گفت وگو با خانواده جوان ترین پلیس شهید کوهدشتی

خاطراتی ناب از شهید میثم میرزایی از برپایی تکیه امام حسین در کودکی تا هدیه سی دی مداحی به پدر/ قولی که شهید به مادرش داد و عمل کرد

پدرم در اداره بود همکارانش آگاه شده بودند از شهادت میثم به او گفته بودند میثم تیر خورده و باید به آبادان بروی به دیدارش طی مسیر به پدر می‌گویند میثم شهید شده است پدر با همان حال خراب باز می‌گردد تا مادر را خبردار و تسلی بخشد آن لحظات را هرگز از یاد نمی‌برم همه منتظر بودیم چون میثم لحظه ای نبود که از راه شهادت سخن به میان نیاورد .
خاطراتی ناب از شهید میثم میرزایی از برپایی تکیه امام حسین در کودکی تا هدیه سی دی مداحی به پدر/ قولی که شهید به مادرش داد و عمل کرد
1401/08/02 - 13:23
تاریخ و ساعت خبر:
142453
کد خبر:
به گزارش خبرگزاری زنان ایران - لرستان: می‌گویند هرکس شهید نشود می‌میرد، این ماییم که در این صف عظیم ایستاده ایم تا نگاهی از آسمان شامل حالمان شود بلکم توان جست از مردن و رهسپار شهادت شد،شهادت تنها در جبهه و جنگ نیست می‌توان در زندگانی خود چنان زیست ک هرلحظه بوی شهادت شکوفا سازد زندگانی را.

شهید میثم میرزایی منش ،متولد پنجم اسفند ماه سال ۱۳۷۵ در شهرستان کوهدشت استان لرستان در خانواده ای ۶نفره به دنیا آمد میثم فرزند دوم خانواده بود بود و از همان کودکی متفاوت با دیگر کودکان و فرزندان خانواده بود از همان کودکی جنب و جوش فراوانی داشت مادر میثم می گوید به چشمان میثم که نگاه میکردم هرازگاهی در دلم حالتی پیش می آمد که فرق داشت با نگاهم ب چشمان دیگر فرزندان .

مادر میثم در گفتگو با خبرنگار طنین یاس گفت : همسرم نظامی بود و بیشتر اوقات سختی فراوانی را برای تربیت فرزندانم متحمل میشدم، من چهارفرزند داشتم که میثم پرجنب وجوش و شلوغ ترین آنها بود .
خداوند عنایت خود را شامل حال من کرده و دو فرزند پسر و دو فرزند دختر را به امانت نزد من نهاد .در تمام زندگی ام سعی در این داشتم که امانت دار خوبی باشم و بحول قوه الهی تا این لحظه کوتاهی نکردم .تربیت فرزندانم در زندگی اولویت هرچیزی بود لحظه لحظه پا به پای آنها در تمام مراحل زندگی همراهیشان کردم .
پدر میثم نظامی بود و از سختی های کار یک مرد نظامی آگاهی داشتم تا اینکه میثم هم وارد این حیطه شد .غم از دست دادن فرزند بسیار سخت است اما من میثم را از دست ندادم او هنوز زنده است و قلب مادر برایش می‌تپد.
حدیث میرزایی منش(خواهر شهید) در ادامه افزود: میثم از همان کودکی انرژی زیادی داشت من و میثم اختلاف سنی نداشتیم با یکدیگر تمام بازی های کودکیمان را باهم گذراندیم.

میثم حتی در بازی های کودکیمان نقش کسی را بازی می‌کرد که جان من را نجات می‌دهد و بیشتر اوقات نقش یک شهید .میثم تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را در همین شهرستان کوهدشت گذراند و دبیرستان رشته فنی را انتخاب کرد .دانشگاه دزفول در رشته مهندسی عمران پذیرفته شد،میثم علاقه بسیاری به نظام و رهبری داشت .ترم دوم دانشگاه بود که بخاطر علاقه شدیدش ب نظام آزمون نیرو انتظامی شرکت کرد و به خواست خدا پذیرفته شد .میثم دانشگاه را رها کرد وارد نظام ناجا شد.
خواهر شهید در ادامه افزود :به یاد دارم روز پدر میثم برای پدرم یک سی دی مداحی به عنوان هدیه گرفته بود پدرم به مزاح به او گفت پسران مردم برای پدرانشان کت و شلوار هدیه می کنند ! میثم برای من مداحی ،میثم با لبخند معصومانه اش به پدر گفت کدام هدیه بالاتر از نام اهل بیت .
زمانی که داعشی ها مسلط بودند و عزیزان ما را چون لاله سر می‌بریدند ، تلوزیون برنامه هایی داشت که از مادران گل های فرستاده شده سوی خدا مصاحبه می‌گرفت ‌.
میثم ، مادر را بزور وادار به تماشا می‌کرد و می گفت مادر نگاه کن که من هم به شهادت رسیدم چون این مادران با قلبی به بزرگی دریای ژرف محبت حضرت زهرا (س)مرا یاد کنی و شاکر باشی که امانت دار خوبی بودی .
مادر میثم در ادامه گفت : میثم کلاس دوم ابتدایی که بود به اصرار و توانمندی خودش در کوچه تکیه امام حسین (ع)را باکمک دوستانش به پا کرد این کار همیشگی میثم بود .

ازوقتی میثم به آرزویش رسید من و پدرش هرسال به نیابت از او تیکه ارباب را همان جای همیشگی اش به پا میکنیم و عشق کودکی تاشهادت میثم و اراده قلبمان را ادامه می‌دهیم .میثم برای ماموریت به آبادان رفته بود دوشنبه صبح بود که من باتماس گرفت و خبر خوش داد که پنجشنبه به آغوش مادر می‌آید. به عهدش وفا کرد و پنجشنبه آمد اما جور دیگر.


خواهر شهید:من ترم ۴ رشته پرستاری بودم یک روز در خوابگاه بودم که پدرم با من‌تماس گرفت و گفت پدربزرگ احوال ناخوش دارد و برگرد خانه به دیدارش .طی مسیر در اتوبوس که بودم دیدم عمو،دایی و....عکس میثم را پروفایل و استوری میکنند و تسلیت داده اند عزیز بال گرفته را.
لحظات سختی گذراندم انگار در قلبم خنجری فرو کرده باشند میثم تمام کودکی های من بود تمام دوستی ها و خواهری هایم با میثم بود اما اینکه به آرزویش رسیده بود هم نمی‌توانست تسلی بخش من باشد .

پدرم در اداره بود همکارانش آگاه شده بودند از شهادت میثم به او گفته بودند میثم تیر خورده و باید به آبادان بروی به دیدارش طی مسیر به پدر می‌گویند میثم شهید شده است پدر با همان حال خراب باز می‌گردد تا مادر را خبردار و تسلی بخشد آن لحظات را هرگز از یاد نمی‌برم همه منتظر بودیم چون میثم لحظه ای نبود که از راه شهادت سخن به میان نیاورد .
شهید میثم میرزایی منش افسر نیروی انتظامی کلانتری ۱۸ آبادان در روز دوشنبه ۲۸ فروردین ماه سال ۱۳۹۶ طی عملیات تعقیب و گریز با قاچاقچیان در رودخانه بهمن شیر غرق و به شهادت رسید و جان خود را در راه امنیت و راه ارباب قلب ها نثار الله کرد .
پیکر شهید میرزایی منش ۳روز در میان آب ژرف دریا مفقود بود تا اینکه روز پنجشنبه به زادگاهش و طبق وعده اش به آغوش مادر بازگشت.
باشد که تربیت کنیم دلیران و جوانان شیر دل و عشاق راه امام
انتهای پیام/*

بازگشت به ابتدای صفحه بازگشت به ابتدای صفحه
برچسب ها:
خاطراتی ناب از شهید میثم میرزایی از برپایی تکیه امام حسین در کودکی تا هدیه سی دی مداحی به پدر / قولی که شهید به مادرش داد و عمل کرد
ارسال نظر
مخاطبان گرامی، برای انتشار نظرتان لطفا نکات زیر را رعایت فرمایید:
1- نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
2- نظرات حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های اسلامی منتشر نمی‌شود.
3- نظرات بعد از بررسی و کنترل عدم مغایرت با موارد ذکر شده تایید و منتشر خواهد شد.
نام:
ایمیل:
* نظر:
حماسه و مقاومت
V
آرشیو