نوجوان دختر دهه هشتادی که بغض شدیدی گلویش را گرفته بود، با حسرت میگفت: من متولد دهه هشتاد هستم و الان که سه تا شهید دهه نودی را در جمع شهدا دیدم، احساس جاموندگی کردم، احساس کردم که من جا ماندهام و حس عجیبی داشتم. آدم باید فکر کند چه کاری کرده است ... شهدایی که هم سن من بودند و یا از من کوچکتر، و ما چقدر عقب هستیم از آنها.
به گزارش خبرگزاری زنان ایران - مردم شیراز در مراسم تشییع شهدای حرم حضرت احمدبن موسی(ع) شاهچراغ با حضور گسترده خود، سنگ تمام گذاشتند.
مردم ولایتمدار و بصیر شیراز با قلبی آکنده از غم و اندوه، از دست دادن همشهریها و هموطنان خود، شهدای گرانقدر حادثه تروریستی حرم مطهر حضرت احمدبن موسی(ع) را از میدان امام حسین(ع)(ستاد) به سمت حرم منور امین ولایت تشییع کردند و با سر دادن شعار مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل و مرگ بر آل سعود، انزجار درونی خود را از این حادثه عظیم ابراز کردند.
حادثه، حادثه بزرگی بود. حرم شاهچراغ، قتلگاه زائران عزیزی شد که در شامگاه چهارشنبه 4 آبان ماه از سراسر ایران عزیز به این ملجأ پناه آورده بودند و اینک، سنگ فرشهای حرم، شاهد خون کبوتران عاشقی است که در جوار آن شاه عزیز، پر پرواز گشودند.
حال همه آمده بودند تا برای آرتین عزیز، مادر و پدر و خواهر و برادر باشند.
همه آمده بودند برای کشته شدن طفلی در آغوش مادر...
مگر میشود چادر لالهگون شده از خون را دید و برای بدرقه کبوتران خونین بال نیامد...
مگر میشود چهره مظلوم و معصوم کودکانی همچون آرشام را دید و با حزن، نفرت خود را از آمریکا و اسرائیل و داعش فریاد نزد؟
این است که مرد و زن، پیر و جوان، کودک و نوجوان همه با هم آمدند تا جنایت تروریستی داعش را محکوم کنند، تا اجازه ندهند بنام آزادی زن، شاهد کشته شدن زنان و کودکان مظلوم باشند.
آری شیراز شاهد حضور مردم از همه اقشار و طیفهای مختلف بود. مردمانی که با پای پیاده یا ویلچر و عصا با مشتهای گره کرده و اشکهای همچون سیل جاری از غم پر کشیدن آرشامها و حزن و اندوه بی پایان، ذکر یا حسین(ع) و یا علی اصغر(ع) فضای شهر را عطرآگین کرده بودند.
اینجا شیراز است، شهر سردار تنگه احد... همان که بیان داشت اجازه نمیدهیم ماجرای تنگه احد، دوباره تکرار شود و حال امروز تنگه احد، همان ولایت است، همان یده واحده، همان از خود گذشتگیها، همان حجاب، همان همدلی و وحدت، همان امنیت و بصیرت و شرف، همان غیرت ایرانی، همان مزرهای عفت، همان وحدت، همان حریم حرم، همان آرتینها و امیر علیها و طفل یکساله، که تا پای جان در حفظ آن عاشقانه ایستاده ایم.
اینجا شیراز، شهری است که شهدای گرانقدری همچون شهید بی سر، شهید عبداله اسکندری، شهید استوار محمودآبادی، شهید هاشمنژاد، شهید شیرعلی سلطانی، شهید جاویدی و... را در دل خود پروارنده است و به یقین باید این چنین حماسهساز باشند.
حماسهای که طلبه، دانشجو، کودک، دانشآموز، مرد و زن، پیر و معلول، نظامی و ناتوان همه با هم سرودند و حال طلبه جوان در مصاحبه با خبرنگار طنین یاس در شیراز، از نگرانیهایی که روز حادثه برای دوستانش داشت و مجروح شدن متربی مهدش بنام امیرعلی کیومرثی، گفت. از اینکه فردای روز حادثه وقتی به اتفاق دوستانش به حرم رفته بودند و آرامش دوباره حرم را دیده بود و حضور مردم با بچههای کوچک را مشاهده کرده بودند، با اشتیاق حرف زد.
این خانم جوان طلبه که طهماسبی نام داشت از احساس غرورش از حضور و همراهی و بصیرت مردم شیراز این گونه گفت: وقتی دیدم همه ما، در یک ایستگاه پیاده شدیم و همه برای یک هدف آمده بودیم و جمعیت را دیدم احساس غرور کردم و یک ماشاءالله به جمعیت گفتم که اینگونه استقبال کردند. مردم نشان دادند که پشت مردم و همشهریها هستند و اجازه نمیدهند اگر خرابکاری و اتفاقی بیفتد، این وحدت از بین برود، اجازه نمیدهند خون شهیدان پایمال شود و این هم از شعارهایی که میدادند، مشخص بود.
نوجوان دختر دهه هشتادی که بغض شدیدی گلویش را گرفته بود، با حسرت میگفت: من متولد دهه هشتاد هستم و الان که سه تا شهید دهه نودی را در جمع شهدا دیدم، احساس جاموندگی کردم، احساس کردم که من جا ماندهام و حس عجیبی داشتم. آدم باید فکر کند چه کاری کرده است ... شهدایی که هم سن من بودند و یا از من کوچکتر، و ما چقدر عقب هستیم از آنها.
فاطمه زهرا زکی پور در ادامه صحبت هایش در خصوص پیام حضور مردم در حماسه تشییع شهدا گفت که پیام حضور مردم این موضوع را اعلام می کند که اینکه میگویند مردم از این نظام خسته شده اند و دیگر این نظام را نمیخواهند، اصلاً اینجوری نیست. این بخش کمی از مردم هستند روی هوسشان است که علیه نظام صحبت می کنند و حال میبینیم که اکثر مردم موافق این نظام هستند و نظام جمهوری اسلامی را میخواهند و تا آخرین قطرهی خونشان پای نظام ایستادهاند.
فاطمه زهرا، این نوجوان با بصیرت شیرازی در خصوص اغتشاشات و شریک بودن در خون شهدا گفت: بحث اغتشاشات با معترضین جدا هست. ممکن است ما هم نسبت به بعضی از مسائل پیش آمده معترض باشیم اما این دو تا مسیر جدا هستند. اما به نظر من اغتشاشگران در خون شهدا، شریک هستند چرا که باعث شدند دشمن احساس کند میتواند بیاد در این
کشور و هر کاری که دلش خواست انجام بدهد. این احساس نا امنی باعث ایجاد فرصت برای دشمن شده است.
مریم سه ساله با در دست گرفتن عکس سردار سلیمانی همراه با پدر و مادرش در مراسم تشییع شرکت کرده بود و میگفت برای آرتین آمدهام تا با او همدردی کنم.
در گوشه دیگر از مراسم تشییع، خادمان حرم حضرت علی بن موسی(ع) را مشاهده میشد که با در دست داشتن لالهها و پرچم حرم در این مراسم حضور داشتند و با اندوهی جانگداز شهدای خونین بال حرم شاهچراغ را همراهی میکردند.
در مراسم تشییع خونین بالان حرم، صحنههای زیبایی از حضور و حماسه مردم رقم خورده بود. جایی که پرستاران و کادردرمان با در دست داشتن عکسنوشته هایی از ایران قوی، اقتدار و عزت مردم را به رخ جهانیان کشیدند.
آری شیراز، نظارهگر حضور همه شیفتگان راه ولایت و شهدا بود که ضمن تجدید بیعت با آرمانهای انقلاب و امام و شهدا، خواستار انتقام از عاملان این جنایت دهشتناک بودند.
شیراز در تشییع شهدای حرم، حماسه دوباره ایی را آفرید که در ذهن تاریخ ثبت خواهد شد و این مرهون خون پاک شهدایی همچون شهید محمدرضا کشاورز، علی اصغر لری گوئینی و آرشام سرایداران هستند.
انتهای پیام/*