یادداشت /
زهرا دلاوری پاریزی
نگاهی متفاوت به تهدیدها و فرصت های جنگ/ امیدواری در زمان جنگ ، فرصتی برای گزینش ر راهبرد درست
امیدواری نیز در زمان جنگ، به منزلهی فرصتی برای گزینش راهبرد درست، به افراد اجازه میدهد تا با وجود تمام ناکامیها و مشکلات، به آیندهای بهتر فکر کنند. افراد امیدوار به دنبال راهحلها و فرصتهایی هستند که قادر به تغییر وضعیت کنونی خود باشند. امیدواری میتواند به عنوان یک داروی قوی در برابر یأس و ناامیدی عمل کند و موجب تقویت روحیه جمعی افراد در زمان جنگ شود.
1404/04/08 - 18:52
تاریخ و ساعت خبر:
268360
کد خبر:
به گزارش خبرگزاری زنان ایران - قم - شاید زیباترین روایت جنگ، در این آیه مستتر باشد که ظاهرا با مفهوم جنگ بیارتباط، اما حقیقتا عین ربط است: « ان مع العسر یسرا». جنگ در واقعیت تهدید است و به عنوان یکی از مصیبتهای بزرگ انسانی، نه تنها بر زندگی افراد تأثیر میگذارد بلکه بر روح و روان جامعهها نیز سایه میافکند. در زمان جنگ، انسانها برای بقا و حفظ هویت خود با دشواریها و چالشهای فراوانی روبرو میشوند. در این میان، مقاومت، استقامت و امیدواری، به عنوان عناصر کلیدی، نقش حیاتی را در عبور از بحرانها و بلایای جنگی ایفا میکنند.
مقاومت، ایستادگی و عدم تسلیم در برابر شرایط سخت و دشوار است که به انسانها امکان میدهد در برابر فشارها و تهدیدات، صبر و استقامت نشان دهند. استقامت مربوط به توانمندی در حفظ روحیه و ادامه تلاشها در مواجهه با چالشهاست. این دو مفهوم در کنار هم، میتواند به فرد و جامعه کمک کند که به رغم تمام سختیها، به زندگی ادامه دهند و از هویت و آرمانهای خود دفاع کنند.
امیدواری نیز در زمان جنگ، به منزلهی فرصتی برای گزینش راهبرد درست، به افراد اجازه میدهد تا با وجود تمام ناکامیها و مشکلات، به آیندهای بهتر فکر کنند. افراد امیدوار به دنبال راهحلها و فرصتهایی هستند که قادر به تغییر وضعیت کنونی خود باشند. امیدواری میتواند به عنوان یک داروی قوی در برابر یأس و ناامیدی عمل کند و موجب تقویت روحیه جمعی افراد در زمان جنگ شود.
تاریخ مملو از نمونههایی است که مقاومت و استقامت در زمان جنگ به پیروزیها و پیادهسازی تغییرات مثبت منجر شده است. مقاومت مردم در برابر اشغالگریها و جنگهای تحمیلی، نشاندهندهی قدرت روحیه و اراده انسانی است. در جنگ جهانی دوم، تشکلهای مقاومت و استقامت مردم در کشورهای مختلف به مثابه نمادهایی از امیدواری و ایستادگی در برابر ظلم و ستم شناخته میشوند که توانستند با همکاری و همبستگی خود، تحولات اساسی در چرخه تاریخ ایجاد کنند. مردم ایران نیز در تاریخ خود نمونههای متعددی از استقامت در برابر تجاوز و اشغالگریهای مختلف را نشان دادهاند؛ نظیر مقاومت در برابر اسکندر مقدونی، در اوایل قرن چهارم پیش از میلاد، اسکندر مقدونی به ایران حمله کرد. علیرغم شکست اولیه ایرانیان، مبارزانی چون داریوش سوم و همچنین قبایل و ملتهای مختلف ایران تلاش کردند تا از سرزمین خود دفاع کنند. تاریخنگاران مانند "کتیوس" و "آریانوس" به تفصیل درباره این جنگها و مقاومت ایرانیان نوشتهاند. همچنین در جنگهای ایران و روم در طی قرون متمادی، ایران و روم (و سپس بیزانس) بسیاری از جنگها و لشکرکشیها را تجربه کردند. یکی از نقاط عطف این مقاومتها، جنگهای شاپور اول (241-272 میلادی) بود که در آن، ایرانیان با موفقیت در برابر رومیان ایستادگی کردند و سرزمینها را بازپس
گرفتند و شرح آن در کتاب "تاریخ ایران باستان" موجود است.
رویداد دیگر در سدههای 13 و 14 میلادی، حمله مغولهاست. در این زمان، بسیاری از ایرانیان به رهبری شخصیتهایی چون جلالالدین خوارزمشاه، در برابر مغولها مقاومت کردند. "تاریخ مغول" و آثار "وصیف"
به توصیف این مقاومتها پرداختهاند. در اوایل قرن نوزدهم نیز، ایران در دو جنگ با روسیه (1812 و 1826) مواجه شد. در این جنگها، ایرانیان با قهرمانی و فداکاری از سرزمین خود دفاع کردند که منابع تاریخی مانند "تاریخ معاصر ایران" و نوشتههای "آقاخان نوری" در این زمینه شاهد بزرگی است.
دست آخر هم مقاومت در برابر رژیم پهلوی، در قرن بیستم، مردم ایران را در برابر حکومت استبدادی شاه و نفوذ غرب، به ویژه آمریکا، به ایستادگی واداشت. این مقاومتها، به انقلاب اسلامی 1979 معروف شد که نماد استقامت مردم ایران در برابر ظلم و اشغالگری فرهنگی و سیاسی است. "تاریخ ایران در دوره معاصر" به تفصیل این شکوه و غیرت را به رشتهی تحریر درآورده است. هرکدام از این موارد نشاندهنده تاریخ غنی و فرهنگ استقامت مردم ایران در برابر تجاوز و اشغالگریهای خارجی است.
در بحبوحهی جنگ، افراد به تنهایی نمیتوانند در برابر شرایط سخت ایستادگی کنند؛ بلکه جوامع نیز نقش مهمی در تقویت مقاومت و استقامت آنان دارند. حمایت اجتماعی، همکاری و همبستگی افراد، میتواند موجب تقویت روحیه جمعی و ایجاد انگیزه برای ادامه مبارزه شود. فرهنگها و سنتهای مختلف محلی و قومی نیز میتوانند به عنوان منابع الهام و امیدواری عمل کنند. نقل داستانهای تاریخی، افسانهها و روایتهای جمعی میتوانند به بازتعریف هویت و تقویت روحیه اجتماعی مردم کمک کنند.
مقاومت، استقامت و امیدواری در زمان جنگ، نه تنها نشانههایی از قدرت روح انسانی هستند، بلکه به عنوان ابزارهایی برای بقا و پیشرفت در برابر چالشهای بزرگ زندگی عمل میکنند. تجربه تاریخی نشان داده است که با وجود سختیها و مصائب، اگر افراد و جوامع با هم و با آرمانهای مشترک ایستادگی کنند، میتوانند از تلخی جنگ به شیرینی پیروزی و امیدواری دست یابند.
نکته مهم دیگر در این بین، نقش رهبران در پایداری و مقاومت مردم در زمان جنگ بسیار حیاتی و محوری است. رهبران، از مقامهای دولتی و نظامی تا شخصیتهای اجتماعی و فرهنگی، میتوانند نقشهای گوناگونی در تحکیم روحیه مردم و ایجاد همبستگی ملی ایفا کنند؛ رهبران با اتخاذ تصمیمهای راهبردی و سیاسی، میتوانند تأثیر زیادی بر روی وضعیت جنگ و روحیه مردم بگذارند. تصمیماتی که به موقع و در راستای منافع ملی باشد، میتواند اعتماد مردم را جلب کند و آنها را به ادامه جنگ ترغیب نماید. همچنین از طریق بیانات و سخنرانیها، مردم را تشویق به ادامه مقاومت کنند. انگیزش از طریق پیامهای امیدبخش و تأکید بر پیروزی و پیشرفتهای موجود میتواند به تقویت روحیه جمعی منجر شود.
ایجاد فضای همبستگی و تعامل بین اقشار مختلف جامعه نیز عاملی است که رهبران میتوانند آن، وحدت و یکپارچگی را افزایش دهند. بسیار ضروری است تا اقشار مختلف مردم با وجود تفاوتهای سیاسی و
اجتماعی، در جهت یک هدف مشترک حرکت کنند.
رهبران باید با استفاده از رسانهها و شبکههای اجتماعی، پیامهای خود را به عموم مردم برسانند و اطلاعات
صحیح و شفاف را در اختیار آنها قرار دهند. ارتباط دوسویه با رسانهها به کاهش شایعات و افزایش آگاهی عمومی کمک میکند.
در کنار رهبر، دولت وظیفه دارد تا امنیت جامعه را تأمین کرده و در زمینه تأمین منابع اساسی، مواد غذایی و پزشکی اقدامات لازم را انجام دهد. دولت باید از وقوع بحرانهای اقتصادی جلوگیری کند و برنامههایی برای کاهش تأثیرات جنگ بر زندگی روزمره مردم تدوین کند و به خانوادههای سربازان و افراد آسیبدیده از جنگ را کمک و پشتیبانی کند.
هماهنگی بین دیپلماسی و میدان جنگ، از ضروریات و ملزومات جنگ است. نیروهای مسلح حداکثر تلاش خود را تا سرحد جان، در جهت حفظ امنیت و تمامیت ارضی کشور انجام میدهند. در کنار این وظیفه باید به قوانین بینالمللی و حقوق بشر احترام بگذارند و از جابجاییهای غیرقانونی و خشونت خودداری کنند و در ارتباط با مردم، در مواقع بحرانی به کمک ملت بیایند.
از طرف دیگر، مردم باید از دولت و نیروهای مسلح خود حمایت کنند و با آنها در برابر دشمن متحد شوند و با برگزاری مراسم و فعالیتهای فرهنگی، روحیه ملی را تقویت کرده و به یکدیگر امید بدهند. مردم به عنوان بخشی از جامعه، در برابر اشغال و تجاوز به سرزمین خود مقاومت میکنند. این مقاومت میتواند به صورت نظامی یا غیرنظامی باشد. در کشورهای مختلف، مردم با ایجاد گروههای مقاومت و با استفاده از تاکتیکهای guerrilla warfare (جنگ چریکی)، به مقابله با دشمنان خود میپردازند. در زمان جنگ، حمایت اجتماعی از جانب افراد و جامعه میتواند به استقامت و امیدواری مردم کمک کند. افراد با همبستگی یکدیگر، روحیه قومی و ملی را تقویت کرده و به هم کمک میکنند تا از عواطف و احساسات منفی دور بمانند. همکاری در امور انسانی، کمک به نیازمندان و ایجاد شبکههای اجتماعی از دیگر مثالهایی است که نقش مردم را در زمان جنگ نشان میدهد.
مردم با مشارکت در تصمیمگیریهای سیاسی و اجتماعی میتوانند بر روند جنگ تأثیرگذار باشند. نظرات، خواستهها و اعتراضات عمومی میتواند سیاستهای جنگی دولتها را تحت تأثیر قرار دهد. به عنوان مثال، اعتراضات ضد جنگ در ایالات متحده در دوران جنگ ویتنام نمونهای از این تأثیر است. مردم نقش مهمی در تأمین نیازهای نظامیان دارند. در بسیاری از جنگها، افراد با ایجاد کارخانجات، تأمین منابع غذایی و ارائه خدمات به نیروهای نظامی، کمک شایانی به پشت جبهه جنگ میکنند. همچنین، داوطلبان و نیروهای غیرنظامی نیز در زمینههای مختلف از جمله پزشکی، مهندسی و تأمین لجستیک خدمات خود را ارائه میدهند. در زمان جنگ، حفظ فرهنگ و هویت ملی اهمیت زیادی پیدا میکند. مردم با حفظ آداب و رسوم، هنر و زبان، نه تنها هویت خود را زنده نگه میدارند، بلکه در تقویت روحیه جمعی و امیدواری نسبت
به آینده نیز نقش دارند. موسیقی، ادبیات و هنر در چنین شرایطی میتواند نقش موثری در ابراز احساسات و نقاط ضعف و قوت جامعه ایفا کند. نقش مردم در زمان جنگ نه تنها در میدان نبرد، بلکه در تمامی ابعاد اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی یک جامعه، تعیینکننده است. این نقش میتواند به عنوان عاملی برای ایجاد تغییرات مثبت و دستیابی به پیروزیهای بزرگ تلقی شود. تکیه بر همبستگی، امیدواری و روحیه مقاومت، اساس پیشرفت و موفقیت یک ملت در زمان بحران را تشکیل میدهد.
پس از پایان جنگ، همکاری و تعامل مؤثر بین رهبران، دولت، نیروهای مسلح و مردم به عنوان اجزای یک جامعه، میتواند پایداری و استقامت را در برابر چالشهای جنگی تقویت کند. هر یک از این اجزا علاوه بر حفظ هوشیاری نسبت به تحرکات دشمن، مسئولیتها و وظایف مشخصی دارند که باید به صورت مشترک و در راستای منافع ملی انجام دهند تا بتوانند از بحرانهای جنگ بهسلامت عبور کنند و به بازسازی و پیشرفت جامعه بپردازند
.نقش مردم پس از جنگ، اهمیت بسیاری دارد. بازسازی جامعه، بازگشت به زندگی عادی و بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی نیازمند مشارکت فعال مردم است و همهی افراد باید در بازسازی زیرساختها و تقویت
روحیه جمعی نقش فعالی ایفا کنند.
منابع تاریخی:
"War and Peace" نوشته لئو تولستوی: این رمان کلاسیک به بررسی اثرات جنگ بر افراد و جامعه میپردازد و تمایزات بین مقاومت و تسلیم را به خوبی نشان میدهد.
"The Diary of a Young Girl" نوشته آن فرانک: این کتاب میتواند الهامبخش باشد برای درک روحیه و امیدواری در شرایط جنگ و نابرابری.
"The Psychology of Hope: You Can Get Here from There" نوشته Charles Snyder: این کتاب به بررسی اهمیت امیدواری و تأثیر آن بر زندگی و رفتار انسانها میپردازد.
"Resilience: The Science of Mastering Life's Greatest Challenges" نوشته Alissa Sklar و Steven M. Southwick: این کتاب به روانشناسی استقامت و چگونگی مقابله با بحرانهای زندگی میپردازد.
انتهای پیام/*

بازگشت به ابتدای صفحه