تاثیر سبک زندگی عفیفانه در تمدن اسلامی از منظر نهج البلاغ

امام خمینی(ره) در ابتدای وصیت‌نامه سیاسی_ الهی خویش می‌فرماید:« ما مفتخریم کتاب نهج البلاغه که بعد از قرآن بزرگترین دستور زندگی مادی و معنوی و بالاترین کتاب رهایی بخش بشر است و دستورات معنوی و حکومتی آن بالاترین راه نجات است، از امام معصوم ماست»
تاثیر سبک زندگی عفیفانه در تمدن اسلامی از منظر نهج البلاغ
1403/04/05 - 08:01
تاریخ و ساعت خبر:
194568
کد خبر:
به گزارش خبرگزاری زنان ایران - بوشهر: دکتر محمد میرزایی فعال سیاسی و محقق و مروج نهج البلاغه در یادداشتی به بررسی و تحلیل تأثیر سبک زندگی عفیفانه در تمدن اسلامی از منظر نهج البلاغه پرداخت، وقتی که از نهج البلاغه صحبت می‌کنیم این کتاب انسان ساز این کتاب تمدن ساز بهترین سیما را از تمدن اسلامی به ما ارائه میدهد کتابی که امام راحل عظیم‌الشأن ما در ابتدای وصیت‌نامه سیاسی الهی خویش می‌فرماید:« ما مفتخریم کتاب نهج البلاغه که بعد از قرآن بزرگترین دستور زندگی مادی و معنوی و بالاترین کتاب رهایی بخش بشر است و دستورات معنوی و حکومتی آن بالاترین راه نجات است، از امام معصوم ماست».
این کتاب نهج البلاغه که همه ابعاد مختلف مثلاً برنامه‌های زندگی بشر را مورد توجه قرار میدهد، یعنی هم بُعد عبادی هم بُعد اخلاقی، سیاسی، فرهنگی، جامعه شناسی، روانشناسی و خیلی از علوم مختلف دیگر. هم نامه‌های اخلاقی دارد حضرت هم نامه‌هایی که به آیین زمامداری می‌پردازد هم خطبه‌ها و حکمت‌هایی دارد که اخلاقی_ نظامی هست و الی آخر، اما وقتی که بخواهیم به زندگی عفیفانه بپردازیم و از منظر نهج البلاغه بخواهیم به آن نظری بندازیم شاید بتوان گفت که ابتدا بخواهیم به خطبه ۱۹۳ نهج البلاغه نگاهی بیندازیم خطبه‌ای که به عنوان خطبه متقین یا پرهیزگاران از آن یاد می شود، این خطبه خیلی خطبه مهمی هست و وقتی که یکی از یاران آقا امیرالمومنین به نام حمام که برخی ایشان را برادرزاده خواجه ربیع می‌دانند، این حمام از شیعیان خاص و از عارفان و عابدان و زاهدان بود از یاران حضرت هست وقتی که از آقا امیرالمومنین درخواست میکند که ای امیرالمومنین پرهیزگاران (متقین )را برایم آنچنان وصل کن که گویی آنها را با چشم می‌نگرم. مشخص است امام ابتدا خودداری می‌کند چون می‌داند عاقبتی در انتظار حمام هست حمامی که روحش در کالبد جسمش نمی‌تواند قرار بگیرد. بعد از اینکه حضرت میان حدود ۱۱۰ صفت را از اوصاف متقین و پرهیزگاران بیان می‌کند( جالبه که ۱۱۰ صفت به عدد نام مبارک خود حضرت است) حروف ابجد یه دوره‌ای کامل از اخلاق انسانی و اسلامی رو حضرت اینجا در خطبه حمام خطبه متقین بیان میکنه این نسخه کامل سیر و سلوک. و بخشی از صفات اخلاق فردی را بیان میکند. جای دیگر بخشی از اخلاق اجتماعی را و بقیه موارد را به نحوی به عنوان صفات شیعه هم مطرح شده این خطبه خوب از جمله در جایی از این خطبه حضرت می‌فرماید:«غزو ابصارهم اما حرم الله علیهم» یعنی این افراد پرهیزگار چشمان خودشان را از آنچه که خداوند بر آنها حرام کرده فرو نهادند افرادی اند که اهل نگاه به نامحرم و صحنه‌های حرام نیستند سر به زیرهستندچون می‌دانند این چشم یک عضو ناسپاس بدن محسوب میشود از یک منظر و مرا خود حضرت آقا امیرالمومنین در حکمت ۴۰۹ نهج البلاغه می‌فرماید:« القلب مصحف البصر» یعنی دل لوح دیده است، یعنی هر آن چه که دیده میبیند در دل ثبت میگردد. همان چیزی که مشهور از بابا طاهر نقل می‌کنند که هر آنچه دیده بین دل کند یاد به خاطر همین یکی از سبک‌های زندگی نهج البلاغه که تمدن ساز هست وقتی انسان وقتی یه سری افراد چشم از حرام فرو ببندند اون جامعه رنگ آرامش را می‌بیند آن جامعه که دچار فساد و چشم چرانی نمیشود چون که چشم و زنای چشم مقدمه‌ای هست برای نعوذ بالله زنای اصلی و اینجا جلوی آن را می‌گیرد و نهج البلاغه این سبک را بیان میکند و در جای دیگر از اوصاف پرهیزگاران حضرت می‌فرمایند که انفسهم عفیفه. که این اشاره به مقام عفت پرهیزگاران و روح آنان را عفیف می‌شمارد، این اشاره به عفتشان هست همان عفتی که انسان را وادار به چشم پوشی از هوا و هوس و گناه میکند یعنی به یه تعبیر دیگر هواپرستی و گناه در نظرشان بی‌رنگ میشود به وجهی که از مشاهده صحنه‌های زشت و آلوده متنفر و منزجر میشوند.
باز در ادامه حضرت در همین خطبه می‌فرمایند که مَیِّتَه شهوت یعنی این شخص پرهیزگار شهوت سرکشش مرده نه اینکه شهوت نداشته باشند بلکه شهوتشان در کنترل عقل ایمانشان هست همان تعبیر جالبی هست که قرآن درباره حضرت یوسف دارد؛ حضرت یوسف قطعا دارای قوه شهوت بوده، اما قرآن می‌فرماید «بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَيٰ بُرْهَانَ رَبِّه» آن خانم قصد یوسف را داشت و یوسف هم قصد اون رو داشت اگر دلیل و برهان پروردگارش رو ندیده بود پروردگارش ایمان نداشت ایمان قلبی باور یقینی. که این گناه و زشتی گناه را ببیند، یوسف هم انسان بود به هر حال قوه شهوانی داشته؛ اما محال است که پیامبر خدا حضرت یوسف پاکدامن با آن عفتی که دارد به گناه آلوده شود. بعد در رابطه با بقیه اوصاف پرهیزگاران. خب حالا در نظر بگیرید که با همچین سبک زندگی عفیفانه ای جامعه و تمدن چه جور شکل میگیرد و چقدر به زیبایی پیش میرود که ما اینکه در نامه ۵۳ نهج البلاغه که آقا امیرالمومنین در این طولانی‌ترین نامه نهج البلاغه به مالک اشتر آیین زمامداری را یاد میدهد خیلی قشنگه نقش هر گروه و صنفی را مشخص میکند درس حکومت داری، اما قسمت‌هایی از آن توصیه‌های اخلاقی هم هست وقتی که حضرت می‌فرماید به مالک و به او فرمان میدهد که نفس خودش را از شهوات بازدارد و جلوی سرکشی‌های نفس را بگیرد و هوا و هوس خودش را در اختیار بگیرد، در نامه ۵۳ نهج البلاغه هم به آن اشاره شده است.
این عفتی که از آن صحبت کردیم و در سیمای پرهیزگاران به آن اشاره شده که اینها «انفسهم عفیفه» یعنی جانشان روحشان عفیف هست. این عفت به چه معنی هست که ما اینکه در سایر حکمت‌ها یا خطبه‌های نهج البلاغه هم می‌بینیم که در رابطه با عفت آقا امیرالمومنین صحبت کرده و در حکمت ۶۸ که دقیقا همین حکمت در حکمت ۳۴۰ هم تکرار شده آقا امیرالمومنین می فرماید:« الافاف زینت الفقر» این عفاف چیست که زینت فقراست؟یعنی کسی که فقیرهست زینتش عفت هست زینتش خویشتن داری هست خب این عفت یک معنای عامی دارد و یک معنای خاصی. معنای خاص که همه اطلاع داریم پاکدامنی در مقابل آلودگی‌های جنسی این معنی خاص عفت هست اما معنای عام هرگونه خویشتن‌داری در برابر گناه و کارهای زشت و پست، هرگونه خویشتن داری حالا می‌خواد این خویشتن داری. فرض کنید در مقابل جاذبه‌های جنسی باشد، جاذبه‌های مادی و مالی باشد یا جاذبه‌های قدرت.
در نامه ۴۵ نهج البلاغه که آقا امیرالمومنین به یکی از استاندارانش عثمان ابن حنیف که استاندار بصره بوده و وارد شده در مجلسی که ثروتمندان حضور داشتند فقرا اجازه نستن بر سر سفره نداشتند، سفره‌ای که رنگارنگ بوده و سفره‌ای که شبهناک بوده این استاندار حضرت که اتفاق انسان عاقبت بخیری هم هست انسان شریفی هم بوده منتها اینجا حضرت ایشان را مورد بازخواست قرار میدهد مشخص هست که حضرت چقدر تعصب و حساسیت داشته نسبت به کارگزارانش.
وقتی که حضرت بیان میکند: من که امام شما هستم از این دنیا به دو جامه فرسوده اکتفا کردم از پوشیدنی‌ها و از خوردنی دو قرص نان در روز «الا و انکم لا تقدرون علی ذالک» شما نمی‌توانید مثل من باشید «ولکن عینونی به ورعن و اجتهاد و عفت» اما من را یاری کنید با پرهیزکاری با تلاش، با عفت، که همان معنی خویشتن داری میدهد. در اینجا می‌بینیم که حضرت میفرماید؛ خویشتن داری کنید، این عفت می‌تواند عفت در مقابل جا و پست و مقام و مال و شهوت باشد این معنی دیگری است که از عفت و زندگی عفیفانه حضرت بیان می‌کند یه حکمت بسیار زیبایی در اواخر نهج البلاغه هست حکمت ۴۷۴ که ببینید ارزش شخص عفیف و انسانی که اهل عفت است و اینجا اتفاقاً عفتش به معنی پاکدامنیش هست از مسائل شهوانی. حضرت می‌فرماید:« مل مجاهد الشهید فی سبیل الله به اعظم اجرا من من قدر» اجر مجاهد شهید در راه خدا بالاتر از اجر کسی نیست که میتواند گناهی را انجام بدهد اما عفت می‌ورزد از گناه، خودداری میکند« لکاد الافیفون ملک من الملائکه »یعنی نزدیک است شخص عفیف پاکدامن فرشته‌ای از فرشته ها شود. ارزش شخصی که میتواند گناهی را انجام بدهد اما عفت می‌ورزد به خاطر خدا آن گناه را ترک میکند اجرش کمتر از شهادت نیست خب این حدیث مشهوری از پیامبر اگه شنیده باشیم می‌فرماید:« فوق کل زیبا فی سبیل الله» بالای هر نیکی یه نیکی دیگه است تا وقتی که شخصی در راه خدا به شهادت میرسد که دیگر بالاتر از آن نیست. با این تفاسیر حال مسئله عفت و پاکدامنی کمتر از شهادت. نیست اینجا که حضرت می‌فرماید نزدیک است همچین شخص عفیفی به مقام فرشتگان برسد بخشی از مقاماتی که اولیا و انبیا خدا پیدا کردند مرحون پاکدامنیشان بوده است. حضرت یوسف علیه السلام، ابن سیرین، شیخ رجب علی خیاط، شهید احمدعلی نیری شما ببینید اینها کسانی بودند که به گناه دعوت شدند در معرض گناه قرار گرفتند و عفت ورزیدند اجرشان از مجاهد شهید فی سبیل الله کمتر نیست و این افراد هستند که نزدیک به تعبیر آقا امیرالمومنین فرشته‌ای از فرشتگان خدا هستند.
در نهج البلاغه از حیا هم صحبت شده و در رابطه با حیا که موهبت الهی و یک فضیلت و ضد وقاحت محسوب میشود، نقطه مقابل شخص وقی شخص باحیاست شخصی که بی‌شرمی و بی‌حیایی و دریدگی دارد چیزی که قویه براش مهم نیست در نقطه مقابل آن شخص با حیا هست تعبیر آقا امیرالمومنین این است که« الحیا قرین العفاف. ثمرات الحیا الاعفه» یعنی هم ثمره حیا عفت و پاکدامنی هم حیا و عفاف هم قرینه هم هستند هر قدر که حیا زیادتر شود به همان اندازه هم عفت زیادتر میشود.
آقا امیرالمومنین در حکمت ۳۴۹ می‌فرمایند کسی که حیای او کم شود، ورع و پرهیزگاریش هم کم میشود، پرهیزگاریش کم سود قلبش میمیرد. پس می‌بینیم که این شخص باحیا شخصی که اهل پرهیزگاری است اگر حیای او کم شود پرهیزگاری اوکم میشود و قلبش میمیرد. در جای دیگر به خاطر اینکه بخواهیم تشخیص بدهیم شخص پاکدامن چه شخصی و در چه حدی از پاکدامنی قرار داره حکمت ۴۷ نهج البلاغه می‌فرماید:« عفته علی قدر غیرته »یعنی عفت و پاکدامنیش به اندازه غیرتش هست، هر چقدر غیرتش بیشتر باشد عفتشم بیشتر چون نسبت به ناموس مردم. بی توجه نیست که بخواهد مثلاً خدای نکرده چشم طمعی داشته باشه به ناموس مردم و در حکمت ۳۵۰ نهج البلاغه حضرت می‌فرماید:« ما زنا غیورا قطع» یعنی انسان غیور غیرتمند هرگز زنا نمی‌کند چون می‌داند کسی که به ناموس مردم خیانت کرد به ناموسش خیانت میشود و به خاطر اینکه غیرت دارد و به تعبیر پیغمبر غیرت هم از ایمان است و خداوند بندگان غیورش را دوست دارد. به خاطر همین این شخص غیرتمند تن به این زشتی‌ها و بی‌غیرتی‌ها نمیدهد باز در نهج البلاغه حکمت ۲۲۳ مولا می‌فرماید:«من کساه الحیا ثوبه لم یر الناس عیبه» یعنی کسی که حیا را لباس خودش بداند مردم عیبش را نخواهند دید. حیا حالت نفسانی است که سبب چشم پوشی انسان از زشتی‌ها میشود در واقع حیا سپری هست در مقابل اعمال وقی و منکرات نه تنها سبب ترک گناه و زشتیها میشود بلکه سبب پوشاندن و مخفی ساختن گناهان هم میشود چون حضرت اینجا حیا را تشبیه کرده به لباسی که بر تن مومن عیبهای او را می‌پوشاند.
آقا امیرالمومنین در غیر نهج البلاغه در غرالحکم می‌فرماید کسی که حیا نداره هیچ خیری در او نیست و می‌بینیم که این از ویژگی‌های حیا و عفت هست که آقا امیرالمومنین در نهج البلاغه به آن اشاره می‌کند حضرت هشدارهای دیگری هم برای سبک زندگی عفیفانه دارد که بخواهد یک تمدن اسلامی را رقم بزند در تمدنی که در این تمدن همه در کنار هم به کار و فعالیت و درس و بحث مشغولند اما وارد حریم خصوصی همدیگر نمی‌شوند و حرمت‌ها و محارم را پاس نگه می‌دارند و دنبال مفاسدی که جامعه را از درون می‌خورد و مثل موریانه نابود میکند و خانواده‌ها را از هم می‌پاشد و عامل طلاق‌ها کشمکش‌ها درگیری‌ها. بیماری‌های روحی و روانی و اعصاب میشود از اینها پرهیز می‌کنند و به خاطر همین هم هست که آقا امیرالمومنین پرهیز می‌دارد که انسان حتی خودش را شبیه به گروهی کند که سبک زندگی اسلامی ندارند چرا که خود حضرت در حکمت ۲۰۷ می‌فرماید کمتر کسی خودش رو شبیه گروهی کند و به زودی یکی از آنها نشود به قوم الاشک ایکون منهم به خاطر همین هم هست که فرمودند:« من تشابه به قوم» هر کس خودش را شبیه قوم میکند از آنها حساب میشود. انسان باید دقت کند در روش رفتار، پوشش که اینها به سمتی که شباهت به کشورهای غربی و جریانات انحرافی غیر اسلامی هستند نرود که این سبک زندگی عفیفانه خود را از دست ندهد ضمن اینکه حضرت در حکمت ۳۴۹ هم تاکید میکند« من دخل مداخل السو اتهم» کسی که در موارد سوءظن گام بگذارد سرانجام متهم میشود. یعنی انسان نباید در جاهایی که تهمت خیز است برود. برخی از محله‌های بدنام یا مراکز فساد یا با افراد آلوده و بدنام گفته شده بپرهیزید جایی که در معرض تهمت قرار بگیرید حضرت به این هم اشاره میکند در نهج البلاغه کسی حق ندارد خود را در جایی قرار دهد که متهم شود اگر آن وقت متهم شد هیچ کس را غیر از خودش ملامت نکند.
در حکمت ۲۳۴ سه ویژگی‌ زنان را بیان میکند، از اخلاق و خلق و خوی زنان که برای مردان زشت‌ترین اخلاق هست اما برای زنان نیکو ترین خلق و خو هست، می‌فرماید:« خیار و خصال نساء شرار و خصال رجال از زر و الجبل و بخل» هر وقت زنی متکبر باشد بیگانه را به حریم خودش راه نمیدهد اگه بخیل باشد اموال خودش و شوهرش رو حفظ می‌کند و چون ترسان باشد از هر چیزی که به آبروی او زیان می‌رساند فاصله میگیرد. اگر زن در برابر مردان بیگانه تواضع و فروتنی کند ممکن است در او طمع ورزند اگر نترسد به جاهای خطرناک میرود اگه متکبر باشد بیگانه را به حریم خود راه نمیدهد این برای زن خوب است. حضرت در نهج البلاغه در حکمت‌ها و نامه‌ها و خطبه‌هایی که مختصراً به آن اشاره کردیم حضرت این موارد را در رابطه با حیا و عفت و سبک زندگی عفیفانه به ما نشان میدهد و این یک راهبرد اساسی هست در رابطه با سبک زندگی عفیفانه که ما را به آن تمدن بزرگ می‌رساند.
انتهای پیام/*

بازگشت به ابتدای صفحه بازگشت به ابتدای صفحه
برچسب ها:
سبک زندگی عفیفانه ، تمدن اسلامی ، نهج البلاغه
ارسال نظر
مخاطبان گرامی، برای انتشار نظرتان لطفا نکات زیر را رعایت فرمایید:
1- نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
2- نظرات حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های اسلامی منتشر نمی‌شود.
3- نظرات بعد از بررسی و کنترل عدم مغایرت با موارد ذکر شده تایید و منتشر خواهد شد.
نام:
ایمیل:
* نظر:
باشگاه نویسندگان
V
آرشیو