شرایط تحقق ازدواج موفق از منظر وظایف حاکمیت، خانواده و آموزش های فردی

اگر ۵۰ درصد نقش اقتصاد می تواند یک زندگی را سامان دهد ۵۰ درصد دیگر ساختن پایه های اخلاقی یک جوان مبنی بر آداب و رسوم باورهای رشد یافته و خلقیات خانواده است که او را در زمینه ازدواج موفق می کند پس خانواده ها نیز همچون حاکمیت باید از همان زمان که صاحب فرزند شدند خود را در معرض آموزش های کاربردی برای تربیت نسل آینده و جامعه سالم قرار دهند که این امر می تواند با مطالعه – تحقیق آموزش فردی در کارگاه هایی که تعریف شده باشند .
شرایط تحقق ازدواج موفق از منظر وظایف حاکمیت، خانواده و آموزش های فردی
1402/01/30 - 17:14
تاریخ و ساعت خبر:
147101
کد خبر:
به گزارش خبرگزاری زنان ایران - زمان بر قانون و نظام هستی تغییر ایجاد نمی کند چون نظمی را که در آن همچون رازی نهفته قرار داده و حرکت در مسیر این نظام و قانون هستی یعنی رسیدن به کمالی که خداوند برای موجودی چون انسان در نظر گرفته و برای ارتقاء سطح زندگی فردی او را به سمت اجتماعی بودن سوق داده و راه را روشن کرده تا بتواند همانگونه که خداوند در یکی از نظم های عالم هستی خود فرموده ما شما را زوج زوج آفریدیم و این یک قانون برای ابتدا تا انتهای بودن درر جهان هستی خداوند است .
پس بنابر نظم و قانون جهانی وعده و پیمان محکم خداوند خالق هستی زمینه را فراهم ساخته تا انسان بداند نقش او در جهان هستی به تنهایی مفهوم دارد یا ندارد و او را به فکر می اندازد که برای ایفای نقش خود در این جهان و جایگاهی که خداوند برای کمال او در نظر گرفته مستلزم گرایش به زوجیت و اجتماعی گرایی باشد .
که این نظم را می شود در تمدن های مختلف به صورت رسم و رسومات و آداب و خلقیات جامعه هایی که روی این کره خاکی شکل گرفته و حالا به صورت یک جامعه انسانی و جهانی در سراسر دنیا پراکنده شده و در حال زندگی هستند چگونه بشر در طی این سالیان از فردیت عبور کرده و در حال اجتماع گرایی دست از خود خواهی ها فرد گرایی ها و آنچه او را از غربت تنهایی درآورده و روبه سوی هم راهی را باز کرده اند تا بتوانند با تشکیل زندگی مشترک در این نظام و قانون هستی قرار بگیرند تا رشد و تکامل انسانیت به کمال خود نزدیک شود و این چرخه از کار باز نایستد .
و اما هرچه در این زمان ها جلوتر می رویم و از موجودی مثل زن و مرد بیشتر می دانیم آن این است که آیا جسم این دو تغییر کرده یا نه ؟ و روحیات و خلقیات آنها چطور ؟ پس نتیجه میگیریم که زمان جسم انسان ها را تغییر نداده بلکه زن قرن ها پیش با همان جسم است و مرد قرن ها پیش نیز با همان جسم آفریده شده و خواهد شد و این قانون این گونه آفرینش شدن ادامه خواهد داشت .
اما آنچه تغییر پذیر بوده و باید باشد نحوه همسو کردن و خدمات دادن و رفاه حاصل کردن برای روحیات و خلقیات انسان هایی هست که با تغییر زمان دچار چالش مدرن بودن شده اند زیرا خواه و ناخواه عوامل و تاثیرات این تکنولوژی ها و مدرنیته بودن بر روی بشر امروزی مقتضیات زمان خود را دارد که قدرتی و برنامه ریزی ای باشد که او را از این چالش به ظاهر نجات بخش ، نجات دهد زیرا جان انسان و روح درونی او با انگیزه های فطری او در یک راستا قرار دارد ، و این قانون و نظم غیرقابل چالش است .
چیزی که انسان امروزی دست رد به سینه فطرت درون میزند و سعی در تجربه گری در مسیر دنیای مدرن خود دارد او را خسته می کند و در آخر اگر برنامه ای نباشد از اول او را به یک آدم ماشینی تبدیل خواهد کرد و نقش خود را در نظام هستی فراموش و به انحطات فردی خود به سمت سقوط از تمامیت کمال حرکت می کند .
اما روحیات و تغییر مقتضیات زمان هرکشور و هر حکومت ایجاب می کند تا راه را برای این تشکل مهم فردی و اجتماعی فراهم آورد زیرا الآن مقتضیات زمان این گونه است و برنامه هایی که یک کشور یا حکومت و دولت در پیش خواهد گرفت مستقیم بر روند این تشکل بسیار مهم اثر خواهد گذاشت .
حکومت و حاکمیت بر مبنای آیین های مقدس کتب الهی و همچنین داشتن تمدن و فرهنگ غنی می توانند جامعه سازی کنند یکی از مهم ترین کار حکومت می تواند تعیین و تامین شغل برای جامعه ای باشد که ۵۰ درصد آن جوان و جویای کار هستند . کار حکومت تشکیل گروه های کاری و بنگاه های ثبت نام برای کار که هرکس بنا بر حرفه خود بتواند در چرخ کار فعال جامعه با میزان سواد و تقسیم عوامل کار در سطح کشور و متمرکز نبودن کارخانه ها و ادارات و صنعتی و خدماتی و توزیع عادلانه محیط کار در سطح کشور بنابر نیاز و آمار جوانان آن شهر و استان باشد تا هم دغدغه رفت و آمد جوان کمتر شود هم در محیط بومی خود شروع به کار کند و هم از لحاظ تشکیل خانواده نوعی امتیاز برای جوان محسوب شود .
کاری که حکومت و دولت ها می توانند انجام دهند بالا بردن سطح آموزش های ارتباط موثر در بین اعضای خانواده ها و فامیل ها برای اثربخشی ازدواج در همان مقطع فرهنگی و بومی هر شهر و استان نسبت به خلقیات و روحیات فرهنگی و اجتماعی همان مناطق برای آشنایی آنان از سبک زندگی خود سطح آگاهی یک جامعه جوان را بالا ببرند و با گذاشتن همایش های کاربردی در مکان های همچون مدارس و دانشگاه ها کارا بنیادی و از پایه شروع کند .
تا جامعه را به ارتقاء درجه تصمیم گیری برای ایجاد و تشکیل خانواده با فرهنگ خودشان به سرانجام و مقصود برای یک دختر و پسر و یک خانواده سالم برساند .
حکومت می تواند با بکارگیری برنامه و بودجه مناسب در ارتقاء سطح کیفیتی یک زندگی مشترک وتشویق جوانان سرزمین خود در جهت داشتن مسکن و تسهیلات آرامش خاطر را برای دغدغه یک جوان از لحاظ تامین مسکن و مخارج اولیه زندگی را فراهم آورد و این جوان را با امید به آینده تشویق کند تا از فردیت گرایی به اجتماع گرایی فرصت را مناسب ببیند زیرا فطرت هر انسان این است که امید باعث حرکت به جلو او می شود مخصوصا اگر این امید و تشویق به هنگام و زمان نیاز فطرتی او صورت بپذیرد .
و چندین مورد دیگر که می توان برای حاکمیت در نظر گرفت که در جهت تشویق و امید جوانان کار پایه ای و فرهنگی انجام دهد تا نتیجه مطلوب را در سال های بعد به دست گیرد.
۱- پایداری و تقسیم عادلانه در کل کشور برای خانواده ها از لحاظ اقتصادی – اموزشی و فرهنگی اجتماعی
۲- ایجاد کمپ ها و گروه های آموزش کاربردی در سطح شهر به صورت چهره به چهره در اماکن شلوغ مثل مسجد پارک ها – مراکز فرهنگی و تفریحی نصب کارت پستال ها
۳- ارتقاء سطح معنوی و ربط آن به ارتباط با خانواده و زوجیت گرایی سالم با ازدواج کردن ترسیم امیدوار با روش نو و تازه از جمله داخل مدارس و دانشگاه ها و مراکز عالی
و اما برای اینکه تمام این برنامه ها از سمت حاکمیت به تحقق برسد لازم است هسته جامعه که در آن دختر و پسر جوان در حال رشد است . بتوانند با آموزش های برنامه تلویزیونی و رسانه ای زمان خود خانواده را تاثیرگذار بدانند و در جهت امید آفرینی و تشویق و توقعات کم دو طرف از یک دیگر خانواده ها را آموزش دهند .
زمانی که ما حرف از ازدواج سالم و موفق می زنیم باید بدانیم که هر خانواده اعم از پدر و مادر می تواند سهمی در پیش برد این امر مهم داشته باشد و به تصویر کشیدن زندگی و سختی و به جای نفرت از ابتدای زندگی خود با گفتن سختی ها کنار شیرینی های زندگی جوان را به سمت زندگی که خود بسازد سوق دهد نه اینکه فراهم بودن هرچیز به هر قیمتی و نداشتن معرفت و پایداری در برابر آن زندگی شاید گاهی دیده می شود که پدر و مادر بیش آنچه باید برای فرزند هزینه می کنند ولی بخاطر زحمت نکشیدن فرزند برای بدست آوردن امکانات اولیه زندگی و نکشیدن سختی در این مسیر برای بالا بودن روحیه مقاومت فرزند را پرتوقع و خالی از هرگونه رابطه احساس مسیولیت نسبت به زندگی و فرد مورد نظر در زندگی اش پرورش می دهد .
اگر ۵۰ درصد نقش اقتصاد می تواند یک زندگی را سامان دهد ۵۰ درصد دیگر ساختن پایه های اخلاقی یک جوان مبنی بر آداب و رسوم باورهای رشد یافته و خلقیات خانواده است که او را در زمینه ازدواج موفق می کند پس خانواده ها نیز همچون حاکمیت باید از همان زمان که صاحب فرزند شدند خود را در معرض آموزش های کاربردی برای تربیت نسل آینده و جامعه سالم قرار دهند که این امر می تواند با مطالعه – تحقیق آموزش فردی در کارگاه هایی که تعریف شده باشند .
وقتی یک جوان را از لحاظ رشد تربیتی و اخلاقی به یک سطح از آگاهی درونی رسانده باشیم چه از طرف حاکمیت و چه از طرف خانواده می توان گفت او خود به خود با فطرت درونی و سطح آگاهی عقلی و رشد معنوی بر پایه باورهای خود میتوان اعتماد به نفس خود او را محک زد تا بتواند به عنوان یک فرد موفق در مسیر تشکیل زندگی برود .
برای چنین قشری از جامعه که هم جوان هستند هم فطرت درونی آنها اقتضا میکند و هم با تکنولوزی مدرن دست و پنجه نرم میکنند دور از عقلانیت باشد که بگویم او این چنین زندگی را نمی خواهد یا دوست ندارد بلکه باید شرایط و اقتضای زمان او را فهمید و به موقع عمل کرد و با آگاهی دادن او را به سمت جریان هستی و نظام انسانیت تشویق کرد که جوان به این باورها نیاز دارد تا خود را به کمال واقعی برساند .
انتهای پیام/*

بازگشت به ابتدای صفحه بازگشت به ابتدای صفحه
برچسب ها:
ازدواج موفق، ازدواج به هنگام، وظایف حاکمیت در قبال ازدواج ، وظایف خانواده در قبال ازدواج، آموزش های قبل از ازدواج ،
ارسال نظر
مخاطبان گرامی، برای انتشار نظرتان لطفا نکات زیر را رعایت فرمایید:
1- نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
2- نظرات حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های اسلامی منتشر نمی‌شود.
3- نظرات بعد از بررسی و کنترل عدم مغایرت با موارد ذکر شده تایید و منتشر خواهد شد.
نام:
ایمیل:
* نظر: