بانوی کرمانی شرکت کننده در پویش ایران همدل با اشاره به اینکه طلا چه قابل به حکم رهبرم جان هم خواهم داد، گفا: 4ضس4حلقه هفده ساله ام به دستم سنگینی می کند وقتی که رهبرم حکم داده است
به گزارش خبرگزاری زنان ایران - ساعت حوالی هفت صبح بود که به محل کار رسیدم یک برگه کوچک با یک انگشتر طلا روی میز نظرم را جلب کرد به سمت میز رفتم و برگه را خواندم همان موقع بود که همکار وارد اتاق شد و گفت بیا داستان این انگشتر را برایت بگویم گفت خانمی دیروز مراجعه کرد و این انگشتر را هدیه به جبهه انقلاب کردیکی از همکاران اورا شناخت و گفت این خانم اوضاع مالی خوبی ندارد در یک گاراژ با چهار فرزندش زندگی می کند و خرج زندگی را به سختی در می آورد.
به او گفتیم ممنون از کار زیبای شما ولی شنیده ایم خودتان نیازمند هستید برشما لازم نیست این کار را انجام دهید؛ لبخندی زد خودکار را برداشت و روی برگه برایمان نوشت طلا چه قابل به حکم رهبرم جان هم خواهم داد،حلقه هفده ساله ام به دستم سنگینی می کند وقتی که رهبرم حکم داده است برگه را به ماداد و گفت لطفا نام ونشانی از من جایی گفته نشود خداحافظی کرد و رفت و چه بزرگند انسان هایی که در اوج مهربانی میبخشند و چه دوست داشتنی است رهبری که اینگونه به حکمش عمل می کنند.