خبرگزاری زنان ایران

به گزارش خبرگزاری زنان ایران - استان تهران: می‌خواهم قصه‌ای واقعی از جنس تاریخ برایتان بگویم؛ باشد که این قصه لالایی بشود و در گوش فرزندان این آب و خاک زمزمه شود تا هیچگاه از سختی‌های مسیر حق نترسند.
دیوان عالی قضایی آمریکا ۹ قاضی داشت که یکی از آن ۹ قاضی زنی است به نام «روث بیدر گینزبرگ». او یک یهودی با تابعیتی جعلی بود. آری او متعلق به جغرافیای جعلی به نام اسرائیل بود! این زن که خود مرید و تربیت شده‌‌ی صهیونیست دیگری به نام «لوئیس برندیس» یکی دیگر از آن ۹ قاضی دیوان عالی قضایی آمریکا، بود به خوبی تعالیم آموخته‌اش در مبارزه با انسانیت، دین، شرافت و آزادگی را پس داد.
او سخت کینه‌ی جمهوری اسلامی ایران و ایرانیان را بر دل داشت. آشکار بود که این کینه ریشه‌اش به قدمت عظمت و جلال آن یدی است که درب قلعه‌ی خیبر فکند!
شاید بپرسید او چه کینه‌ای نسبت به ما داشت؟! عمق کینه‌‌ی او از ملت انقلابی ما به قدری بود که در راستای وقوع ۱۱ سپتامبر بدون هیچ مستند و مدرکی این خانم قاضی رای بر گناهکار بودن جمهوری اسلامی ایران داده و ما را به پرداخت ۱۰.۵ میلیارد دلار غرامت محکوم می‌کند. بر این اساس سال ۲۰۱۶؛ مبلغ ۲ میلیارد دلار را از سرمایه های بلوکه شده جمهوری اسلامی در آمریکا به نفع آمریکا و بنابر آن حکم مصادره می‌کند.
این درحالی است که روث بیدر گینزبرگ، پرونده‌ی اتهام دست داشتن عربستان سعودی در وقوع یازده سپتامبر را با صدور رای بی گناهی عربستان مختومه اعلام کرد!
تبلیغات ضد اسلامی و ضد ایرانی که بر اساس سیاسی کاری های این زن صهیونیست علیه کشورمان اتفاق افتاد به گونه‌ای بود که تا مدت‌ها بسیاری از مردم آمریکا و اروپا، جمهوری اسلامی ایران و ایرانیان را به دور از تمدن و جنگ طلب می‌دیدند. از آنجایی که جمهوری اسلامی ایران با محوریت اسلام ناب محمدی، برخواسته بود لذا چهره اسلام نیز ترسناک قلمداد می‌شد.
علی‌رغم آنکه چهره اسلام، مسلمانان، ایران و ایرانیان تا مدتها پس از حادثه ۱۱ سپتامبر ، به دلیل روایت سازی های دروغین رسانه‌های آمریکایی و موج سواری بر حکم روث بیدر گینزبرگ, منفور بود. جالب است که بدانیم پس از وقوع عملیات وعده‌ی صادق در همان آمریکایی که فضای مسمومی علیه اسلام و جمهوری اسلامی ایران ساخته بودند آمریکایی‌های جوان با شعارهایی چون «ایران به تو افتخار می‌کنیم», «خداوند ایران را حفظ کند» و حتی بالابردن پرچم ایران در قلب آمریکا و آتش کشیدن پرچم آمریکا، وجهه‌ی اسلام و جمهوری اسلامی ایران عزیز در اوج قرار می‌گیرد.
آری حقیقت آن است که خورشید هیچگاه پشت ابرهای ظلمانی پنهان نمی‌ماند. درست حدس زده‌اند ما در نبرد حق و باطلیم. حق صدای گریه نوزادی است که از گرسنگی به دلیل محاصره غذایی و دارویی رنج می‌برد. حق چشمان معصوم و ترسان کودکی است که از صدای انفجار بهت زده شده است. حق صدای زنانی است که مورد هتک عفت و حرمت واقع شده‌اند و زنانگی‌شان لکه دار شده است. حق پدری است که حیران غذایی برای سیر شدن خانواده و اقوامش می‌گردد!
و چه زیبا حق در قلب آمریکا فریاد زده می‌شود و فریادها سردمداران قدرت و ثروت را از ترس ورچیده شدن؛ لرزان و هراسان کرده است! به باور من وعده صادق تیر نهایی بود بر قلب جوان غربی و خصوصا آمریکایی که رهبر عزیزمان چند سال گذشته برایشان نامه نوشت.
به عبارت بهتر شاید اگر ادعا کنیم آن فراز از پرسش های رهبری عزیز که خطاب به جوانان اروپا و آمریکا چنین بود؛ «اکنون من می‌خواهم از خود بپرسید که چرا سیاست قدیمی هراس‌افکنی و نفرت‌پراکنی، این‌بار با شدّتی بی‌سابقه، اسلام و مسلمانان را هدف گرفته است؟ چرا ساختار قدرت در جهان امروز مایل است تفکر اسلامی در حاشیه و انفعال قرار گیرد؟» امروز در جوان آمریکایی و اروپایی به فعلیت رسیده است.
امروز آنان بر سر سیاستمداران خود فریاد می‌کشند و از رغبت خود به اسلام می‌گویند. آری این تنها جلوه‌ای از «اِن تَنصروا الله یَنصُرکم وَ یُثبِّت اَقدامَکم» موعود بوده است. در مسیر حق سختی بسیار است اما چشیدن حق هم در صورت صبر و مقاومت حتمی خواهد بود‌‌ .
نویسنده: صغری عاشوری
انتهای پیام / *