اپوزيسيوني که ايراني نيست!
وقتي نگاه مي کنيم که يک روز زير پرچم تجزيه طلبي ايران سينه مي زنند و روز ديگر بر تحريم آمريکا عليه کشورمان که قطعا در آن مردم بيشترين ضربه را مي خورند تاکيد ميکنند اگر آنان را «بي وطن» نناميم، بايد بگوييم که وطن و ديارشان ديگر ايران نيست و دغدغه خاصي براي کشور ايل وتبارشان ندارند. فقط در ايران زاده شدن که به معني ايراني بودن نيست! اين موضوع هم چيز غير قابل باور و خيلي عجيبي هم نيست.
1402/02/14 - 06:39
تاریخ و ساعت خبر:
147761
کد خبر:
به گزارش خبرگزاری زنان ایران - اميرحمزه نزاد: يک رفتار مختص سياستمداران است که به عنوان بيماري ديپلماتيک بويژه براي سفرا از آن ياد ميشود. سفيرهايي که بعد از مدتي در کشوري که ماموريت دارند جذب ادبيات و فرهنگ و به طور کل فضاي کشوري که در آن ماموريت يافتهاند ميشوند و درواقع در انجام موارد ديپلماتيک که به دستورات سياسي و ... همراه است نميتوانند که به خوبي کار کنند و از اين رو تغيير مي کنند و جاي خود را به سفير جديدي مي دهند.
القصه با نگاهي به بسياري از افرادي که تبار ايراني دارند و در خارج از کشور به عنوان اپوزيسيون کار ميکنند رفتارهايي مي بينم که بيشتر از اينکه رويه ايران دوستي و مردم دوستي داشته باشد در راستاي سياست هاي کشورهاي غربي است. اگر با ديد بسيار خوشبينانه نگاه کنيم اين افراد دچار همين بيماري ديپلماتيک شده اند. سالهاست که در خارج از کشور زندگي مي کنند وخانه و کاشانه شان ايران نيست. کودکانشان نيز در غرب بزرگ شده و به مدرسه رفته اند و به فرهنگ غرب تعلق خاطر يافتهاند. درآمد و عايدي شان را از حکومتهاي غربي مي گيرند و اگر سرمايه گذار هم باشند در همين کشورها سرمايه گذاري کردهاند.
با اين اوصاف وقتي نگاه مي کنيم که يک روز زير پرچم تجزيه طلبي ايران سينه مي زنند و روز ديگر بر تحريم آمريکا عليه کشورمان که قطعا در آن مردم بيشترين ضربه را مي خورند تاکيد ميکنند اگر آنان را «بي وطن» نناميم، بايد بگوييم که وطن و ديارشان ديگر ايران نيست و دغدغه خاصي براي کشور ايل وتبارشان ندارند. فقط در ايران زاده شدن که به معني ايراني بودن نيست! اين موضوع هم چيز غير قابل باور و خيلي عجيبي هم نيست.
البته همين افرادي که روزگاري دور يک منشور جمع شده بودند و حالا عليه يکديگر حرف مي زنند پاس يکديگر را وا مي کنند و يکي ديگر را وطن فروش مي نامند که زير پرچم تجزيه طلبي ايستاده و از آن حمايت کرده و ديگري مي گويد دستاورد سفر طرف مقابل به اسرائيل حمايت ?? نماينده رژيم اشغالگر قدس از تجزيه ايران و تشکيل کشور خيالي به نام «آذربايجان جنوبي» بوده است.
حتي سلبريتي که حامي اين اپوزيسيون است و با آنها همراه شده حرف هاي ضد ايراني که هيچ «ضدخاورميانهاي» مي زند و اينگونه اعتقادش را بيان مي کند که «وقتي در خاورميانه به دنيا آمده ايد انگار در کثافت متولد شده ايد. هر جا برويد ريشههايتان به آن منطقه شيطاني برميگردد.» و همين افراد هستند که مي گويند شما به اين کاري نداشته باشيد چه کسي براي حکومت کردن مي آيد و تنها به فکر براندازي باشيد!
جنبشي که يکباره فردي ناشناخته به نام «نازنين بنيادي» را به عنوان زن تراز معروف مي کند که عقبه و تجربه آن حضور در کنار يک بازيگر مطرح باليوودي است و اگر امروز به عنوان بازيگر در سريال حلقه بکار گرفته مي شود به سبب همان است که قبلا رفيقه انتخاب شده تام کروز بوده است. جالب است که اولين فردي که اپوزيسيون بر سر او بعد از فروپاشي منشور همبستگي مي ريزد و آنرا به باد فحش و ناسزا مي گيرد، همين خانم است.
يا به اصطلاح شاهزادهاي که به هر سوراخي سرک مي کشد و به ديوار ندبه هم دخيل ميبندد تا شايد فرجي شود اما دست آخر وي را در صندلي هاي عقب يک همايش کذايي مي نشانند تا نشان دهند که واقعا جايگاهش کجاست.
همچنين اين جماعت شامل افرادي مي شود که ديگر به کمپين هاي ايراني به عنوان يک پروژه مالي که سرمايه گذاري خاصي جز تهييج چند جوان و نوجوان در فضاي مجازي نمي خواهد نگاه مي کنند و هر نارضايتي که رخ مي دهد را جزو کارهايشان فاکتور مي کنند و از کشورهاي غربي بودجه کلان مي گيرند.
حساب منافقين هم جاي خود است که با هيچ آبي تطهير نمي شوند حتي اگر سرکرده يکي از همين منشور
سرفصل همه اين اقدامات يک موضوع مهم و محوري است که مردم به خوبي تشخيص داده اند که هيچ کدام از اين افراد با همه نعرهز نيها و شعارهاي رنگ و بارنگي که خود را به کوروش و داريوش وصل مي کنند و گردنبند و نشان فروهر به خويش مي آويزند و خود را ايراني و وطن پرست مي نامند، دغدغه ايران و ايراني را ندارند و در ينگه دنيا زندگي خود را دارند و مانند کارمندها هر روز پاي تلويزيون مي آيند تا پولي نصيب خود کنند و زندگي مرفهي را در آمريکا و اروپا بگذرانند.
انتهاي پيام/*

بازگشت به ابتدای صفحه