زخم پنهان در خانه‌ های بی ‌پناه/ روایت تلخ خانه‌ای که امن نیست

خشونت خانگی علیه زنان، زخمی پنهان بر پیکر جامعه است؛ زخمی که در سکوت خانه ‌ها شکل می‌ گیرد و با ترس، شرم و بی ‌پناهی تداوم می ‌یابد. این پدیده نه‌ تنها سلامت روانی و جسمی زنان را تهدید می‌کند، بلکه بنیان خانواده و امنیت اجتماعی را نیز متزلزل می ‌سازد.
زخم پنهان در خانه‌ های بی ‌پناه/ روایت تلخ خانه‌ای که امن نیست
1404/09/25 - 09:01
تاریخ و ساعت خبر:
150788
کد خبر:
به گزارش خبرگزاری زنان ایران - خانه، در ذهن بسیاری از ما، نماد امنیت، آرامش و پناه است. اما برای میلیون ‌ها زن در سراسر جهان و ایران، می ‌تواند به کابوسی بدل شود که در آن خشونت، تحقیر و ترس جای مهر و محبت را گرفته است. خشونت خانگی علیه زنان، یکی از گسترده‌ترین، رایج‌ترین و در عین حال پنهان‌ترین اشکال نقض حقوق بشر است که نه ‌تنها سلامت جسمی و روانی زنان را تهدید می‌ کند، بلکه بنیان خانواده و جامعه را نیز متزلزل می ‌سازد.
این نوع خشونت می ‌تواند شامل آزار جسمی، روانی، جنسی یا اقتصادی باشد و اغلب توسط نزدیک‌ترین افراد به قربانی اعمال می‌ شود. بسیاری از زنان به دلایل فرهنگی، اقتصادی یا ترس از بی ‌سر پناهی، قادر به ترک محیط خشونت ‌بار نیستند و همین امر موجب تداوم چرخه خشونت می ‌شود. پرداختن به این موضوع، نه ‌تنها ضرورتی انسانی و اخلاقی است، بلکه گامی مهم در مسیر تحقق عدالت اجتماعی و حفظ کرامت انسانی زنان به شمار می ‌رود.
از سیلی تا قتل
خشونت خانگی تنها به ضرب ‌و شتم فیزیکی محدود نمی ‌شود. این پدیده می‌ تواند اشکال مختلفی چون خشونت روانی (تحقیر، تهدید، کنترل)، خشونت جنسی (رابطه جنسی اجباری یا تحقیر آمیز)، خشونت اقتصادی (محروم ‌کردن زن از منابع مالی یا کنترل شدید بر هزینه ‌ها) و حتی خشونت اجتماعی (محدودکردن ارتباطات زن با خانواده و دوستان) داشته باشد. در بسیاری از موارد، این اشکال خشونت در یک ‌زمان هم رخ می‌ دهند و قربانی را در چرخه‌ای از ترس، وابستگی و بی ‌پناهی گرفتار می ‌کند.
بر اساس آمار رسمی سازمان پزشکی قانونی ایران، در سال ۱۴۰۲ بیش از ۷۴ هزار زن به دلیل همسرآزاری به مراکز پزشکی قانونی مراجعه کرده‌اند. این در حالی است که کارشناسان معتقدند آمار واقعی بسیار بیشتر است، چرا که بسیاری از زنان به دلایل مختلف از جمله ترس از طرد اجتماعی، بی ‌سر پناهی، یا حفظ فرزندان، از گزارش خشونت خودداری می ‌کنند.
مطالعات انجام‌شده در دانشگاه‌ های ایران نشان می ‌دهد که بیش از ۶۰ درصد زنان ایرانی در طول زندگی خود حداقل یک ‌بار خشونت خانگی را تجربه کرده‌اند. در برخی استان ‌ها مانند خوزستان، سیستان و بلوچستان، و کرمانشاه نرخ خشونت خانگی به شکل معناداری بالاتر از میانگین کشوری است.
روایت‌ هایی از دل تاریکی
روایت‌ های زنان قربانی خشونت خانگی، گاه آن ‌قدر تلخ و تکان‌دهنده‌اند که شنیدن‌شان دشوار است. مریم ۳۵ ساله از تهران، می ‌گوید: شوهرم هر بار که عصبانی می ‌شد، مرا کتک می ‌زد. یک بار بینی‌ام را شکست. وقتی به خانواده‌ام گفتم، گفتند تحمل کن، برای بچه‌ات!. او پس از سال‌ها تحمل، بالاخره با کمک یک مرکز حمایتی توانست طلاق بگیرد و زندگی مستقلی آغاز کند.
در موردی دیگر، منصوره قدیری، خبرنگار ایرنا، در سال ۱۳۹۹ به دست همسرش در منزل شخصی‌شان در تهران به قتل رسید. این حادثه زمانی رخ داد که منصوره قصد داشت از زندگی خشونت ‌بار پایان دهد. اما همسرش که سابقه تهدید و خشونت داشت، در اقدامی جنون‌آمیز او را با ضربات چاقو به قتل رساند. این حادثه بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌ ها داشت و بار دیگر توجه افکار عمومی را به ضرورت حمایت قانونی از زنان جلب کرد.
دلایل تداوم خشونت
کارشناسان حوزه جامعه ‌شناسی و حقوق زنان، دلایل متعددی از جمله ضعف قوانین حمایتی و عدم تصویب و اجرایی شدن لایحه تامین امنیت زنان در برابر خشونت خانگی می دانند. وابستگی اقتصادی زنان دلیل دیگری است که بسیاری از زنان به دلیل نداشتن شغل یا درآمد مستقل، توانایی ترک محیط خشونت‌بار را ندارند.
تابوهای فرهنگی و اجتماعی دلیل تداوم خشونت دیگری است که در برخی فرهنگ ‌ها، خشونت علیه زن به عنوان حق مرد یا مسئله خانوادگی تلقی می ‌شود و قربانیان از حمایت اجتماعی محروم می ‌مانند. عامل بعدی، نبود مراکز حمایتی کافی است چرا که تعداد خانه ‌های امن و مراکز مشاوره برای زنان خشونت ‌دیده در ایران بسیار محدود است و دسترسی به آن‌ ها دشوار.
پیامدهای روانی و اجتماعی
خشونت خانگی علیه زنان، مسئله‌ای فردی یا خانوادگی نیست؛ بلکه بحرانی اجتماعی، فرهنگی و حقوقی است که نیازمند توجه فوری مجموعه‌ای از اقدامات هماهنگ و قاطع مانند: تصویب و اجرای کامل لایحه تامین امنیت زنان با حفظ مفاد حمایتی و بدون تضعیف آن، افزایش مراکز امن و خدمات مشاوره‌ای رایگان برای زنان قربانی خشونت در سراسر کشور، آموزش عمومی درباره حقوق زنان و مقابله با خشونت از طریق رسانه ‌ها، مدارس و دانشگاه‌ ها؛ توانمند سازی اقتصادی زنان از طریق آموزش‌ های مهارتی، وام ‌های خوداشتغالی و حمایت از کارآفرینی زنان، و ایجاد سامانه‌ های گزارش‌دهی امن و محرمانه برای ثبت و پیگیری موارد خشونت دارد.
سکوت در برابر این پدیده، به معنای تداوم رنج هزاران زن و کودک در خانه ‌هایی است که باید مامن باشند، نه میدان جنگ. تنها با آگاهی، همبستگی و اصلاح ساختارهای قانونی و فرهنگی می ‌توان به سوی جامعه‌ای گام برداشت که در آن هیچ زنی از خانه‌اش نترسد چرا که با تداوم آن آثار مخربی بر سلامت روانی و جسمی زنان چون افسردگی، اضطراب، اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)، و حتی افکار خودکشی را شاهد خواهیم بود.
از منظر اجتماعی، خشونت خانگی موجب کاهش مشارکت اجتماعی زنان، افزایش طلاق، و تضعیف سرمایه اجتماعی می ‌شود. هم چنین، هزینه‌ های اقتصادی ناشی از درمان، غیبت از کار، و خدمات حمایتی بار سنگینی بر دوش نظام سلامت و اقتصاد کشور می ‌گذارد. ناگفته نماند کودکانی که در محیط ‌های خشونت ‌بار رشد می ‌کنند، در معرض خطر بالای تکرار الگوهای خشونت در آینده قرار دارند و این تکرار مکررات درجا زدن در گذشته و تربیت نسل وامانده در آینده خواهد بود.
انتهای پیام/*

بازگشت به ابتدای صفحه بازگشت به ابتدای صفحه
برچسب ها:
زنان، خشونت خانگی، خانه، امنیت، آزار جسمی، قتل، ضرب و شتم، خشونت جنسی، دانشگاه، خوزستان، سیستان و بلوچستان، طلاق
ارسال نظر
مخاطبان گرامی، برای انتشار نظرتان لطفا نکات زیر را رعایت فرمایید:
1- نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
2- نظرات حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های اسلامی منتشر نمی‌شود.
3- نظرات بعد از بررسی و کنترل عدم مغایرت با موارد ذکر شده تایید و منتشر خواهد شد.
نام:
ایمیل:
* نظر:
گزارش
V
آرشیو