کد خبر: 212563                      تاريخ انتشار: 1403/10/26 - 11:32
اهمّیّت حدیث شریف کساء در چیست؟
 
متأسّفانه اخیراً درباره حدیث شریف کسا، سخنانی به این مضمون که این حدیث از جهت سند معتبر نیست و باید از کتب ادعیه و زیارات حذف و ساقط شود، منتشر شده است.
 
علما و بزرگان بر خواندن حدیث شریف کسا مداومت دارند و همچنین متذکّر می‌شوند:
اوّلاً: حدیث کسا به کیفیّتی که امروزه بین شیعیان مرسوم است، در بسیاری از کتب علمای شیعه ـ مسنداً یا مرسلاً همچون کتاب «منتخب» مرحوم فخرالدّین طریحی صاحب کتاب «مجمع البحرین» و از علمای قرن یازدهم و معاصر با علاّمه مجلسی و یا کتاب «عوالم العلوم» مرحوم شیخ عبدالله بحرانی اصفهانی از علمای قرن دوازدهم و از شاگردان علاّمه مجلسی; نقل شده است.
پس چه محذوری دارد که این حدیث با توجّه به نقل‌های مذکور و نقل‌های مشابه دیگر به قصد ورود خوانده شود؟
ثانیاً: چه بُعدی دارد که این رویداد آسمانی ـ که مرحوم حاج شیخ عبّاسی قمّی در «منتهی الآمال» از آن به عنوان حدیث اجتماع خمسة طیّبه: تحت کسا یاد می‌کند و آن را از احادیث متواتری که علمای شیعه و سنّی روایت کرده‌اند، می‌داند.
علاوه بر منزل اُمّ سلمه ـ رَضِیَ اللهُ عَنها ـ در منزل حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) هم به وقوع پیوسته باشد، و جابر بن عبدالله انصاری ـ که از اجلّة اصحاب از زمان حضرت رسول (ص) تا زمان امام باقر (ع) می‌باشد ـ آن را از آن حضرت با عباراتی متین و فصیح و با مضامین عالی و بلیغ نقل و روایت کرده باشد و در دسترس شیعیان و پیروان مکتب اهل بیت: که از مرکز وحی و رسالت سرچشمه می‌گیرد قرار گرفته باشد؟
ثالثاً: بر فرض اینکه سند این حدیث ـ به هر وجه واهی ـ مورد مناقشه واقع شود، آیا جای آن نیست که به موجب اخبار مستفیض «من بَلَغَ» ـ ولو که آنها را مفید قاعده تسامح در ادلّة سنن ندانیم ـ به مثل این حدیث شریف و امثال آن عمل کنیم و آن را به قصد رجای ثواب بخوانیم؟
همچنان که نظایری نیز برای آن داریم: از جملة آنها می‌توان به دعای سمات اشاره کرد که مرحوم آیت الله العظمی خویی در مورد آن می فرمایند: «لم یظهر لنا قوّة سنده».
و با این وجود علما و بزرگان بر خواندن آن مداومت دارند.
رابعاً: بر فرض اینکه این حدیث شریف را فاقد سند بدانیم و آن را انشای علمای اعلام به شمار آوریم، چه اشکالی دارد که این حدیث را به قصد رجای مطلوبیّت و به اُمید پذیرش حضرت حقّ بخوانیم؟
با توجّه به اینکه خود صاحب مستدرک بر انشایی و تألیفی بودن آن تصریح دارد.
و یا مثل زیارت حضرت عبدالعظیم و حضرت حکیمه خاتون (س) که مقتبس از زیارت حضرت فاطمه معصومه(س) می-باشند، و هر دو به قصد رجای مطلوبیّت بدون هیچ محذور و منعی خوانده می‌شده و می‌شوند.
حتّی در کتب معتبر ادعیه ـ مانند: «مصباح المتهجّد» شیخ طوسی و یا «اقبال الاعمال»، «مصباح الزّائر» و «جمال الاُسبوع» سیّد ابن طاووس، و یا «مصباح» و «بلد الامین» شیخ کفعمی و نظایر آنها ـ به ادعیة ضعیف السّند یا فاقد السّند که چه بسا به انشای علما است، برمی‌خوریم، ولی در عین حال بزرگان و صالحان ـ خلفاً عن سلف ـ بر خواندن آنها به صرف اینکه در آن کتب ذکر شده است، بدون هیچگونه چون و چرا به قصد ورود یا به قصد رجای ثواب و مطلوبیّت مداومت داشته‌اند
گذشته از این، علاّمه مجلسی، در «بحار» بابی با عنوان: «الزّیارة فی التّقیّة و تجویز إنشاء الزّیارة» باز کرده است و در آن روایاتی دالّ بر جواز انشای زیارت وارد کرده است، یا مرحوم آیت الله العظمی خویی، در «منیة السّائل» به جواز انشای زیارت جدیدی برای یکی از معصومین: بدون قصد عنوان ورود فتوا داده است.
با این وصف آیا جا دارد به جان کتب ادعیه افتاده و دعاهایی از این قبیل را پاره کرده، از طرفی موجبات سستی اعتقاد شیعیان را فراهم کنیم، و از طرف دیگر با دشمنان دیرینة تشیّع همزبانی نماییم؟
خامساً: نه تنها از قِبَل علمای اعلام نهی و منعی نسبت به انتشار این حدیث شریف نرسیده، بلکه در بعضی موارد به طبع و نشر آن همّت گمارده‌اند، خصوصاً که این حدیث نه تنها مخالفتی با عقل و شرع ندارد، بلکه چه بسا موجب تحکیم و تثبیت اطلاق عنوان «اهل بیت» بر آن ذوات مقدّسه: می‌شود.
مضافاً اینکه بسیاری از مؤمنین و مؤمنات به برکت این حدیث شریف به حوایج دنیوی خود نایل شده و می‌شوند.
سادساً:
الحاق این حدیث شریف به کتاب «مفاتیح الجنان»، از مصادیق «تصرّف» در آن کتاب به شمار نمی‌رود تا موجبات لعن صاحب مفاتیح را فراهم کند، بلکه انضمام آن، به نحو انضمام سوره‌های «عنکبوت» و «روم» و «دخان» جهت سهولت مراجعة شب‌زنده‌داران می‌باشد، و الاّ ملحقات دوّم مفاتیح و ملحقات «الباقیات الصّالحات» نیز باید از آن کتاب حذف شود؛ چرا که توسّط خود مصنّف نوشته نشده است، و دیگران آنها را بعداً به آن افزوده‌اند. پس روشن شد که حذف حدیث شریف کسا از کتب ادعیه و مفاتیح هیچ وجه موجّهی ندارد.
خبرآنلاین
انتهای پیام/ن