|
ناگهان پرده زندگی در غرب فرو افتاد/ این بود زندگی رویایی در قاره سبز و سرزمین فرصتها؟! |
|
زن مهاجر ایرانی که مادر نیز هست از بیماری و نگرانی برای فرزندش میگوید که دچار ویروس معده شده اما به جای دارو بعد از چندین روز انتظار برای گرفتن وقت دکتر به او تجویز شده به فرزندش آب جوش بدهد تا بیماریاش درمان شود. |
|
ایرانیان زیادی با رویای پوچ زندگی رومانتیک و رفاه اجتماعی به کشورهای غربی مهاجرت کرده و حالا ساکن این کشورها هستند. همین افراد امروز به عنوان بلاگر در فضای مجازی از زندگی در این کشورها گفته و تجربیات خود را با هموطنان خود به اشتراک میگذارند.
زندگی که زمین تا آسمان با آنچه فکر میکردند و آنچه شد و حالا در آن گیر کردهاند فرق دارد. زنان زیادی حالا از زندگی در غرب روایت میکنند و دلتنگ دیدن خانواده خود به ویژه پدر و مادرشان هستند. اما فقط دلتنگی هر از چند گاهی نیست آنان احساس میکنند که به هیچ عنوان به زندگی ایدهآلی که فکر میکردند و دیگرانی برای آنان ترسیم کردهاند حتی نزدیک هم نشدهاند.
زنی ایرانی با گریه میخواهد که دختران جوان تجربه تلخ وی را تکرار نکنند. وقتی باید روزانه به طور سخت و نفسگیری کار کند و چیزی جز کار که او آن را با جان کندن تعریف و تعبیر میکند در غرب ندیده است.
همچنین زن دیگری مطرح میکند که در آلمان که یک کشور صنعتی و پیشرفته است چیزی به عنوان آیفون، کولر، آسانسور وجود ندارد. وسایل رفاهی که در ایران به وفور یافت میشود اما در این کشورها فقط ثروتمندان توان استفاده از آن را دارند.
زن مهاجر ایرانی که مادر نیز هست از بیماری و نگرانی برای فرزندش میگوید که دچار ویروس معده شده اما به جای دارو بعد از چندین روز انتظار برای گرفتن وقت دکتر به او تجویز شده به فرزندش آب جوش بدهد تا بیماریاش درمان شود.
بدون هیچ دارویی او میگوید فرزندش باید درد و عذاب بیماری را تحمل کند.
در این کشورها بانک رفتن هم مشکلات خاص خود را دارد. باید ماهها برای انجام کار بانکی صبر کنند. نظام بروکراسی اداری سخت و تنبل و فشل همه ذهنیتها درباره غرب را میشورد و با خود میبرد. دو برابر که هیچ باید چند برابر کار کنند و مالیات دهند اما رفاهی کمتر از ایرانی که همه چیزش را به غرب فروختند را تجربه کنند.
ارژنگامیرفضلی بازیگری است که در کانادا زندگی میکند و حالا ویدئوهای وی در این کشور که در میان ایرانیان بازتاب دارد. فردی که در ایران بازیگر و شناخته شده بود حالا در کانادا باید در تاکسی اینترنتی کار کند و به قول خودش با هزار جان کندن هستش گرو نهش باشد.
متاسفانه سیل عظیمی از همین افراد با سودای زندگی خوب و موفقیت آمیز و دروغ های بزرگ به خارج از کشور رفته اند اما تنها چیزی که نسیب شان شده غربت و دلتنگی و کار سخت و طاقت فرسا بوده است.
دروغ هایی که امروز هم بسیاری از جوانان را فریب میدهد و آنان نیز سودای زندگی در غرب را دارند. آنچه از بسیاری از افراد خصوصا سلبریتی ها و مردان و زنان مشهور مشخص است زندگی در غرب نه تنها با بسیاری از امکانات ایران قابل مقایسه نیست بلکه قوانین و ضوابط سخت چنان بر این جوامع حکمفرماست که بسیاری به سبب همین سختی ها همه زندگی خود را از دست داده اند.
انتهای پیام/* |