مادر، واژهای به وسعت تمام هستی است
ماه خاتون مسلمی پور، مادری است که عاشقانه پای فرزندان معلولش نشست و از آنها با تمام وجود پرستاری کرد به گونهای که گرمای دستانش از هر قرص آرامش بخشی، قدرت و اثر بیشتری دارد.
به گزارش خبرگزاری زنان ایران - به گزارش خبرگزاری زنان ایران از گلستان، اینبار برای نوشتن گزارش به قلم متوسل میشویم قلمی که خداوند در قرآن کریمش فرموده است «ن والقلم و ما یسطرون» حال ببینیم قلم ما را برای تهیه گزارش به کدام سو رهنمون میکند ماه خاتون مسلمی پور، مادری است که عاشقانه پای فرزندان معلولش نشست و از آنها با تمام وجود پرستاری کرد به گونهای که گرمای دستانش از هر قرص آرامش بخشی، قدرت و اثر بیشتری دارد.
این بانوی گلستانی دارای چهار فرزند «سه پسر و یک دختر» است از بین این چهار فرزند تنها یک فرزندش سالم است در حالی که اشک از چشمان این مادر فداکار سرازیر میشود از سختیهای نگهداری از فرزندان معلولش سخن میگفت اما عشق و محبت مادرانه نسبت به فرزندانش در کلمه کلمه سخنانش موج میزند.
وقتی سراغ پدر خانواده را از او جویا میشویم با بغضی سنگین و صدایی لرزان گفت تازه همسرم بر اثر تصادف فوت شده است تقریبا سه ماه گذشته یک ماشین با همسرم تصادف میکند و بر اثر این تصادف، همسرم به مدت 41 روز در کما به سر برد و اکنون 50 روز است که همسرم در بین ما نیست و کمرم زیر بار این غم بزرگ خم شده است.
مادر با غصه تمام از مرگ همسرش برایمان میگوید و لحظاتی که قرار است بدون داشتن سنگ صبور به تنهایی از سه فرزند معلولش پرستاری کند از طرفی بغض نشسته در گلو و اشکهای بی امان مادر و از طرف دیگر نشستن فرزند ارشد معلول در کنار مادر، ادامه دادن مصاحبه را برایم سخت میکند.
این مادر داغدیده از سختیهای سپری کردن روزهای بدون همسرش در کنار سه فرزند معلول برایم میگوید و در حالی که دستانش را به هم میفشرد ادامه داد: همسرم مرد بسیار خوبی بود من بدون او نمیتوانم طاغت بیاورم همسرم، همدم و مونس تنهایی من بود من با پشتوانه خدا و سپس همسرم بود که توانستم فرزندانم را ترو خشک کنم.
غم و اندوه فضای خانه را سنگینتر میکند از این مادر رنجکشیده خواستیم تا فرزندانش را صدا کند تا گپ و گفتی با انها داشته باشیم از سه فرزند تنها فرزند ارشد خانواده قبول کرد تا همراه مادرش در مصاحبه ما شرکت کند.
اسمش آقا مجتبی بود ظاهرا در سن دو سالگی هنگامی که مادر او را در آغوش گرفته بود و به آن سمت خیابان میرفت با ماشین تصاد میکند و آقا مجتبی از دستان مادر به طرف خیابان پرتاب میشود و بر اثر ضربه سنگینی که به سرش وارد میشود مویرگ سرش آسیب دیده و معلول میشود.
این مادر گلستانی ادامه میدهد: تمام تلاشم را کردم که فرزندم دوباره سلامتیاش را به دست بیاورد برای درمان او را به تهران و مشهد بردیم و دکترها گفتند هزینه عمل بسیار بالاست و تضمین نمیکنیم اگر فرزندتان عمل شود 100 در صد زنده بماند با این حرف پزشکان بسیار هراسان شدم و گفتم با جان و قلبم از فرزندم مراقبت میکنم.
من و همسرم با جان و دل از سه فرزند معلولمان پرستاری کردیم رزندانمان را به مدرسه بردیم و دخترم و سید مصطفی تا مقطع دیپلم درس خواندند و به دلیل شدت معلولیت از ادامه تحصیل بازماندند.
این مادر ادامه داد: ماهیانه مبلغ 500 هزار تومان برای تهیه داروهای هر یک از فرزندانم هزینه میکنم و از مسئولان میخواهم از خانوادههای دارای چند فرزند معلول حمایت کنند.
به گزارش زنان ایران از گلستان، قانون خداوند بر اساس حکمت است قطعا روزهای خوب در راهند یاد ضربالمثلی افتادم که میگوید خدا اگر ببندد دری، ز رحمت گشاید در دیگری؛
مادر فرشتهای است که میوه دلش را ۹ ماه در وجودش و دو سال در دامنش و یک عمر در زندگیاش پرورش میدهد و برای اثبات محبتش، چیز دیگری ندارد بهشت که هیچ؛ همهی آن چه که هست را باید زیر قدمهایش بدانی.
گزارش از سمیرا رجبی
انتهای پیام/*