن طبیعت چند وجهی و متکثر، هر نوع موزیکی میچسبد، اما راننده پراید سفید خستهای که قرار بود مرا از گنبد به شاهرود برساند، سوزنش روی سری موزیکهای ارجمنتبای گیر کرده بود. اواخر دهه هشتاد بود و خوانندههای نوظهور جز با چنین ترفندهایی راه دیگری برای به شهرت رسیدن نداشتند. سینتیسایزر و ترانههای دمدستی و آقای رانندهای که تک تک اینها را حفظ بود و همانطور که فرمان را سر پیچها میچرخاند با انگشت سبابه ضرب هم میگرفت و پراید و راننده با مجموعه موزیکهای سه دقیقهای ارجمنتبای گونه میرقصیدند، ارجمنتبای میلاد تراااابی، ارجمنتبای مسعود جهاااانی، کلکسیونشان جمع بود و من در حسرت یک هایده، یک معین و حتی یک شجریان میسوختم، جاده ۱۲۰کیلومتری خوشییلاق در بمباران ارجمنتبایها و سینتیسایزر حداقل ۱۲۰۰ کیلومتر به من گذشت، آقای امین حبیبی، آقای ترابی، آقای جهانی، آن دنیا شما را نخواهم بخشید، حتی اگر آقای راننده شفاعت شما را کند.
ثریا کاویانی:
من هر وقت داخل تاکسیهای اینترنتی میشینیم از هندزفری استفاده میکنم. کم پیش میاد که به موزیکهای رانندهها اعتنا کنم. البته این مربوط به اسنپ و این چیزا نیست فقط و حتی اگر با مترو هم برم سعی میکنم با موزیکهای گلچین خودم ادامه بدم. به هر حال یکبار که هندزفریم شارژ نداشت و مجبور بودم که بدون اون مسیر رو طی کنم دیدم آقای راننده یه ترانه فرانسوی گذاشته. باز هم بهش فرصت دادم و ترانههای بعدی هم حس و حال خیلی متفاوتی داشت. فارسی، اسپانیایی و .... انگار آدم دنیادیدهای بود و برای گذران وقت توی ساعتای خاصی از روز این کار رو انجام میده. اینم تجربهای بود تا ذهنیت من درباره یه سری چیزها کمی تلطیف شه.
و علیرضا باقرپور:
یه ترانهای هست به اسم "نگین قلبمی" از مجید رضوی. یه جایی از این ترانه همیشه روی مخم رژه رفته: "ببین پرتته حواس من، ببین حرفته هرجا برم، تو که موهاتو میریزی رو صورتت...". اصلا این اسم ترانه و خواننده رو هم با شنیدن مکرر در سفرهای اسنپی پیدا کردم تا ببینم کی پیدا شده تا چنین شعر پرمحتوایی رو بخونه و خب دیدم که آقای رضوی زحمتش رو کشیده. در واقع هر وقت این ترانه رو میشنوم در خودروهای تاکسیهای اینترنتی هست. نوعی کشش عجیب بین این ترانه و رانندههای اسنپ و تپسی وجود داره که احتمالا از طریق یک پرسشنامه میتونیم به ابعاد بیشتری از این فرضیه برسیم.
برترین ها
انتهای پیام/م