از اعتیاد زنان تا نابسامانی خانواده
یکی از مهمترین عوامل ابتلا شدن زنان به اعتیاد، شوهر معتاد داشتن است. آنها برای آنکه در موقع استعمال مواد مخدر مصاحبی داشته باشند و از سرزنش و انتقاد همسر خود بکاهند و در موقع تنگدستی و عدم تمکّن مالی برای تهیه مواد مخدر، او را به کارهای ناپسند و نامشروع نظیر گدایی، فروش مواد مخدر و خودفروشی بکشانند، زن خود را معتاد میکنند و حتی از فرزندان خویش سوء استفاده مینمایند و آنها را به توزیع مواد مخدر وادار میکنند.
1402/04/05 - 09:01
تاریخ و ساعت خبر:
150093
کد خبر:
به گزارش خبرگزاری زنان ایران - خانواده اولین محیطی است که فرزندان را با باورها، ارزشها و هنجارهای جامعه آشنا میکند و به تدریج شخصیت فرزندان را بر اساس این عناصر شکل میدهد. فرزندان با الگوبرداری از والدین، اغلب رفتارهای آنان، حتی رفتارهایی را که والدین توجهی به آن ندارند، نـظـیر شـیـوه و لـهجه صحبت کردن، پرخاشگری، به کار بردن الفاظ ناپسند، فحاشی، کارهای خلاف و ... تقلید میکنند. اعتیاد والدین به سیگار یا مواد مخدر، موجب میشود تا فرزندان، رفتار آسیبزای آنها را الگو قرار داده و معتاد شوند. از سوی دیگر تحمل فرزندان، به جهت زندگی در خانهای که آلوده به مواد مخدر است ، کاهش مییابد و به سوی اعتیاد کشیده میشوند، از طرفی درگیری و نزاع بین والدین در محیط خانواده موجب سلب آرامش و آسایش فرزندان در خانه میشود، لذا آنها ترجیح میدهند که بیشتر اوقات خود را در خارج از منزل سپری نمایند و به جهت کمبود محبت از سوی والدین، جذب محبتهای ظاهری گروه های منحرف شوند و با تحریک آنها برای رهایی از سختیها و مشکلات زندگی، به مصرف مواد مخدر روی آورند. باید گفت اعتیاد به مواد مخدر یکی از معضلات مهم و اصلی جامعه جهانی است. آمار رو به افزایش مصرف مواد مخدر در دنیا به حدی است که می توان گفت هیچ مادهای در روی زمین نیست که به اندازه مواد مخدر این چنین آسان وارد زندگی ملتها شده باشد.همچنین تحقیقات نشان می دهدکه مصـرف مـواد مـخدر در ایـران نـیز روندی افزایشی دارد و در میان انواع ناهنجاریها، اعتیاد آسیبزاترین و گستردهترین معضل برای افراد جامعه است.
امروزه عوامل بسیار زیادی وجود دارد که باعث اعتیاد زنان در جامعه و در نتیجه از هم گسیختگی خانواده شده است، عواملی که تیشه به ریشه و بنیان خانواده می زند و به معنای واقعی میتوان گفت زندگی را نابود می کند . از مهمترین این عوامل می توان به موارد زیر اشاره کرد.
۱_ اعتیاد همسر:
یکی از مهمترین عوامل ابتلا شدن زنان به اعتیاد، شوهر معتاد داشتن است. آنها برای آنکه در موقع استعمال مواد مخدر مصاحبی داشته باشند و از سرزنش و انتقاد همسر خود بکاهند و در موقع تنگدستی و عدم تمکّن مالی برای تهیه مواد مخدر، او را به کارهای ناپسند و نامشروع نظیر گدایی، فروش مواد مخدر و خودفروشی بکشانند، زن خود را معتاد میکنند و حتی از فرزندان خویش سوء استفاده مینمایند و آنها را به توزیع مواد مخدر وادار میکنند. گاه برخی مردان معتاد، دختران کم سن و سال خود را به ازدواج با افراد مسن و ثروتمند مجبور میکنند و یا به انجام کارهای سخت وامیدارند.
۲- نارضایتی از زندگی زناشویی:
زنانی که از زندگی زناشویی خود، راضی نیستند و احساس میکنند که راهی برای بازگشت ندارند، بیشتر در معرض خطر اعتیاد هستند. به طور نمونه دختر کم سنی که پدرش برای رهایی از مخارج زندگی، او را مجبور به ازدواج با فردی میکند که از نظر سنی بزرگتر است و شغل و تحصیلات مناسبی ندارد؛ در این صورت، تنفر بیش از اندازه از شوهر، او را وادار میکند که به جای دلبستن به زندگی و انجام نقشهای خویش و اظهار عشق و علاقه به شوهر، جذب گروههای منحرف و معتاد شود و به انگیزههای مختلفی از جمله تقلیل ناراحتیهای روحی و روانی، رهایی از فشار زندگی و جبران نارضایتی از ارتباط جنسی با شوهر، به سوی کسب لذتهای جایگزین نظیر مصرف مواد مخدر کشیده شود.همچنین زنانی که در زندگی قبلی و فعلی خود مورد بدرفتاری و خشونت همسر قرار گرفتهاند، ممکن است برای غلبه بر درد، اضطراب و ترس ناشی از آن، مواد مخدر مصرف کنند.
۳_ از همگسیختگی خانواده:
طلاق و جدایی به عنوان آسیبی اجتماعی، آثار روانی نامطلوبی بر روی زوجین و فرزندان آنها میگذارد. پژوهشها نشان میدهد که تعداد قابل توجهی از زنان بعد از طلاق نسبت به آینده ناامید بوده و احساس اضطراب، دلتنگی و اندوه مینمایند. در اغلب خانوادههای طلاق، فرزندان به ویژه دختران، از منزل و مدرسه فرار میکنند و جذب باندهای انحراف شده و به ارتکاب جرائم مختلف از جمله اعتیاد تن میدهند. طلاق و جدایی از همسر همچنین اثرات سوء و ناگواری را بر زوجین به ویژه زن برجای میگذارد، به حدی که زن مطلقه برای رفع مشکلات روحی ناشی از طلاق به اعتیاد گرایش پیدا میکند.
۴_ پارتیهای خانوادگی:
یکی دیگر از عواملی که در انحراف افراد خصوصاً زنان تأثیر بسیاری دارد، برگزاری پارتیهای خانوادگی، به ویژه پارتیهای شبانه معروف به «میهمانیهای شیطانی» است. مردان و زنان به بهانههای مختلفی از قبیل جشن تولد، جـشـن و سور و... در یک منزل و محفل گرد آمده و به جشن و پایکوبی میپردازند. افراد در این مجالس، پس از مصرف مواد مخدر، خصوصاً مواد توّهم زا شروع به رقص میکنند. مصرف این مواد، نشاط و سرخوشی کاذبی ایجاد میکند و آنها را به انجام کارهای نامعقول و ناشایست وا میدارد.
اعتیاد زنان، برای خود فرد ،خانواده و جامعه آسیبهای جبرانناپذیری دارد که این آسیب ها پیامدهای فردی و خانوادگی در بر دارد .
که پیامدهای فردی شامل :
* ابتلا به بیماریهای روانی و روحی :
اغلب موارد بیماریهای روحی زمینهساز اعتیاد زنان میباشد، اما چنانچه فرد قبل از اعتیاد، از سلامت روحی و روانی برخوردار باشد، اعتیاد میتواند موجب بروز بسیاری از بیماریهای روانی باشد.
-* ابتلا به بیماریهای جسمی:
احتمال ابتلا به انفارکتوس عضله قلب، سکته مغزی و سرطان لثه و مثانه و سرطان دهانة رحم با مصرف سیگار و مواد مخدر در زنان افزایش مییابد.استعمال مواد مخدر همچنین منجر به عوارض سوء در دوران حاملگی و یائسگی زود هنگام میشود و احتمال ناباروری و یا باروری دیرهنگام و سقط جنین را افزایش میدهد.
* ابتلا به بیماریهای جنسی:
متاسفانه اعتیاد زنان آنها را برای تأمین هزینه مواد مخدر به خودفروشی میکشاند، در نتیجه، اغلب آنان مبتلا به انواع بیماریهای جنسی نظیر سفلیس، سوزاک و ایدز هستند.
ب)- پیامدهای خانوادگی اعتیاد زنان :
* کاهش فرصت ازدواج دختران معتاد:
اعتیاد میتواند مانع بزرگی در ازدواج دختران معتاد باشد؛ زیرا هیچ فردی راضی نمیشود چنین دختری را به عنوان مادر فرزندان خود انتخاب کند.
* طرد از خانواده:
زنان معتاد علاوه بر از دست دادن اعتبار و منزلت اجتماعی خود، از لحاظ عرف جامعه مورد قبول نیستند و طرد میشوند. این طرد همچنین از سوی خانواده فرد معتاد نیز صورت میگیرد، به جهت آنکه اعتیاد زنان معمولاً نشانه فروغلتیدن آنها در انواع رفتارهای ضداخلاقی میباشد.
* عدم ایفای نقش مادری:
بیتردید اعتیاد مادر موجب میشود که دائماً به فکر رفع نیازها و وابستگیهای جسمانی و روانی خود باشد و نتواند وظایف مادری خود را به خوبی انجام دهد. فرزندان این خانواده از ابراز احساسات و عواطف مادری محرومند و ممکن است جذب کسانی شوند که به دروغ نسبت به آنها اظهار عشق و علاقه مینمایند.
*فروپاشی خانواده:
زن معتاد، نسبت به اعضای خانواده خود احساس مسئولیت نمیکند و همیشه نیازهای خود را برخواستههای آنها مقدم میدارد. ارتباط عاطفی او با اعضای خانواده بسیار سطحی و زودگذر است و در آلام آنها همدردی نمینماید. هیچ یک از وظایف و نقشهای خود را انجام نمیدهد، چنین رویهای در نهایت منجر به درخواست طلاق از سوی مرد میشود.
* ایجاد نسل معتاد:
یکی از امیال و آرزوهای هر خانواده، داشتن فرزندان سالم و تندرست است، از اینرو والدین تمام توان خود را برای دسترسی به این مطلوب به کار میگیرند، اما مادر معتاد در دوران بارداری، فرزندش را معتاد و ناقص میکند و با دست خود، از داشتن فرزند سالم محروم میشود و فرزندانی معتاد و بیمار تحویل جامعه میدهد.
* عدم نظارت بر رفتار فرزندان :
یکی از آثار اعتیاد، از میان رفتن نظم و انضباط در خانواده است. وکسی بر رفتار فرزندان کنترل ندارد در این شرایط فرزندان از آزادی بیشتری برخوردار بوده و در مقابل رفتارهای مختلف خود پاسخگو نیستند. در اغلب موارد، پسران (و اخیراً دختران) شبها را با گروه دوستان خود سپری میکنند و بدون اجازه و رضایت والدین به هر شهری که بخواهند مسافرت میکنند و هر گروهی را برای دوستی خود برمیگزینند و از هرراهی دنبال کسب درآمد هستند .
* ارائه الگوی نامناسب رفتاری :
در خانوادهای که مادر، معتاد میباشد، احترام متقابل بین افراد، جای خود را به نزاع و درگیری میدهد و در نتیجه فرزندان براساس ارزشها و هنجارهای موجود در جامعه پرورش نمییابند، زیرا الگوهای مناسب رفتاری ندارند، همچنین به دلیل عدم روابط محبتآمیز با مادر، حاضر به پذیرش نصایح وی نیستند و رفتارهای خود را براساس خواسته خود تنظیم میکنند.
تحقیقات نشان میدهد تأثیر اعتیاد مادر در فروپاشی خانواده و قربانی شدن کودکان، از اعتیاد پدر بیشتر است. زیرا با اعتیاد مادر به عنوان رکن اصلی خانواده، نظم و انضباط خانواده برهم میخورد و در صورت زندانی شدن زن معتاد، معمولاً همسر وی ازدواج مجدد مینماید و اصولاً زندگی خانوادگی نابسامان میگردد.
انتهای پیام/*

بازگشت به ابتدای صفحه