گفت و گو با نیره جهانشاهی
شاعر ادبیات پایداری: عاشق مردم رنجدیده فلسطین هستم / سکوت در برابر جنایات اسرائیل خود جنایتی بزرگ است
نیره جهانشاهی دبیر بازنشسته ادبیات که از سال 93 شعر گفتن را آغاز کرد اینبار از قدس و مردم مقاوم غزه سرود.
1403/01/28 - 21:37
تاریخ و ساعت خبر:
192147
کد خبر:
به گزارش خبرگزاری زنان ایران - نیره جهانشاهی دبیر بازنشسته آموزش و پرورش و از بانوان شاعر استان کرمان است که اثار بسیاری در زمینه ادبیات پایداری خلق کرده است . وی در آخرین سروده های خود به فلسطین مقاوم و مردم مظلوم غزه پرداخته است.
این روزها که جنایات رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه به اوج خود رسیده است و شاهد عملیات غرورافرین هوا فضای سپاه جمهوری اسلامی ایران در سرزمین های اشغالی هستیم ، فرصت را غنیمت شمرده ایم و با این بانوی شاعر انقلابی گفت وگویی انجام داده ایم .
خودتون را معرفی کنید؟
نیره جهانشاهی هستم دبیر بازنشسته ادبیات
چند سال در عرصه شعر و شاعری فعالیت می کنید؟
از دوره دبیرستان. تقریبا حرفه ای از سال ۹۳
در چه سبکی شعر می گوید؟
سبک شعر معاصر و خراسانی و نو تا حدودی سبک عراقی
به عنوان یک بانوی شاعر نظر شما درر مورد فلسطین و استقامت مردم مظلوم غزه چیست؟
فلسطین قلب ایران و هر آزاد اندیشی است
بسیاری از شاعران هستند که در موضوع فلسطین و خاصه ادبیات پایداری شعر می گویند، شما اشعاری در این موضوع دارید ،علت چیست ؟
برای همدردی با مردم مظلوم فلسطین و تسکین آلام خود و مردمم
به نظر شما راهپیمایی روز قدس تاثیری هم دارد؟
صد درصدحضور مردم بی تاثیر نخواهد بودشاید با دیدن این صحنه های باشکوه کسانی که خود را به خواب زده اند از خواب بیدار شوند
چطور شد که در مورد فلسطین شعر گفتید؟
چون عاشق مردم رنج دیده فلسطین هستم
برای سکوت کنندگان در برابر جنایات اسرائیل چ نظری دارید؟
سکوت در برابر این جنایات خود جنایتی بزرگ است
شعری به خواندگان ما هدیه دهید :
این جمعه بیش از هر زمان عطر مسیحا می دهد
بوی خوش این وصل را طوفان اقصی می دهد
از کوی لیلا دارد این طوفان الاقصی خبر
مجنون دل افگار را قدری تسلی می دهد
پیچیده عطر پیرهن یوسف در این ویرانه ها
یا لن ترانی نغمه اش را طور سینا می دهد
از قاب قوسین آمده آهنگ اوادنی بگوش
این مژدگانی را کنون احمد به بطحا می دهد
طعم بد باروتها آید ز صحن اورشلیم
این قصه بوی غربت صبرا، شتیلا می دهد
غمنامه ی این سرزمین افتاده در دست صبا
پیک صبا این قصه را به دست فردا می دهد
آتشفشان بغض ها اکنون دهان وا کرده است
این موج های آتشین سر به ثریا می دهد
از التهاب خشم ها آتش گرفته آسمان
این دجله را خونین بدن بردوش حیفا می دهد
سیلی به ره افتد مگر بنیاد ظالم بر کَند
درس فتوت را چنین صخره به صحرا می دهد
ویرانه گردد عاقبت این خانه های عنکبوت
قرآن اشارت ها بسی بر اهل دنیا می دهد
حتما محقق می شود آن وعده ی روز الست
پایان هجران را کنون مریم به عیسی می دهد
باید برای دیدن آن ماه روی از جان گذشت
زین سرزمین لاله ها عطر مسیحا می دهد
#نیره جهانشاهی
خون و آتش غزه را کرده است صحن کربلا
ضجه می بارد در آنجا از زمین و از هوا
در کمین هر علی اصغر نشسته حرمله
تا کند سر از تن طفلان بی بابا جدا
شعب افتاده دو باره در حصار غاصبان
کو؟ کجاست؟ ای مسلمین آن حیدر خیبر گشا
سیل خون جاری شده از پیکر زخمی شهر
مرهم سیمرغ باید تا شود زخمش دوا
عشق سرگردان شده از کوه صبر این دیار
طعم استقلال می آید ز عمق ماجرا
وقت آن شد جمله پا در وادی ایمن نهیم
بذر آزادی در آن وادی کند نشو نما
کاخ ظالم می شود از آه مظلومان خراب
خوانده ام صد قصه از قرآن جاوید شما
تا که سحر ساحران امحا کنی بار دگر
ای مسیحا طرح نو انداز اینجا بی عصا
این درفش پاره ،پا برجای مانَد سال ها
تا که نظم تازه ، خاور را کند از غم رها
میزبان عاشقانش می شود یک جمعه قدس
می رسد از کعبه ی مقصود ناگه این صدا
مهدیم میقات قدس و ظهر روز جمعه است
تا نماز جمعه معهود را آرم به جا
روز قدس آمد کفن بر قامت دنیا کشیم
تا که طوفان ها کند ترفتد صهیون را فنا
می کند طوفانِ الاحرار فردا جمعه را
جمعه ی میقات دریاب ای برادر جمعه را
در میان صحنه های با شکوه صحن قدس
سر دهیم این نغمه ی جان بخش القدس لن
انتهای پیام/*
بازگشت به ابتدای صفحه