آشنایی با بانویی که هشت سال دفاع مقدس لباس رزم پوشید

هنگامی که عراق به شهر گیلانغرب حمله کرد، زن‌ها، بچه‌ها، پیرمرد و پیرزن‌ها همه شهر را ترک کردند و فقط عده‌ای از جوانان برای مبارزه و مقاومت در شهر ماندند که نصرت نیز با وجود اصرارها در شهر ماند و نرفت. او در تمام روزهای شش‌سال اول جنگ در جایگاه رزمنده، مددکار، امدادگر، نیروی پشتیبانی و... در گیلانغرب حضور داشت.
آشنایی با  بانویی که هشت سال دفاع مقدس لباس رزم پوشید
1402/07/16 - 12:53
تاریخ و ساعت خبر:
174720
کد خبر:
به گزارش خبرگزاری زنان ایران - کرمانشاه : در بیشتر تصویر هایش لباس رزم و تفنگ دارد، همه او را به‌نام نصرت بسیطی می‌شناسند‎؛ نصرت خدایاری شهسواری معروف به خواهر بسیطی؛ از رزمندگان هشت‌ سال دفاع‌مقدس که سرگذشت سلحشوری‌هایش را گیلانغربی‌ها به خوبی به‌ یاد دارند در جبهه گیلانغرب کسی نبود که بسیطی‌ها را نشناسد؛ خواهر و بردار شجاعی که هنوز هم گمنامند. به‌ویژه روایت‌ نصرت، دختر شجاع گیلانغربی و رنج‌هایش که گرچه نقل دهان‌هاست اما کمتر در رسانه‌ها منعکس شده.
نصرت سال ۱۳۳۰ در روستای «نیم دانگ» در گیلانغرب به دنیا آمد. تحصیلاتش را تا ششم ابتدایی ادامه داد و چون خانواده تنگدستی داشت در امرار معاش به خانواده‌اش کمک کرد. دهه ۵۰ بود که نصرت و برادرش حسین با حضور در تظاهرات و راهپیمایی‌ها چهره انقلابی خود را در منطقه گیلانعرب نشان دادند. در کنار این فعالیت‌ها نصرت در اداره رفاه آن زمان یا همان بهزیستی فعلی مشغول به‌کار شد.
با شروع جنگ در سال ۱۳۵۹ در همان روزهای نخست، نصرت به همراه برادرش حسین به نیروهای مدافع در جبهه پیوستند.
هنگامی که عراق به شهر گیلانغرب حمله کرد، زن‌ها، بچه‌ها، پیرمرد و پیرزن‌ها همه شهر را ترک کردند و فقط عده‌ای از جوانان برای مبارزه و مقاومت در شهر ماندند که نصرت نیز با وجود اصرارها در شهر ماند و نرفت. او در تمام روزهای شش‌سال اول جنگ در جایگاه رزمنده، مددکار، امدادگر، نیروی پشتیبانی و... در گیلانغرب حضور داشت.
نصرت تنها زنی بود که در آن معرکه به‌عنوان رزمنده حضور داشت؛ با ظاهر و پوششی خاص که همه او را می‌شناختند. شجاع و نترس بود و قدی بلند داشت؛ با یک تفنگ ژ۳ بر دوش. هنگام امدادگری هم همیشه پوتین‌پوش بود. مانتوی بلندی داشت که رویش اورکت نظامی می‌پوشید. زمان امداد سلاحش را عوض می‌کرد و برنو بر می‌داشت.

در آن روزها که شهر خالی از سکنه بود، نصرت پابه‌پای دیگر رزمندگان شب‌ها نگهبانی می‌داد. تفنگش را روی دوش می‌انداخت و در کوچه‌ها قدم می‌زد یا از پشت‌بام‌ها نگهبانی می‌داد و دوشا دوش سپاه و ارتش و پا به پای آنها در جنگ شرکت کرد .


یکی از مردان محله اشان می‌گوید: در آن زمان خواهر بسیطی را دیدم که در شهر مانده به او گفتم چرا در شهر ماندی و به همراه زنان و دختران نرفتی ؟ گفت : مرد باید مبارزه کند
در مناطق جنگی هر کاری که از دستش بر می آمد انجام می‌داد ، جنازه ها را به عقب می آورد، دست ها و پاهای قطع شده شهدا را که تکه تکه شده بودند را جمع آوری و کفن میکرد و تحویل میداد .
به خاطر مقاومت های او و امثال او شهر گیلان عرب به عنوان دومین شهر مقاوم کشور نامیده شده است
یکی از افراد گیلان عرب در خاطراتی می‌گوید: مردم با رها سازی آب در زمین های کشاورزی باعث شدند که تانکها و نفر برهای عراقی در گل و باتلاق گیر بیفتد و مانع از ورود آنها به شهر شدند .
یکی از زنان محله با زبان شیرین کردی کلهری می‌گوید : زن و مرد در مقابل ارتش عراق ایستادگی کردیم و نگذاشتیم که ذره ای از این خاک عزیز به دست بعثی ها بیفتد .
خواهر بسیطی سرانجام در اردیبهشت ماه سال ۶۸ بعد از عمری مجاهده درگذشت اما یاد و خاطره اش هنوز در کوچه کوچه این شهر وجود دارد .

بازگشت به ابتدای صفحه بازگشت به ابتدای صفحه
برچسب ها:
خواهر بسیطی ، بسیطی، رزمنده گیلان غربی
ارسال نظر
مخاطبان گرامی، برای انتشار نظرتان لطفا نکات زیر را رعایت فرمایید:
1- نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
2- نظرات حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های اسلامی منتشر نمی‌شود.
3- نظرات بعد از بررسی و کنترل عدم مغایرت با موارد ذکر شده تایید و منتشر خواهد شد.
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
V
آرشیو