قهرمانسازی تا قهرمانسوزی؛ تمسخر اسطورههای پوشالی توسط ضدانقلاب
زمانی رسانههای ایرانستیز از چهرههایی مانند توماج صالحی تا نرگس محمدی قهرمان میساختند و دیگران را به حمایت از آنان میکشاندند اما امروز همان قهرمانان خیالی خود را به سخره گرفته و به تمسخر میگیرند. البته این موارد نشان دهنده آن است که همین افراد در سطح سیاسی حتی اپوزیسیون را ناامید کردهاند.
1404/09/15 - 09:57
تاریخ و ساعت خبر:
150335
کد خبر:
به گزارش خبرگزاری زنان ایران - حمزه الیاس زاده - در سالهای اخیر جریان رسانههای ایرانستیز برای پیشبرد اهداف سیاسی خود بارها تلاش کرده است چهرههایی را بهعنوان قهرمان یا صدای ملت معرفی کند؛ چهرههایی که اغلب نه پایگاه اجتماعی واقعی داشتند و نه توانایی هدایت جریان فکری مشخصی را. این قهرمانسازیها بیشتر محصول ناامیدی این رسانهها از ایجاد جریان واقعی در داخل کشور بود، نه بازتاب واقعیت اجتماعی ایران.
اما امروز همان رسانههایی که روزی با تمام توان روی این افراد سرمایهگذاری میکردند، اکنون آنها را با انواع کنایه و تمسخر به حاشیه راندهاند. تحول از قهرمان سازی به قهرمان سوزی الگوی تکرار شونده رسانههای معاند است.
زمانی رسانههای ایرانستیز از چهرههایی مانند توماج صالحی تا نرگس محمدی قهرمان میساختند و دیگران را به حمایت از آنان میکشاندند اما امروز همان قهرمانان خیالی خود را به سخره گرفته و به تمسخر میگیرند. البته این موارد نشان دهنده آن است که همین افراد در سطح سیاسی حتی اپوزیسیون را ناامید کردهاند.
این افراد در نمایشی که بازی میکردند رسوا شدند و چندین باره در فضای اجتماعی سیاسی طشت رسوایی آنان از بام افتاده است.
نرگس محمدی در حالی که در زندان بود ادعا می کرد پایش مشکل دارد و بارها اعتصاب غذا کرده اما بعد از آزادی چهره فربه و چاق او همه را شوک زده کرد. بعدها از سوی یکی از همراهان وی در زندان فیلم رقص و پایکوبی وی در زندان منتشر شد.
همچنین توماج صالحی نیز درحالی که ادعا میکرد در زندان اعتصاب غذا کرده و بیمار است وقتی از زندان آزاد شد با گرفتن فیگور و ژست بازو نشان داد که اتفاقا در زندان پرورش اندام کار میکرده است و وضعیت بدی نداشته است، همین موارد باعث رسوایی این افراد شد تا جایی که اپوزیسیون نیز آنان را طرد کرد.
جریان ضدایرانی در بزنگاههایی که نیاز به التهابآفرینی دارد، چهرهای را برجسته میکند، از فعالان اقتصادی گرفته تا چهرههای هنری یا اجتماعی و بدون در نظر گرفتن واقعیت میدانی او را به عنوان فعال سیاسی معرفی میکند.
دلایل این رفتار روشن است. نیاز به تولید هیجان رسانهای، خلق روایت قهرمانمحور برای جذب مخاطب و ایجاد احساس همراهی. اما این قهرمانان پوشالی اغلب فاقد عمق شخصیتی و انسجام فکری هستند. در نتیجه، ستاره رسانهای شان خیلی سریع شکل میگیرد و همانقدر سریع فرو میپاشد.
با این حال به محض اینکه کارکرد رسانهای این افراد تمام شود یا نتوانند نقش مورد انتظار را ایفا کنند، همان رسانههایی که روزی آنان را صدای ملت مینامیدند، بهسرعت عقب مینشینند و حتی علیه آنان محتوا تولید میکنند.
این روند نشان دهنده چند واقعیت است. هیچکدام از این چهرهها مشروعیت مردمی نداشتند؛ بنابراین حذفشان هزینهای ندارد و همین رسانههای معاند افراد را ابزار میبینند. درواقع پروژهها کوتاهمدت و مقطعی هستند و با تغییر فضای افکار عمومی قهرمان دیروز تبدیل به سوژه امروز میشود.
همین امروز بسیاری از چهرههایی که رسانههای غربی زمانی برایشان هشتگسازی میکردند از توماج صالحی تا نرگس محمدی اکنون با انتقاد، طنز و حتی تمسخر همان رسانهها روبهرو شدهاند. این خود بهترین سند است که قهرمانسازیهای آنان ساختگی و شکننده بوده است.
چهرههایی که رسانههای معاند میسازند، شبیه بادکنکهایی هستند که با چند تیتر و هشتگ باد میشوند و با یک موج کوچک ترکیده و فراموش میشوند.
رفتار امروز این رسانهها که قهرمانان دیروز خود را به تمسخر میگیرند دقیقا نشان میدهد قهرمان سازی آنان تنها یک ابزار تبلیغاتی بوده و نه یک واقعیت اجتماعی.
در نهایت ملت ایران بهتر از هر رسانهای میداند که قهرمان واقعی، در میدان است و نه در مانیتور استودیوهای لندن و آمریکا.

بازگشت به ابتدای صفحه