نگاه سیاست زده به حجاب،روایت تراژدی به قدمت 200 سال

اما قدمت تاريخي و نگاه مذهبي به مسئله"حجاب" زنان، مخصوص به تاريخ اسلام نيست، بلکه ما قوانين مربوط به حجاب را در اديان ديگر به ويژه تمام اديان آسماني مي بينيم. به طوري که در آيين يهود، مسيحيت و حتي زرتشت، « عفاف و حجاب» همواره مورد تأکيد خداوند قرار داشته است به طوري که در دين يهود، مسئله حجاب سخت تر از حجابي است که اسلام مي گويد، اگر چه امروزه به آن پايبند نيستند.
نگاه سیاست زده به حجاب،روایت تراژدی به قدمت 200 سال
1401/10/26 - 10:24
تاریخ و ساعت خبر:
145837
کد خبر:
به گزارش خبرگزاری زنان ایران - حجاب، مقوله اي فرهنگي است که متأسفانه از دو سده گذشته با نگاه هايي که مي توان به آن "سياست زدگي فرهنگي" اطلاق کرد، مورد بي مهري بيگانه و خودي قرار گرفته است.
* مستوره بودن در حجاب، رد پرده نشيني زن
حجاب لغتي عربي است و زبانشناسان براي آن دو معناي لغوي مطرح کرده اند؛
يکي در مفهوم مانع و حايل ميان دو چيز است، خواه آن دو چيز از امور مادي و اشياء محسوس باشد يا از امور معنوي و غير محسوس، و ديگري در معناي ستر و پوشش است. وقتي حجاب را در معناي اصطلاحي و در قالب پوشش زن، معنا مي بخشيم در واقع منظور ما، پوشش تمام زن به وسيله چادر و نقاب است و علت شايع شدن اين اصطلاح به آن سبب است که پرده، سبب پوشيدن هر چيز است که پشت آن قرار گيرد و زيبايي هاي زن هم به وسيله نقاب و چادر مستور و پشت آن واقع
مي شود. مي توان گفت اين تعريف رد ادعاي کساني است که "حجاب" و زن "محجبه " را زني هميشه پشت پرده و در خانه محبوس و زنداني تعريف کرده اند.
* حجاب؛ تاريخي به قدمت وحدانيت
اما قدمت تاريخي و نگاه مذهبي به مسئله"حجاب" زنان، مخصوص به تاريخ اسلام نيست، بلکه ما قوانين مربوط به حجاب را در اديان ديگر به ويژه تمام اديان آسماني مي بينيم. به طوري که در آيين يهود، مسيحيت و حتي زرتشت، « عفاف و حجاب» همواره مورد تأکيد خداوند قرار داشته است به طوري که در دين يهود، مسئله حجاب سخت تر از حجابي است که اسلام مي گويد، اگر چه امروزه به آن پايبند نيستند.
در دين اسلام به عنوان کامل ترين دين بشريت، حجاب نه حق زن و نه حق مرد است که بتواند از آن بگذرد بلکه به عنوان "حق الله " مطرح شده است. آن جا که قرآن کريم مي‏فرمايد: «هر گروهي، اگر راضي هم باشند، شما حد الهي را در برابر آلودگي اجرا کنيد»، معلوم مي‏شود عصمت زن، حق ‏الله است و به هيچ کسي ارتباط ندارد.
امروزه بحث "آزادي" در دنياي بردگي نوين در ميان مردم دنيا، بحثي داغ است و بسياري از قوانين بر پايه همين کلمه از سوي سياستمداران غربي وضع مي شود. از اين رو "آزادي" تبديل به کلمه اي شده که رنگ و بوي سياست زدگي، منفعت طلبي و استعمار نوين براي زن در آن به وضوح ديده مي شود؛ به طوري که در بخش بزرگي از اين نگاه، "آزادي" در معناي بي پوششي و لاقيدي و لامذهبي مطرح شده است.
اين درحالي است که قرآن کريم در تقابل با اين معنابخشي کاذب غرب به مسئله "آزادي"، "حجاب" را در معناي "آزادگي و حريت" براي زنان مطرح کرده است. آنجا که درسوره احزاب مي فرمايد: «اي پيامبر! به همسران و دختران خويش و بانوان با ايمان بگو که روپوش خود را برگيرند تا به عفاف و حريت شناخته شوند و مورد آزار و تعرض هوسرانان قرار نگيرند و خداوند، آمرزنده و مهربان است.»
در واقع حجاب کامل اسلامي، پوشش مناسب براي زنان است تا قسمت هايي
را که تحريک کننده غرايز مردانه است بپوشانند و اين کار به دليل ارزش و احترام زن‌هاست، تا اين که به عفاف شناخته شوند و مورد آزار و اذيت افراد شرور قرار نگيرند.
* سياست زدگي فرهنگي در مسئله حجاب
اما همين مؤلفه فرهنگي، ارزشي و معنوي جامعه اسلامي به ويژه زن مسلمان که زبان مشترک دنياي زن مسلمان براي حضور عفيف و کارآمد در جامعه است، در دو سده اخير رنگ و بوي سياست زدگي به خود گرفته است. که اين نگاه سياست زده به فرهنگ گاه از سوي خودي و گاه از سوي بيگانه صورت مي گيرد.
نخستين برخورد نوگرايان ايراني با آداب و رسوم غربي در کنار استفاده از صنعت و تکنولوژي پيشرفته غرب در ايران معاصر از دوران فتحعلي شاه قاجار آغاز شد. آمد و رفت هاي هيئت هاي غربي به ايران و اعزام هيئت جوانان ايراني براي تحصيل به خارج باعث شد آنان ضمن فراگرفتن علوم و تکنولوژي، تحت تأثير آداب و رسوم غربي قرار گرفته و پس از باز گشت، مروج آن شوند. به دنبال تأسيس اولين سيستم آموزشي به سبک غربي در کشور يعني دارالفنون، راه اين نفوذ بازتر و با مرگ امير کبير
تأثيرگذاري آن بيشتر شد، به طوري که دارالفنون به اولين مرجع رسمي جهت ورود سيستم آموزشي غرب که فرهنگ خاص خود را به دنبال دارد، مبدل شد.
با آغاز نهضت مشروطيت، از آنجا که اکثر نظريه‎پردازان آن عمدتاً غربزده و غربگرا بودند، در پيشبرد اين جريان تلاش بيشتري صورت پذيرفت. يکي از اين نظريه‎پردازان مؤثر ميرزا ملکم‎خان است که به فراست دريافت در بادي امر، تغيير ايران به صورت اروپا کوشش بي‎فايده‎اي است. از اين رو فکر تجددطلبي را در «لفافه دين» عرضه داشت.
در تفکر " آخوند زاده" يکي از شاخص هاي اعتقادي و سنتي جامعه ايراني که بايد مورد تهاجم قرار مي گرفت حجاب زنان بود و از آن به عنوان پروتستانتيزم در مذهب ياد مي‎کرد و الگوي قابل پذيرش براي زن ايراني را زن غربي مي‎دانست .
"ميرزا آقاخان کرماني" هم راه رهايي زن ايراني را کنار گذاشتن حجاب مي‎دانست، با اين تفاوت که الگوي قابل پذيرش براي زن ايراني همان زنان دوران هخامنشي و ساساني‎اند که «در ايران باستان زنان با مردان شريک زندگاني بودند و با هم مراوده داشتند.» درج افکار اين نوگرايان در جريان مشروطيت راه را براي ابراز وجود زنان باز کرد. به طوري که زمينه را براي اقدامات عملي در اين راستا و در دوره بعد فراهم آورد.
به طور کلي در ايران نخستين نشانه‌هاي کشف حجاب از دربار ناصرالدين شاه قاجار و با مسافرت هاي او به اروپا و مشاهدات وي از وضعيت پوشش زنان اروپايي آغاز شد. به تدريج موضوع کشف حجاب در قالب تجددخواهي به محافل روشنفکري و اشعار شعرا نفوذ کرد و در مطبوعات منعکس شد.
در اين دوران مسئله بي حجابي و بد پوششي به صورت يک دمل بر رخسار حکومت ها نمايان بود و ر ضا خان اولين کسي بود که بر اين دمل نيشتر زد و بر چهره و رخسار حجاب زن ايراني مسلمان پنجه کشيد و آن هم تصويب قانون متحدالشکل شدن لباس ها و سپس 17 دي ماه سال 1314 سالروز منع حجاب از طرف اوست که در جشن اعطاي گواهينامه فارغ‌ التحصيلان دانشسراي عالي ملکه ايران و دختر بزرگش بدون حجاب و لباس‌هاي اروپايي به تن کرده حاضر شدند.
با نگاهي هر چند مختصر مي توان دريافت که از ابتداي امر ضديت و دست گذاشتن بر مسئله حجاب زن مسلمان در ايران توسط روشنفکران و حاکمان امر رويکردي سياسي و در راستاي تقليد و غرب گرايي و تبديل جامعه اسلامي به جامعه بي هويت و مستعمره غرب بوده است تا جايي که رضا خان به عنوان آخرين حلقه اين حرکت ريشه‌دار بودن تفکر ديني و مباني ارزشي حاکم بر جامعه ايراني را مانعي جدي بر سر راه فرآيند مدرن‌سازي مي‌پنداشت.
اما متأسفانه در فازي بسيار ضعيف تر شاهد مسئله سياست زدگي فرهنگي در جامعه خود نيز هستيم. از آنجايي که به نظر مي رسد در برخي از نگاه ها
توجه و دقت عمل در اجراي قوانين مربوط به "حجاب و عفاف" مؤلفه ميزان مقبوليت يک دولت يا يک فرد در بين مردم به ويژه جوانان شده يا کم رنگ کردن آن و بي توجهي به آن در معناي " توجه و احترام به حقوق و آزادي"!‌ تعريف شده است. اين در حالي است که خود باختگي و سياست کاري فرهنگي در شأن مسئولين نظام جمهوري اسلامي نيست.
* دشمني غرب با حجاب، شناخت يکي از مؤلفه هاي قدرت نرم
اما از منظر نگاه سياست زده غربي و استعمار به "حجاب" مي توان گفت: بعد از پيروزي انقلاب اسلامي عملا هويت نوين فرهنگي و ديني وارد معادلات بين المللي شد و اين موضوع ، تمام تلاش و معادلاتي را که جهان غرب طي 300 سال و بلوک شرق در 70 سال براي دين زدايي بر جهان مستولي کرده بودند بر هم زد.
از آنجايي که حجاب به عنوان يکي از مؤلفه هاي "قدرت نرم" جامعه اسلامي به وجود آورنده عفاف، امنيت و آرامش و معنويت در جامعه است و همين مؤلفه در کنار ساير ارزش هاي معنوي و اخلاقي تمدني را تشکيل مي دهد
که درست رو در روي تمدن غرب، يعني تمدني که به صورت يک مهاجم قصد براندازي تمام هويت و داراي هاي معنوي کشورها به ويژه کشورهاي مسلمان را براي سلطه همه جانبه به آنها دارد، قرار گرفته، به مبارزه با آن پرداختند.
بعد از دفاع مقدس، گروهي از کارشناسان فرانسوي براي تحقيق روي دلايل اصلي رشادت هاي جوانان ايران در جبهه ها وارد ايران شدند، آنها در تحقيقات خود به يک سري نکات تربيتي رسيدند و آن هم وجود مادراني بود که با ايمان، تقوا و ‌عفاف به تربيت فرزندانشان مي پرداختند و همين تربيت برکات زيادي براي جامعه اسلامي داشت. در واقع آنها متوجه شدند در رشادت رزمندگان اسلام ، نقش اولش بر عهده شيرزناني که پشت آنها بودند.
اکنون اگر شاهد هستيم که برخي افراد عليه جهان اسلام و به ويژه در زمينه زنان مسلمان و عليه "حجاب و عفاف" آنها صحبت مي کنند برخاسته از فکر يک نفر نيست بلکه تئوريزه شده و هدفمند است! چرا که ساموئل هانتينگتون مي گويد: «خطوط گسل بين تمدن ها، مرزهاي درگيري آينده را نشان مي دهد.» هانتينگتون معتقد بود تمدن اسلامي، غربي، بودايي و تمدن روم باستان مرزهاي آينده را شکل مي دهند و تمدن اسلامي بزرگترين تهديد براي تمدن غرب است.
آنها در مسير مبارزه با اسلام از بين چهار قدرت پيش رو: قدرت سخت ( مسلحانه)، قدرت نرم (عمليات روان)،
قدرت هوشمند ( تلفيقي از قدرت نرم و قدرت سخت)، قدرت هنرمندانه ( قدرتي آکادميک که از طريق عمليات رواني و رسانه ها زمينه را براي پذيرش برخي از موضوعات فراهم کند)، از قدرت هنرمندانه متزورانه بيشترين استفاده ها را مي برند و آن بهره برداري از رسانه ها و ابررسانه هايي
چون ماهواره و برنامه هاي ماهواره اي است و در اين ميان تير اهداف آنها قوي ترين مؤلفه قدرت نرم جامعه اسلامي يعني "عفاف و حجاب زن مسلمان" و "غيرت مرد مسلمان" را هدف قرار داده است. اين هدف گذاري به صورتي است که ابتدا فرد، بعد خانواده و سپس اجتماع را در برگرفته و تا جايي پيش مي رود که از يک ملت مستقل با تمدن و فرهنگ غني، ملتي ضعيف، بي هويت و در عين حال مصرف گرا و وابسته بسازد.
محورهاي ارائه شده در سريال هاي ماهواره اي که در مقابل ارزش ها، قوانين و فرهنگ ملي و عرق مذهبي زن و خانواده مسلمان قرار دارد، عبارتند از؛ سقط جنين، رابطه نامشروع، دوستي پيش از ازدواج، تجاوز، خيانت به همسر، نوزاد نامشروع و... که فيلم ها ساخته شده کشورهايي چون آمريکا، کره، کلمبيا و مکزيک هستند و در آنها موضوعاتي چون فمينيسم، ليبراليسم، اومانيسم (انسان محوري)، سکولاريسم (جدايي دين از سياست) همجنس گرايي و لائيسم به عنوان تفکر امروز غرب منتشر مي شود.
* غفلت از اهميت مسئله حجاب يا سياست زدگي فرهنگي!
به طور کلي حدود 26 دستگاه در ارتباط با مقوله حجاب و عفاف موظف به اقدام و پيگيري مصوبات شوراي عالي انقلاب فرهنگي هستند اما متأسفانه توفيقي در اجراي قانون حجاب و عفاف نداشته ايم. در دولت يازدهم در حالي که رئيس جمهور در يکي از جلسات هيئت دولت بر موضوع عفاف و حجاب و لزوم رعايت آن تأکيد کرده و کميسيون فرهنگي را به عنوان مسئول بررسي وضعيت عفاف و حجاب معرفي و از نيروي انتظامي خواست در برخورد با اين موضوع اجراي قانون را با رويکرد اخلاقي و با رعايت کرامت انساني و به دور از هر گونه افراط و تفريط پيگيري کند شرايط در نهايت به گونه اي ديگر رقم خورد.
پس از ارائه لايحه بودجه 93 از سوي دولت به مجلس، جمشيد جعفرپور عضو کميسيون فرهنگي مجلس شوراي اسلامي در باره بودجه اختصاص داده شده به "عفاف و حجاب" گفت: متأسفانه شاهد هستيم که عفاف و حجاب در بودجه ارائه شده از سوي دولت يازدهم مغفول مانده است!
همين طور در اين راستا نقش وزارت علوم و دانشگاه ها به عنوان يکي از دستگاه هاي مرتبط حائز اهميت است. اما موضوع قابل تامل اين است که دانشگاه به عنوان يک مرکز علمي و تخصصي که بايد فرهنگ‌سازترين بخش جامعه باشد، اکنون خود درگير همين ناهنجاري شده و اين مسئله تا جايي پيش رفته که هر ساله گلايه ها و شکايات دانشجويان ارزشي را نسبت به بي توجهي مسئولان در خصوص آن مي شنويم.
در آموزش و پرورش مخصوصا در مهدکودک ها به عنوان اولين مرکز آموزشي کودکان براي آموزش تئوري و عملي ارزش ها و مباني ديني، رقص و موسيقي آموزش داده مي شود.
در صدا و سيما نيز که بزرگترين سيستم فرهنگ سازي کشور است نمايش چادر به عنوان حجاب برتر، دلچسب نبوده و هنوز شاهد بي توجهي به اين مقوله هستيم. در اين زمينه هم نمي توان بيشتر انتظار داشت چرا که فيلمسازان و نويسندگان ما نه تنها اندازه توان و نه تنها اندازه وظيفه خود مسئوليت شان را در قبال فرهنگ ملي و اسلامي انجام نداده اند بلکه در کنار اين درياي بزرگ و غني نشسته و لب تشنه هستند و بدتر آنکه کپي کاري هاي هاليوودي در کشور، ضعف بزرگتري را به وجود آورده است. پس مي توان گفت با اين شرايط کمک به اجراي قانون عفاف و حجاب از ضروريات جامعه است.

بازگشت به ابتدای صفحه بازگشت به ابتدای صفحه
برچسب ها:
حجاب و عفاف، نگاه سیاسی به حجاب،
ارسال نظر
مخاطبان گرامی، برای انتشار نظرتان لطفا نکات زیر را رعایت فرمایید:
1- نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
2- نظرات حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های اسلامی منتشر نمی‌شود.
3- نظرات بعد از بررسی و کنترل عدم مغایرت با موارد ذکر شده تایید و منتشر خواهد شد.
نام:
ایمیل:
* نظر:
حجاب و عفاف
V
آرشیو