گفتگو با مادر شهیدان «محسن و حسین فرهادی»

مادری که معتقد است علت خوب بودن فرزندانش از شیر خودش و تربیت او نیست

مادر شهیدان فرهادی با بیان اینکه معتقد است علت خوب بودن فرزندانش از شیر خودش و تربیت او نیست افزود: ما سواد نداشتیم و چیزی بلد نبودیم. خدا این حرف ها را بر زبان آن ها جاری می کرد.
مادری که معتقد است علت خوب بودن فرزندانش از شیر خودش و تربیت او نیست
1403/08/12 - 13:08
تاریخ و ساعت خبر:
209447
کد خبر:
به گزارش خبرگزاری زنان ایران - از استان مرکزی شهرستان اراک؛ فاطمه شیخ نژاد مادر شهیدان «محسن و حسین فرهادی» در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری زنان گفت: شهدا خودشان خوب بودند. بچه های من که اینطور بودند. محسن خودش خوب بود و حسین هم به او نگاه کرد.
مادر شهیدان فرهادی با بیان اینکه معتقد است علت خوب بودن فرزندانش از شیر خودش و تربیت او نیست افزود: ما سواد نداشتیم و چیزی بلد نبودیم. خدا این حرف ها را بر زبان آن ها جاری می کرد.
وی افزود: گویی خدا محسن را از اول برای شهادت آفریده بود. هیچ وقت مرا اذیت نکرد. از نوزادی اگر به او شیر نمی دادم گریه نمی کرد. خدا راه و مسیر را نشان شان داد.
شیخ نژاد با بیان نحوه ورود فرزند بزرگش به عرصه دفاع مقدس گفت: محسن گفت می خواهم وارد سپاه بشوم. گفتم خدایا به امید تو. او وارد سپاه شد. قرار شد نیروها را به جبهه اعزام کنند. آمد و گفت مامان نمی دانم چرا قبول نشدم. حتما تو راضی نیستی. اگر از ته دل راضی بودی حتما اسمم درآمده بود. سه بار این اتفاق افتاد و اسمش درنمی آمد. دفعه سوم با چشمان پر اشک آمد و گفت و باید رضایتنامه بدهید. بالاخره موافقت شد و با جیب هایی پر از شکلات آمد و گفت نگفتم تا حالا شما رضایت نداشتید حالا قبول کردند بروم. من شل شدم. بالاخره رفت.
مادر شهیدان فرهادی ادامه داد: مدتی بعد برادرم آمد و گفت محسن کجاست؟ گفتم در نوسود است. گفت ای بابام هی دم لانه مار رفته است. گفتم احمد اینطوری نگو خوشم نمی آید. خودش خواسته رفته است. چه کار می توانم بکنم. وقتی نامه اش به ما رسید که شهید شده بود. به پسر برادرم گفتم وقتی حسین آمد به او نگویید محسن شهید شده است. حسین آمد و عکس محسن را در کوچه دیده بود. همین طوری می لرزید و نمی توانست لباس هایش را دربیاورد. گفتم چرا گریه میکنی. گفت عکس برادرم را چسبانده بودند. گفتم نه اشتباه گرفتی فرد دیگری بوده است. گفت نه عکس برادرم بود. گفتم خوب حالا شهید شده است چه کار کنم؟ خودش خواسته است. صبح همین طوری در خانه راه می رفت. گفتم یا بنشین گریه کن یا قرآن بخوان. می گفت من چه طور جواب محسن را بدهم. گفتم من بلد نیستم. خودت بلدی جوابش را بده.
مادر شهید در ادامه با بیان نحوه ورود فرزند دومش به عرصه دفاع مقدس گفت: حسین نامه ی بسیار زیبایی نوشت و در مراسم شب هفت محسن قرائت کرد. گفت من باید وارد سپاه بشوم. گفتم برو. جلوی محسن را نگرفتم جلوی تو را هم نمی گیرم. چندین بار به جبهه اعزام شد. بار آخر رفت و تا 14 سال نیامد. ما 14 سال چشم انتظار بودیم. فاطمه شیخ نژاد مادر شهیدان فرهادی تاکید کرد: خوش به حال کسی که قلبش با این انقلاب صاف است. حرف بی ربط نمی زند. کم و زیاد دنیا را به پای انقلاب و اسلام نمی گذارد. حضرت محمد صلی الله علیه و آله در محاصره شعب ابوطالب یک عدد خرما را چند قسمت می کردند اما حالا که شرایط آنطور نیست؛ سخت هست اما نباید به انقلاب حرف چرت و پرت زد. اسلام هیچ عیبی ندارد هر عیبی هست از خودمان است.
انتهای پیام/*

بازگشت به ابتدای صفحه بازگشت به ابتدای صفحه
برچسب ها:
مادر شهید، دفاع مقدس، شهدای اراک،
ارسال نظر
مخاطبان گرامی، برای انتشار نظرتان لطفا نکات زیر را رعایت فرمایید:
1- نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
2- نظرات حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های اسلامی منتشر نمی‌شود.
3- نظرات بعد از بررسی و کنترل عدم مغایرت با موارد ذکر شده تایید و منتشر خواهد شد.
نام:
ایمیل:
* نظر:
حماسه و مقاومت
V
آرشیو