بازی دراز ، میزبان خیل عشقانِ فرزندانِ خمینی؛ شکوهی به عظمت اربعین حسینی

موکب ها برپا شده و پارکینک ماشین ها درست مثل اربعین است کسانی بودند در مسیرکفش ها زائرین شهدای بازی دراز را واکس میزدند و عده ای گلاب به روی مردم می پاشیدند شربت و آب سرد موز و شیرینی در بین زائرین پخش میکردند واقعا عین پیاده روی کربلا شده بود.
بازی دراز ، میزبان خیل عشقانِ فرزندانِ خمینی؛ شکوهی به عظمت اربعین حسینی
1402/02/17 - 09:20
تاریخ و ساعت خبر:
147906
کد خبر:
به گزارش خبرگزاری زنان ایران - کبری دریکوند : در مسیر بازی دراز در ابتدای راه که می خواستیم طی کنیم موکب ها بر پا شده بودند، نیروی های خدوم اوراژانس هلال احمر، انتظامی، سپاه ارتش و نیروهای پلیس همه و همه را دیدم که چه مخلصانه و بدون چشم داشتی عارفانه و عاشقانه به مردم شهید پرورمان خدمت می کنند.

همانطوری که مسیر بازی دراز را طی می کردم من که سعادت پیاده روی اربعین را نداشتم و پیاده روی عملیات بازی دراز نصیبم شد و خواهر مریم سپهوند مسئول بسیج جامعه زنان لرستان در کنار هم داشتیم مسیر را می پیمودیم در میانه راه ازمن پرسید کبری! تا الان پیاده روی اربعین رفتی با ناراحتی گفتم نه متاسفانه سپهوند پیاده روی بازی دراز را به پیاده روی اربعین تشبیه کرد و با لبخند همیشگیش گفت این همان است منتهی فرقش اینه این پیاده روی در ایران و در بازی دراز است و دقیقا عین پیاده روی اربعین در عراق است.

سپهوند گفت: موکب ها برپا شده و پارکینک ماشین ها درست مثل اربعین است کسانی بودند در مسیرکفش ها زائرین شهدای بازی دراز را واکس میزدند و عده ای گلاب به روی مردم می پاشیدند شربت و آب سرد موز و شیرینی در بین زائرین پخش میکردند واقعا عین پیاده روی کربلا شده بود.

در این پیاده روی پیر جوان و نوجوان نونهال کودک خردسال محجبه ها و عده کمی هم بودند که حجاب آنچنانی نداشتند ولی آمده بودند تا با چشم خود ببینند که رزمندگان مظلوم ما چه سختی های کشیدند و چه زجر های که نکشیدند تا همه ما با آرامش و آسایش و با خیال راحت زندگی کنیم من یقین دارم که با آمدنشان به این سرزمین تلنگری است بر روی آنها که به خود بیایند و حفظ حجاب کنند.

در میانه راه بازی دراز هزار و چهارصد یکی ها را دیدم خدای من اینا را خانواده ها با خود همراه کرده بودند یکی از این عزیزان جلوی من داخل کالسکه بود و پدرش راننده ش بود داشت بهم نگاه می کرد رفتم جلوتر بدون اینکه به باباش نگاه کنم بهش گفتم ای جانم عزیزم قربانت برم من، که در این سختی راه بازی دراز آمدید و این کودک عزیز دل فقط، نگاهم می کرد و به حرفام گوش میداد و به پدرش گفتم می خواهم ازش عکس بگیرم این پدر که جوان بود اجازه دادند عکس گرفتم.

پیرمردها و پیر زنانی، به این پیاده روی آمد بودند حتی نای راه رفتن نداشتند و با قد خمیده مسیر را طی میکردند و هر چند قدمی استراحت میکردند و دوباره راه می افتادند تا خودشان را به یادمان برسانند.


مادر پیری بود خواست خودش را به یادمان برسد نزدیک که شد دیگر با دستش از زمین کمک گرفت تا بتواند خود را به یادمان برسد وقتی بهش،گفتند شما نمیتوانید گفت پس برای چی آمدم امدم تا خودم را به یادمان برسانم این سختی راه را طی کرد و خودش رساند به یادمان آخر فهمیدیم که این همسرش جاوید الاثر بوده و این نشان دهنده عشق و علاقه مردم ولایتمدار سرزمینم ایران به شهدا و جانفشانی این عزیزان خفته در خاک است.

من زمانی که داشتم از بازی دراز بر میگشتم عده ای در بین راه دیدم که با خستگی تمام مسیر طی میکردند تا برسند به بلندی بازی دراز چند تا مادر دیدم که سینی روی سرشان گذاشته بودند به همراه نقل و شیرینی و... با لبخند ازشان پرسیدم اینها برای چی هست آنها هم اینگار نه اینگار خسته هستند با لبخند در پاسخ گفتند به یاد مادرانی که برای پسرشان عروس نیاوردند و عروسی پسرانشان را ندیدند ما به یاد آن مادران که فرزندانشان در این مسیر شهید شدند این کار را انجام میدهیم گرچه مسیر طولانی و طاقت فرسا بود ولی این مادران سنگینی سینی ها و خستگی را ه را با جان خریدند و با عشق این عشقی که میگویم واقعا عشق بود تا خودشان را به بلندای بازی دراز برسند و سر قبر شهدا در یادمان ها گذاشتند وقتی اینهمه عشق محبت و احترام نسبت به مادران شهید دیدم واقعا اشک در چشمانم حلقه زد و با خود گفتم عجب مادران شیر زنی داریم الحمد الله چه دلسوزانه و چه با عشق تمام در حق رزمندگان جبهه های غرب مادری میکنند.

جانبازان دفاع مقدس در این مسیر پیاده روی به چشم میخورد که با عصا آمده بودند و این راه صعب العبور را به سختی طی میکردند و عرق میریختند خسته شده بودند ولی با عشق و لبخند بر لب مسیر را می پیمودند و اینگار حال و هوای جبهه ها را در ذهنشان تداعی، میکردند.
وقتی زائرین بازی دراز در مسیر بودند با تمام وجود خستگی ها را از صورتشان می دیدم چون کاملا ارز صورتشان پیدا بود ولی زمانی که به پایین رسیدند و خودم هم درکش کردم آن خستگی و درد پاها و کمر که به خاطر مسیر دچارش شده بودیم اینگار به صدم و ثانیه از بین رفت و متعجب شدم باز با خودم گفتم این تعجب ندارد وقتی عنایت شهدای مظلومان باشد این را هم دارد به قول آن پیر فرزانه که فرمودند شهید نظر میکند به وجه االله شهید کسی است که آگاهی و اشراف او، برای گواهی صدق دادن کافی است.

در این سفر معنوی انچه که من دیدم و نظرم را جلب کرد عشق مردم به شهدای گرانقدر مان می ورزیدند و به مریم سپهوند که انصافا خودش هم از خوبان خدا است گفتم حاجیه جان خدا رو شکر میکنم با این چنین مردمی که داریم و برای این مردم بایستی سجده شکر به جا آورد و وی گفت واقعا خدا را شکر با این مردم و اینان از مسئولین جلوتر هستندـ
خدایا مردم ما را از تمام بلیات حفظ کن الهی آمین
خبرنگار: کبری دریکوند
انتهای پیام/

بازگشت به ابتدای صفحه بازگشت به ابتدای صفحه
برچسب ها:
راهیان نور، راهیان نور غرب، منطقه عملیاتی بازی دراز، سر پل ذهاب،
ارسال نظر
مخاطبان گرامی، برای انتشار نظرتان لطفا نکات زیر را رعایت فرمایید:
1- نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
2- نظرات حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های اسلامی منتشر نمی‌شود.
3- نظرات بعد از بررسی و کنترل عدم مغایرت با موارد ذکر شده تایید و منتشر خواهد شد.
نام:
ایمیل:
* نظر:
فرهنگی
V
آرشیو