خبرگزاری زنان ایران

به گزارش خبرگزاری زنان ایران - از اصفهان؛ در روزهای اخیر که جریانات ضد انقلاب و هم دستان آنها در کشور دست به رفتارهای شنیع و دون از انسانیت زدند تا کشور را ناآرام کنند، افرادی بودند که از جان مایه گذاشتند تاجوشش خون پاکشان درخت تنومند انقلاب اسلامی را ابیاری کند و آرمان های امام خمینی رحمه الله علیه تا همیشه زنده و جاویدان باقی بماند.
شهدای مدافع امنیت ایران اسلامی که از جنس دهه هفتاد و شصت بودند با ایثار و گذشت و با داشتن همسر و فرزند، با تمام جان آماده دفاع از حریم امنیت کشور شدند و قطعا آنچه بیش از پیش آنها را مشتاق می کرد، پایبندی آنها به اسلام و ولایت بود.
صد البته که پشتوانه حضور پرتوانشان، داشتن همسرانی صبور و ایثارگر است و قطعا مادران و همسران شهدا نمونه بزرگی از تاریخ ایثار و شهادت هستند که نمونه آنها از صدر اسلام تا کنون بینهایت است.

سالروز میلاد باسعادت حضرت زهرا سلام الله علیها و هفته گرامی داشت مقام زن، بهانه ای شد تا در مسیر مصاحبه ای قدم گذاریم که رنگ عفت و حیا و از جنس الگوی سوم زن مسلمان بود. انگار محتوای گفتگوهای ما را شهدا انتخاب کرده اند که درست همزمان با ولادت بانوی دو عالم حضرت فاطمه(س)؛ قدم را به منزل شهید مدافع امنیتی از شهر زیار از توابع استان اصفهان قرار داده و با همسر دهه هفتادی شهید به گفتگو بنشینیم. شهید محسن رضایی از شهدای امنیت اصفهان است که جواز شهادتش را از حضرت زهرا سلام الله علیها دریافت کردند و در سالروز میلاد حضرت باید پای صحبت مادر و همسر شهید بنشینیم که صبورانه و مقتدرانه برای دفاع از اسلام آماده اند.
کوچه به کوچه شهر زیار بوی شهادت می داد و جالب تر اینکه پس از تشییع شهدای دفاع مقدس و شهدای گمنام، شهید رضایی تنها شهید این ایام است که برای این شهر رزق معرفت و دلدادگی به اسلام و ولایت را آورد تا ایثار و رشادت در نسل دهه نودی و هشتادی با آمدن این شهدی عزیز، قوت گیرد.
شهر زیار آغوش باز کرد که شهید دهه شصتی اش را به گرمی بفشارد و در کنار همسران شهدایی که سنشان قطعا از 50 و 60 سال عبور کرده است، همسری بیست و چند ساله به شناسنامه همسران شهدای این شهر اضافه شود.
بله! زهرا رحمتی متولد 1374 همسر شهید محسن رضایی بودند که الحق و الانصاف الگو و سرمشقی برای نسل حاضر به شمار می رود. مادر دو فرزند 6 و سه ساله؛ محمد طاها متولد 1395 و محمد یاسین متولد 1398 که امروز در دامن مادری رشیده مرزهای از خودگذشتگی را باید طی کنند و تفنگ پدر را بر زمین نگذارند.
همسر شهید با اقتدار سخن می گفت و به همسر شهیدش افتخار می کرد و به گونه ای از سبک زندگی شان سخن به میان می آورد که انگار در اعماق زندگی مشترکشان رمز شهادت جاباز کرده بود.

*ایمان ملاک ازدواج زهرا خانم و آقا محسن بود
زهرا خانم از خاطرات آشنایی اش با آقا محسن اینگونه سخن گفت: سال 1392 ازدواج کردیم و مادر همسرم، عاشق حجاب من شده بود و مرا به آقا محسن معرفی کرد. وقتی همسرم به خواستگاری آمدند به من گفتند که مالی ندارند ولی رکن اصلی زندگی شان ایمان و حجاب است وهمین دو ملاک او را راهی منزل ما کرده است. من هم عاشق پاکی و ایمان ایشان شدم و با اینکه می دانستم ایشان در سپاه مشغول کار هستند و زندگی با فرد نظامی سخت است، باز هم پذیرفتم چون هدفم برای ازدواج که امری مقدس به شمار می رفت، حرکت در مسیر دستورات اسلام بود و بس.
وی از شرایط ازدواجش با شهید محسن رضایی صحبت کرد و افزود: اینکه محسن در خانواده ای مذهبی رشد پیدا کرده بود و اهل مسجد و نماز و روزه بود برای بنده از ارزش بسیار زیاد برخوردار بود و جالب اینکه با ایمان شروع کردیم و در صورتی که مالی نداشتند ولی به وعده خداوند و با توکل به خدا؛ بعد از ازدواج آقا محسن هم ماشین و هم خانه خریدند. این نکته بسیار مهمی برای دختران امروز است که ملاک ازدواج را خانه، ماشین و تجملات بسیاری قلمداد می کنند.
*همسرم اهل غیبت کردن نبود و حتی جمع را از این گناه کبیره نهی میکرد
همسر شهید از ویژگی های اخلاقی شهید اینگونه سخن گفت: آقامحسن به حجاب بسیار پایبند بود و نه تنها به من تذکر می داد بلکه به خواهرانش هم دائم میگفت که جلوی مردهای جمع های فامیلی حتما با چادر باشند و خیلی دوست داشت که در بین همه خانواده حجاب یک جای بسیار زیبایی داشته باشد. از دیگر ویژگی های همسرم که همه فامیل هم از آن باخبر بودند، اخلاق بسیار خوب و تنفر شدیدش از غیبت کردن بود. اصلا اجازه نمی داد در جمعی که حضور دارد، بساط غیبت مهیا شود و سریع صحبت را به سمت و سویی می برد که غیبت و دروغ در آن نباشد.
زهراخانم از ناآرامی کودکانش پس از شهادت همسرش صحبت کرد و افزود: همسرم در تربیت فرزند و امور خانه، کمکم می کرد و در زمان هایی که در منزل بود، حتی جارو میکشید و نمی گذاشت که من به سختی بیفتم. فرزندانم در شهادت آقا محسن ناآرام شدند زیرا گرمای حضور پدرشان در منزل به واسطه اخلاق خاصی که داشت برایشان بسیار خاطره انگیز بود و به این دلیل پسر اولم بعد از شنیدن خبر شهادت پدرش بغض عجیبی دارد.
*ولایت خط قرمز شهید بود
همسر شهید از ولایتمداری شهید محسن رضایی اینگونه بیان کرد: دلبسته ولایت بود و همه کارهایش به نحوی بود که ولایت می پسندید. در عمل و رفتارش به خوبی ولایتمداری اش هویدا بود. اجازه نمی داد تا کسی کوچکترین صحبت خلاف واقع پشت سر ولایت فقیه بیان کند.

*مادرانه های حاج خانم با فرزند شهیدش
مادر شهید در اواسط مصاحبه به منزل شهید آمدند، به احترام مادر تمام قد ایستاده و پیشانی این مادر صبور را بوسیدم. مادر به نحوی از پسرش صحبت می کرد که انگار می دانست باید روزی به وداع با جوان شهیدش مهیا شود. مادر شهید نگاه از عکس روی طاغچه برنمی داشت و با تبسم گفت: محسن 9 ساله بود که پدرش را از دست داد. پسر سربه زیری بود و برای کرایه رفت و آمدش به مدرسه کار می کرد تا دستش راجلوی کسی دراز نکند. وقتی می خواست وارد سپاه شود با تمام وجودم رضایت دادم زیرا دوست داشتم فرزندانم در جایی خدمت کنند که اسلام و ولایت در آنجا از جایگاه بسیار ویژه ای برخوردار باشد.
مادر ادامه داد: محسنم بسیار بااخلاقی بود و روزی 2 تا سه مرتبه به من زنگ می زد تا جویای احوالم شود. درخانه ام را محسن باز می کرد. حتی چند ثانیه قبل از شهادتش به من زنگ زد و سلام کرد و سریع گفت خداحافظ ؛ زمانی که تیر به سرش خورده بود گفت مادر خداحافظ تا من دلواپس نشوم.
*توصیه همسر شهید:
زهرا رحمتی خاطرنشان کرد: من تمام زندگی ام و سایه سرم را برای امنیت کشورم و امامم دادم و تنها خواسته ام این است که خونشان پایمال نشود و نگذارند دشمن شاد شویم. متاسفانه دشمن خانواده ها را از طریق کم رنگ کردن حجاب به از هم پاشیدگی سوق می دهد و باید در این زمینه اقدامات مهمی انجام گیرد تا جایگاه حجاب در جامعه کم رنگ نشود.

انتهای پیام/ زهرا شجاعی