خبرگزاری زنان ایران

به گزارش خبرگزاری زنان ایران - از گلستان، اکنون بیش از چهل سال از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران می‌گذرد و مشاهده می‌کنیم این انقلاب چطور خاری بر چشم دشمنان و جبهه استکبار شده است به گونه‌ای که خواب راحت را بر دشمنان حرام کرده است.
نقش و جایگاه زنان در پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران بر همه مبرهن است زنان همگام با مردان در راهپیمایی‌ها شرکت کردند و همچون مردان مقابل ظلم‌های رژیم منحوس پهلوی ایستادند تا جایی که این انقلاب به رهبری امام خمینی(ره) به پیروزی رسید و اکنون پرچم این انقلاب به دست نائب امام زمان(عج) آیت الله العظمی سیدعلی خامنه‌ای «مدظله‌العالی» است.
در راستای «نقش زنان در انقلابر گفت و گویی صمیمی با خواهر شهید موسی سپهری صورت گرفت که در ادامه با هم می‌خوانیم.
رقیه سپهری متولد 1334 و دارای 5 فرزند که یکی از فرزندانش فوت شده است.
رقیه سپهری بانویی که فعالیت‌های موثری برای پیروزی انقلاب اسلامی برداشته است در گفت‌وگو با خبرنگار طنین یاس گفت: من در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمدم 6 خواهر و سه برادر بودیم که از بین ما بردارم موسی به شهادت رسید.
وی افزود: پدرم از دوران شاه برایمان خیلی صحبت می‌کرد و می‌گفت در آن زمان حتی اجازه برپایی مراسم روضه خوانی برای امام حسین(ع) را نداشتیم و آنها مجبور بودند برای عزاداری و سینه‌زنی به طور مخفیانه در زمین های کشاورزی شان اشک بریزند و برای امام حسین(ع) عزاداری کنند.
رقیه سپهری از خاطرات دوران رژیم پهلوی می‌گوید:آن زمان شعری برای سرود در مدرسه آماده کرده بودم و قرار بود یک سرهنگی به مدرسه ما بیاید وقتی آن سرهنگ وارد مدرسه ما شد برگه سرود را از من گرفتند و به دخترخاله ام دادند و گفتند چون حجاب داری و روسری پوشیدی نباید در گروه سرود حضور داشته باشی.
دلم بسیار شکست و از طرفی با خودم گفتم برای خواندن یک سرود حاضر نیستم حجاب خودم را کنار بگذارم.
وی تصریح کرد: بعد از مدتی با پسردایی ام نامزد کردم یادم می‌آید آن زمان پدرم و دایی ام کتاب‌های امام خمینی(ره) را داخل پلاستیک گذاشته و در خاک مدفون کردند تا به دست ماموران شاه نیفتد.
بعد از عروسی همسرم باید به سربازی می‌رفت و د دوران سربازی به همسرم پیشنهاد دادند که عضو ساواک شود و او قبول نکرد بدون اطلاع دادن به ما همسرم را به مدت سه ماه در زندان اوین تهران بردند.
آن زمان نه تلفنی وجود داشت نه می‌توانستیم به راحتی از حال آنها باخبر شویم بالاخره پس از تلاش‌های زیاد دایی ام همسرم از زندان آزاد شد بعد از آزادی همسرم انقلاب شکل گرفت.
وقتی انقلاب شد فعالیت ما آغاز شد آن زمان در خیابان گرگان جدید زندگی می کردیم روی در و دیوار کوچه ها شعارهای «الله اکبر خمینی رهبر»، «درود بر خمینی» و «مرگ بر شاه» می نوشتیم.
خواهر شهید ادامه داد: وقتی در خانه بودم افرادی که شعار می‌دادند و از دست ماموران فرار می‌کردند و من درب خانه را به روی آنها باز می کردم تا به دست ماموران ساواک نیفتند.
آن زمان، دوران بسیار سختی را سپری می‌کردیم یادم هست وقتی برای تهیه نان به نانوایی محله رفته بودم ناگهان یک مامور ساواک دنبالم دوید و من هم دوان دوان به سمت خیابان رفتم که در وسط راه زمین افتادم و جمعیتی به دور من جمع شدند و به ناچار مامور ساواک وقتی جمعیت را دید محل را ترک کرد.
وی افزگد: زمان انقلاب من 23 سال داشتم و بزرگترین آرزوی من پیروزی انقلاب اسلامی بود پدر و مادرم همیشه از خدا همین را می‌خواستند آنها بسیار عاشق امام خمینی(ره) بودند.
رقیه سپهری از نحوه شهادت برادرش در گفت وگو با خبرنگار طنین یاس گفت: برادرم موسی در زمان جنگ به شهادت رسید بسیار اهل نماز و رفتن به پایگاه بسیج بود وقتی انقلاب شد درسش را رها کرد و تمام وقتش را در پایگاه سپری کرد سپس راهی جبهه ها شد و در نهایت به شهادت رسید.
در قسمتی از وصیت نامه شهید موسی سپهری آمده است: همانا زندگی عقیده و جهاد است آری اینک وقت جهاد است در بحران حوادث قد علم کردن و از عشق سوختن و به سوی حق پر کشیدن و اسلام را زنده کردن و اوج گرفتن، روز شهادت است.
روز تابع بودن از ولی فقیه یعنی امام خمینی(ره) بت شکن پرچم دار اسلام است.
من هم همین راه را انتخاب کردم راه عدالت و انسانیت، راه اسلام است اکنون که در حال نوشتن این وصیت نامه هستم چیزی جز فدا کردن جانم در راه اسلام ندارم لذا آنقدر در این دریا شنا می‌کنم تا به ساحل آزادی برسم.
پدر و مادر عزیزم شما منتظر آمدن من نباشید چون من منتظر شهادت بودم و به آن رسیدم و در بهشت منتظر شما هستم.
به گزارش طنین یاس، شهدا گام بزرگ و موثری در پیروزی انقلاب اسلامی ایران برداشتند ما نباید بگذاریم خون این عزیزان پایمال شود باید راهشان را ادامه دهیم و نگذاریم این انقلاب به دست نااهلان بیفتد.
گزارش از سمیرا رجبی
انتهای پیام/*