کد خبر: 216362 تاريخ انتشار: 1404/02/07 - 13:40
مذاکره یا مهار؟ چرا آمریکا زیر سایه نسلکشی در غزه بهدنبال گفتوگو با ایران است
گفتوگویی که برای صلح نیست، بلکه برای فریب است.
دکتر سیده معصومه حسینی در یادداشتی پیرامون مذاکرات با آمریکا در سایه تحریم ها علیه ایران و نسل کشی مردم غزه نوشت : در جهان پرآشوب امروز، مذاکره دیگر گفتوگوی صادقانه برای حل اختلافات نیست، بلکه ابزاری است برای پیشبرد منافع یکجانبه، اغلب باچاشنی فریب وفشار. حال که خبر مذاکرات غیرمستقیم ایران وآمریکا درفضای ملتهب منطقه منتشر شده، پرسشی کلیدی در افکار عمومی شکل گرفته: آیا این مذاکرات برای حل مسئله ی هستهای است، یاتلاشی تاکتیکی برای مهار ایران درآستانه تحولات ژئوپلیتیک مهم؟
ازسوی دیگر، درمیانه سکوت سنگین قدرتهای جهانی دربرابر نسلکشی مردم غزه، این سؤال جدیتر میشود: چگونه میتوان به میزی اعتماد کرد که پایهگذارانش، حامی مستقیم کشتارمردم فلسطیناند؟
۱. آمریکا، مذاکره وحافظه تاریخی ملتها
برجام بزرگترین آزمون اعتماد به آمریکا بود، و نتیجه آن یک شکست تلخ برای دیپلماسی یکسویه. ترامپ با خروج یکطرفه از توافق، نشان داد امضای آمریکا هیچ تضمینی ندارد. بااین حال، برخی رسانهها و جریانها در داخل کشور، ترامپ را علاقه مند به مذاکره و صلح معرفی میکنند؛ درحالی که او معمار فشارحداکثری، ترور سردار سلیمانی و حامی سرسخت رژیم صهیونیستی هست.
این وارونگی ذهنی، بخشی از یک عملیات روانی عمیق است برای تحمیل دوقطبی کاذب «مذاکره یا جنگ» به مردم ایران؛ دوقطبیای که باید آن راشناخت و شکست داد.
۲. غزه؛دلیل واقعی نیاز آمریکا به آرامسازی ایران
جنایات بی سابقه درغزه نهتنها اوج نژادپرستی و نسلکشی دولتی رانشان میدهد،بلکه نقطه عطفی درافشای چهره واقعی غرب است. آمریکاکه ازیکسو تمامقد ازاسرائیل حمایت مالی،تسلیحاتی وسیاسی میکند، اکنون تلاش دارد ایران را به میز مذاکره بکشاند. اما نه برای توافقی برابر،بلکه برای کنترل یکی از حامیان اصلی محور مقاومت درشرایطی که فشار افکار عمومی جهان به اوج رسیده است.
۳.دوقطبیسازی روانی؛ ابزار تغییر ادراک مردم ایران
برخی درداخل، دانسته یا نادانسته، باچهرهسازی از ترامپ بهعنوان چهرهای صلحطلب یا با طرح شعار «مذاکره باکدخدا»، سعی درجا انداختن این گزاره نادرست دارند که تنها راه نجات اقتصادی کشور، بازگشت به رابطه باآمریکاست. این درحالی است که تجربه ملتهایی چون لیبی، افغانستان، مصر و.. نشان داده آمریکا هم پیمانی وفادارنیست وهرزمان که منافعش اقتضا کند، متحدانش را قربانی میکند.این فریب خطرناک باید برای همه سطوح جامعه ایران روشن شود.
۴.مذاکره تحت فشار؛ دیپلماسی نیست، تحمیل اراده است
وقتی کشوری تحت تحریم، فشار رسانهای و تهدید نظامی، مجبور به مذاکره میشوند، آن مذاکره دیگر دیالوگی برابر نیست؛ بلکه تسلیم نرمافزاری است. نباید فراموش کرد که در ساختار قدرت آمریکا، سیاست خارجی تغییر اساسی نمیکند، تنها لحن مجریان آن تغییر مییابد. ترامپ، بایدن یا هر رئیسجمهور دیگر،در دشمنی بامقاومت،حمایت ازاسرائیل ونگاه ابزاری به ایران، تفاوتی ندارند.
۵.گزینه سوم؛ ضربه هوشمندانه ایران به بازی دوقطبیسازی آمریکا
آمریکا میخواست ایران را در تله روانی «یا مذاکره یاجنگ» گرفتارکند؛ تلهای که با پروپاگاندای رسانهای پشتیبانی میشد. اما سیاستمداران جمهوری اسلامی با راهبری هوشمندانه رهبرانقلاب، مسیر سومی ترسیم کردند: نه مذاکره مستقیم، نه تنشآفرینی؛نه بانگاه قدرت ازبالا؛بلکه گفتوگویی محدود، غیرمستقیم صرفاً درچارچوب هستهای.
این موضع نه نشانه ضعف، بلکه محصول درک عمیق از قدرت و در اوج اقتدار بود. آمریکا که تصور میکرد ایران برای کاهش فشارها شتابزده به مذاکره بازمیگردد، غافلگیر شد. ایران بااین اقدام، دوقطبی جعلی راشکست وکنترل صحنه را بازپس گرفت. این نهتنها حرکت دیپلماتیک، بلکه ضربهای راهبردی به عملیات روانی دشمن بود. جهان دید که ایران تسلیم نشد، بلکه چارچوب مذاکره را خودش تعیین کرد، نه کاخ سفید.
درپایان باید گفت راه بیداری از تلههای آمریکا، شناخت عمیق وتصمیم هوشمندانه است حرکت هوشمندانه ایران، پیامی صریح برای ملتمان وتحلیلگران بینالمللی دارد:ایران نه منفعل است، نه احساساتی؛ بلکه با تکیه بر عزت،عقلانیت واقتدار، معادلات پیچیده را بازتعریف میکند.
جامعه ایران باید بداند: آمریکا باچهرههای مختلف، اما بااهداف ثابت وارد میشود. دوقطبی«مذاکره یا جنگ»ساخته ذهن بحرانساز آمریکاست، و ایران نشان داد همیشه گزینه سومی وجود دارد که با تکیه برحکمت، صلابت وشناخت دقیق ازدشمن، میتوان آن را خلق کرد.
مسئله بسیار مهم این نکتهی راهبردیست که باید همیشه چراغ راه دولتمردان ما باشد، اگر تصمیمسازان کشور با تکیه بر نگاه حکیمانه رهبر انقلاب،چه درسیاست داخلی و چه عرصه بینالملل، مسیر حرکت ایران را ترسیم کنند، نتیجه چیزی جز پیروزی، عزت و تعالی ایران عزیز وهمه آزادیخواهان جهان نخواهد بود.
انتهای پیام/*