چرا خواندن رمان حیاتی‌ست و چرا باید ادبیات را دنبال کنیم؟

آنچه درباره‌ی اهمیت خواندن ادبیات کلاسیک و مدرن قابل‌ذکر است این‌ است که مطالعه‌ی ادبیات به‌سان یک ابزار در اختیار انسان است. ابزاری که ما را به چیزهای مختلف حساس می‌کند.
چرا خواندن رمان حیاتی‌ست و چرا باید ادبیات را دنبال کنیم؟
1403/08/02 - 10:06
تاریخ و ساعت خبر:
199354
کد خبر:
به گزارش خبرگزاری زنان ایران - محدثه سروش در یادداشتی پیرامون اهمیت مطالعه آثاری از ادبیات کلاسیک و مدرن نوشت :
آنچه درباره‌ی اهمیت خواندن ادبیات کلاسیک و مدرن قابل‌ذکر است این‌ است که مطالعه‌ی ادبیات به‌سان یک ابزار در اختیار انسان است. ابزاری که ما را به چیزهای مختلف حساس می‌کند. نویسندگان و ادیبان، چیز‌‌های مهم‌ را بر‌‌می‌گزینند. گویی رادار‌شان نسبت به مهم‌‌ترین چیز‌‌ها تنظیم و حساس شده‌ است. ادبیات، ضبط و ثبت وقایع بدیع به دست افرادی‌ با رادار‌‌های بسیار پیشرفته است. اما باید دانست که این گیرندگی، منفعلانه به دست نمی‌آید؛ خواننده باید سعی کند به نگاه نویسنده پی ببرد و در ادامه با همان ظرافت و سخاوت به دنیای خودش نگاه کند.
برای مثال من نمی‌خواهم از خلال چشمانم به دنیای نویسنده‌‌ی برجسته‌ای چون مارسل‌ پروست‌ (MarcelProust) نگاه کنم، بلکه قصد‌‌‌ دارم به دنیای خودم، از خلال چشمان پروست بنگرم. نویسنده‌ی بلندترین رمان جهان، این منفعت بزرگ ادبیات را در اثر فاخر خویش به‌جای گذاشته‌ است. «در جستجوی زمان ازدست‌رفته» ذهنیت راوی از مرور خاطراتش است. تداعی بی‌نظمی که گرچه مانند آثار سنتی پیش از خود، روایت سر‌‌راستی ندارد و ما را در یک جریان سیال ذهنی‌ می‌اندازد که پرش بسیاری دارد، اما دفرمه‌ کردن زمان در دوره‌های مختلف زندگی‌اش، به‌غایت خوشایند و دلپذیر است. در نوشته‌ی او ساعت‌ها برابر نیستند؛ گاهی چند‌‌ سال در عرض چند‌ جمله فیصله می‌یابد و گاهی زمان آن‌قدر بسط پیدا می‌کند که شرح و توصیف یک مهمانی به یک جلد هم می‌کشد! گاهی تنها یک جمله، یک صفحه را اشغال می‌کند و گاهی برای تقریباً سیصد صفحه، راوی جز‌ به معشوقه‌اش آلبرتین ‌(Albertine) فکر نمی‌کند!
«در جستجوی زمان ازدست‌رفته» معجونی‌ست از توصیفات نبوغ‌آمیز اشخاص و مکان‌ها؛ اما در‌نهایت تنها قهرمان رمان، «زمان» است. به‌عبارت‌دیگر این زمان‌ است که موتور و هدایت‌کننده‌ی رمان است.
پروست می‌خواست کتابش در درجه‌ی اول به کمک بشریت بیاید و خبر‌ خوش اینکه به آرزویش رسید؛ زیرا با خواندن کتابش شبکه‌ی گسترده‌ای از رنگ‌ها، بو‌ها و مزه‌ها زنده می‌شود و ما را به یک مکاشفه‌ی درونی هدایت می‌کند. سرآغاز درکی مطبوع، به همراه یک حساسیت جدید. از دید پروست، حجابِ عادت و آشنایی، بین ما و هرآنچه که زنده و تروتازه است حائل می‌شود و زندگی را به نابودی می‌کشاند. عادت، دید را تار می‌کند و اجازه نمی‌دهد زیبایی یک غروب، کار و یا دوستی‌ها را حس کنیم. توصیف افسون امور روزمره در رمان پروست جادوی چیز‌‌های ساده اما کلیدی را به چشم می‌آورد و به آشتی‌دادن ما با شرایط عادی زندگی متعهد است. مطالعه در قطار، رانندگی در شب، بوکردن گل‌ها در بهار، راه‌رفتن روی ماسه، نان تازه، نگاه‌کردن به بازی نور روی سطح آب، نوشیدن یک فنجان دم‌نوش با کیک کوچکی به نام فرانسوی مدلن ‌(Madeleine).
پروست یک‌ میلیون و دویست‌ هزار کلمه را به مدد ما فرستاده ا‌ست تا لحظه‌های خاص، سحرآمیز و پیچیده را بی‌مقدار ارزیابی نکنیم و به دنبال محرک‌های قوی‌تر مثل پول، شهرت و چیزی به نام عشقِ سوزان نباشیم. با خواندن شاهکار‌های برجسته‌ی ادبی، حواس دوباره بیدار می‌شوند و هزاران چیزی که فراموش کرده‌ایم به مرکز توجه باز می‌گردند. باید بیشتر و بیشتر خواند، تا این ابزار، عمیق‌تر در ما رسوخ‌ کند، تا ملال و حق‌نشناسی زایل شود. این قدرت خرد بخش ادبیات، واقعاً شکوهمند است!

بازگشت به ابتدای صفحه بازگشت به ابتدای صفحه
برچسب ها:
مطالعه، کتابخوانی ، ادبیات کلاسیک، ادبیات مدرن ،
ارسال نظر
مخاطبان گرامی، برای انتشار نظرتان لطفا نکات زیر را رعایت فرمایید:
1- نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
2- نظرات حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های اسلامی منتشر نمی‌شود.
3- نظرات بعد از بررسی و کنترل عدم مغایرت با موارد ذکر شده تایید و منتشر خواهد شد.
نام:
ایمیل:
* نظر:
ادبیات و نشر
V
آرشیو